کد خبر: 646300
|
۱۴۰۲/۱۰/۰۸ ۲۱:۳۰:۰۰
| |

«اعتمادآنلاین» گزارش می‌دهد:

پسر انتقامجو 4 دوستش را با اسید سوزاند

پسری جوان که به دست دوستانش مورد ضرب و جرح قرار گرفته بود، بعد از بهبود روی هر چهار نفر آنها اسید پاشید.

پسر انتقامجو 4 دوستش را با اسید سوزاند
کد خبر: 646300
|
۱۴۰۲/۱۰/۰۸ ۲۱:۳۰:۰۰

پسری جوان که در یک انتقام‌گیری خشن چهار دوستش را با اسید سوزانده است، در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.

به گزارش اعتمادآنلاین، متهم پیش‌ از اسیدپاشی به دست دوستانش با چاقو مجروح شده و تا یک قدمی مرگ رفته بود.

یک سال پیش چهار جوان که با اسید سوخته بودند به بیمارستان منتقل شدند. آنها در بازجویی‌ها به پلیس گفتند دوست‌شان سعید روی آنها اسید ریخته است.

سعید ساعاتی بعد بازداشت شد. این جوان به اسیدپاشی اعتراف کرد و در حالی که همچنان به‌شدت عصبانی بود گفت: من از کاری که کردم پشیمان نیستم. این چهار نفر من را تا مرگ کشاندند. آنها مرا با چاقو زدند و من هم در تلافی این کار را کردم.

با بهبود نسبی شکات و تکمیل تحقیقات، کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه 13 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، ابتدا نماینده دادستان در جایگاه قرار گرفت و با توجه به مدارک موجود خواستار صدور حکم قانونی شد.

سپس شکات در جایگاه قرار گرفتند و تک به تک خواسته‌شان را به دادگاه گفتند. آنها که از ناحیه گوش و قسمتی از صورت سوخته بودند، خواستار دریافت خسارت شدند.

وقتی نوبت به سعید رسید، اتهام اسیدپاشی را قبول کرد و گفت: یک سال و نیم قبل از این حادثه من با همین چهار شاکی که در دادگاه هستند درگیری داشتم. اختلاف ما شدید نبود و کار خاصی نکرده بودم اما آنها با چاقو به جانم افتادند و طوری مرا زدند که دکتر‌ها امیدی به زنده ماندنم نداشتند؛ اما برای زندگی جنگیدم. وقتی از مرگ نجات پیدا کردم، پلیس سراغم آمد تا تحقیق کند. آنچه بر من گذشته بود آن‌قدر سخت بود که تصمیم گرفتم خودم انتقام بگیرم. برای همین به پلیس چیزی نگفتم. بعد از ترخیص از بیمارستان 6 ماه هم در خانه بستری شدم، حتی کارهای شخصی‌ام را نمی‌توانستم انجام بدهم. برای اینکه خوب شوم یک سال و نیم از عمرم را گذاشتم.

متهم ادامه داد: چهار شاکی فکر نمی‌کردند بعد از کاری که کرده‌اند، بتوانم انتقام بگیرم. وقتی با آنها قرار گذاشتم، گفتم می‌خواهم اختلافات گذشته را حل کنم. در یک قوطی ماءالشعیر اسید ریختم. ما در پارک قرار داشتیم. وقتی به پارک رسیدم، دیدم هر چهار نفر آنجا هستند. به محض اینکه به آنها رسیدم، اسید را رویشان ریختم. مقداری از اسید هم روی دست خودم ریخت و سوخت.

سعید در حالی که هنوز عصبانی بود گفت: من از کاری که کردم اصلاً ناراحت نیستم. آنها باید تاوان کارشان را پس می‌دادند.

با پایان گفته‌های متهم، هیات قضات برای تصمیم‌گیری وارد شور شدند.

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها