کد خبر: 644029
|
۱۴۰۲/۰۹/۲۰ ۱۲:۰۰:۰۰
| |

نامادری؛ دلیل فرار دختر جوان از خانه

دختری که از خانه فرار کرده و گرفتار مواد مخدر شده است، داستان زندگی‌اش را بازگو کرد.

نامادری؛ دلیل فرار دختر جوان از خانه
کد خبر: 644029
|
۱۴۰۲/۰۹/۲۰ ۱۲:۰۰:۰۰

رزیتا دختری جوان است که به خاطر فرار از خانه و داشتن مواد مخدر بازداشت شده و این دومین بار است که دستگیر می‌شود.

او برای سایت جنایی از زندگی‌اش می‌گوید:

 

*چرا معتاد شدی؟

اولش برای کم کردن ناراحتی بود اما بعد گرفتار شدم.

*از چند سالگی مواد می‌کشی؟

از 16 سالگی معتاد شدم. قبلش سیگار هم نمی‌کشیدم.

*چرا؟

مادرم را که از دست دادم روزهای بدی را گذراندم، برای اینکه بتوانم به زندگی ادامه بدهم این‌طوری شدم.

*یعنی به خاطر غم از دست دادن مادرت؟

بله. من و مادرم رابطه خوبی داشتیم. سرطان گرفت و فوت کرد. بعد از 6 ماه پدرم زن گرفت. من هنوز با غم از دست دادن مادرم کنار نیامده بودم که باید زنی دیگر را در خانه تحمل می‌کردم.

*رابطه‌ات با پدرت چطور است؟

رابطه خوبی با هم نداریم. از اینکه ازدواج کرد ناراحتم.

*به هر حال او حق زندگی دارد.

من و برادرم هم حق زندگی داشتیم. او نامادری برای ما آورد.

*برادرت کجاست؟

مهاجرت کرد.

*چرا تو با او نرفتی؟

هنوز خودش را جمع و جور نکرده، من نمی‌توانستم سربارش شوم.

*در پرونده آمده دو بار از خانه فرار کرده‌ای.

بله. وقتی پدرم نامادری آورد، از خانه فرار کردم، همان موقع هم گرفتار مواد شدم.

*چطور به خانه برگشتی؟

پدرم به پلیس خبر داده بود. گشت من را گرفت و به خانه برگشتم.

*درس خوانده‌ای؟

دو سال آخر مدرسه نرفتم.

*چطوری دوباره از خانه فرار کردی؟

یک روز با نامادری‌ام دعوا کردم. از خانه بیرون آمدم و دیگر برنگشتم. پدرم دوباره شکایت کرده بود و پلیس من را در پارک پیدا کرد.

*چرا با پدرت زندگی نمی‌کنی؟

دوست ندارم با نامادری زندگی کنم.

*چرا خانه اقوامت نمی‌روی؟

مادربزرگ پیر دارم؛ اما پدرم اجازه نمی‌دهد. من هم از خانه فرار می‌کنم.

*فکر می‌کنی چه سرنوشتی خواهی داشت؟

من بعد از مرگ مادرم هیچ سرنوشتی ندارم. دلم می‌خواهد من هم نباشم.

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها