بخشش مردی که راز قتل همسرش را نقشهای پیچیده پنهان کرده بود
فرزندان مرد همسرکش پدر خود را بخشیدند و او به زودی به خاطر جنبه عمومی جرم محاکمه میشود.
مردی که همسرش را بعد از خفه کردن به عمق ۱۴متری چاه پرت کرده بود از سوی فرزندانش بخشیده شد.
به گزارش سایت جنایی، رسیدگی به این پرونده که ابتدا به عنوان مفقود شدن زن جوانی مطرح شده بود از شهریور ماه سال گذشته در دستور کار بازپرس شعبه یازدهم دادسرای جنایی تهران قرار گرفت.
رسیدگی به پرونده زمانی آغاز شد که برادر زن جوان با مراجعه به اداره چهارم پلیس آگاهی تهران، ماجرای گم شدن خواهرش را اینطور روایت کرده بود: «خواهرم یک دختر ۱۰ ساله و یک پسر ۱۵ ساله دارد. روز آخر پسر خواهرم باشگاه بود و دخترش هم به کلاس تابستانی رفته بود. وقتی بچهها به خانه برگشتند، متوجه شدند که مادرشان خانه نیست. بچهها گفتند وقتی صبح از خانه خارج میشدند، مادرشان روی تختش خواب بود. وقتی برگشتند سراغ مادرشان را از من و خواهرانش گرفتند اما هیچکدام از مادرشان که مهناز نام دارد خبری نداشتیم. مهناز سابقه چنین رفتاری را نداشت که بیخبر از فرزندانش و خانواده جایی برود.»
با اعلام این خبر اولین کسی که تحت تحقیق قرار گرفت، شوهر ۵۰ ساله مهناز بود. او در برخورد ابتدایی با مأموران ادعا کرد که خبری از همسرش ندارد و گفت روز حادثه همسرش از خانه بیرون رفته و دیگر بازنگشته است.
این مرد سعی داشت با داستانسرایی پرونده را از مسیر حقیقت دور و مأموران را گمراه کند او با گذشت ۱۰ ماه از گم شدن مهناز همچنان بر بی خبری خود از سرنوشت همسرش پا فشاری میکرد. با این وجود او بارها مورد بازجویی تخصصی قرار گرفت و سرانجام ضدونقیضگوییهایش سبب شد ظن بازپرس پرونده به او بیشتر شود.
به این ترتیب تحقیقات با حساسیت بیشتری ادامه پیدا کرد و مشخص شد مهناز و شوهرش از مدتی قبل اختلافاتی داشتند.
بنابراین مرد ۵۰ ساله در جریان بازجوییها، راهی جز افشای حقیقت برای خود ندید. به همین دلیل نزد محمد وهابی بازپرس شعبه یازدهم دادسرای جنایی تهران به قتل همسرش اعتراف کرد. با این وجود بعد از اعتراف به قتل هم دست از داستانسرایی برنمیداشت.
مرد متهم ابتدا سعی کرد نحوه به قتل رساندن مهناز و محل اخفای جسد او را فاش نکند. به همین دلیل ادعا کرد که سر همسرش به دیوار خورده و قصد قتل نداشته است. او گفت: «من و همسرم اختلافی با هم نداشتیم و ۲۰ سال با خوبی و خوشی در کنار دو فرزندانم زندگی میکردیم. من مکانیک هستم و با اینکه شغل سختی هم دارم، سختیها را به جان خریدم تا زن و بچهام راحت زندگی کنند. همه چیز بین ما خوب بود تا اینکه اخیراً همسرم به من شک کرده بود و میگفت تو به من خیانت میکنی. این فکر بیاساس او باعث شده بود ارتباط ما تیره و تار شود. من همه تلاشم را برای ایجاد محبت در دل همسرم میکردم اما فایدهای نداشت و کار به جایی رسیده بود که او حرف طلاق میزد. من به هیچوجه راضی به جدایی نبودم و میخواستم به هر نحوی شده زندگی را حفظ کنم ولی مهناز به هیچ روشی کوتاه نمی آمد و ارتباطش هر روز با من سردتر میشد و بیشتر از روز قبل از من فاصله میگرفت.»
متهم با این توضیحات درباره ارتباط خود و همسرش ابتدا ادعا کرد که روز حادثه با همسرش درگیر شده و سر مهناز در جریان درگیری به دیوار خورده و فوت کرده است.
همچنین درباره محل مخفی کردن جسد ادعا کرد که جسد را پتوپیچ کرده و در ماشین خود گذاشته و فردای آن روز در نزدیکی شهریار رها کرده است.
ادعای متهم سبب شد مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران و تیم تشخیص هویت قدمبهقدم محلی را که متهم نشانی داده بود، بگردند اما هیچ اثری از جسد نبود. حتی استعلامهای مختلف نیز کشف جسد زنی ناشناس در آن بازه زمانی را رد میکرد.
به این ترتیب مشخص شد که مرد متهم سعی در مخفی کردن حقیقت دارد. به همین دلیل این مرد که اتهام قتل را پذیرفته بود اما ماجرا را بگونهای دیگر تعریف میکرد بار دیگر تحت بازجویی قرار گیرد.
او در بازجوییهای دوباره ادعا کرد؛ روز حادثه مرد غریبهای را در حال فرار از خانه خود دیده که این موضوع سبب درگیری با همسرش شد. اما زمانی که مجدداً تحت بازجویی قرار گرفت، گفت: «رفتار سرد مهناز باعث شده بود به او شک کنم. با خودم فکر میکردم شاید دلش در گرو فرد دیگری است و همین باعث شده که از من فاصله بگیرد. این تصور، ذهن من را مسموم کرده بود و کمکم داشت من را به جنون میکشاند. روز حادثه وقتی به خانه رسیدم، با مهناز جر و بحثم شد. او باز هم حرف طلاق را پیش کشید و من که بشدت عصبانی شده بودم، او را روی تخت انداخته و روی سینهاش نشستم. بعد با دستانم گلویش را اینقدر فشار دادم که صورتش سیاه شد و دیگر نفس نکشید. بعد جسد مهناز را در جای خوابش گذاشتم و روی آن پتو کشیدم. وقتی بچهها به خانه آمدند، به آنها گفتم که مادرشان خسته بوده و زود خوابیده است. فردای آن روز وقتی بچهها دوباره سراغ کلاسهای خود رفتند، من جسد را با خودروی خودم به باغ شخصیمان در کردان بردم. آنجا یک چاه آب عمیق وجود داشت که جسد را در آن انداخته و رویش خاک ریختم.»
متهم با این توضیحات گفت: ماجرای دیدن یک مرد غریبه دروغ بود.
در پی این اظهارات مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران به همراه تیم تشخیص هویت بار دیگر راهی ادرس جدیدی شدند که متهم به عنوان محل اختفای جسد اعلام کرده بود.
سرانجام آتشنشانان پس از دو روز تلاش جسد مهناز را در عمق ۱۴ متری کشف کردند.
به این ترتیب راز قتل زن جوان بعد از ۱۰ ماه از گم شدنش فاش شد. در ادامه روند رسیدگی به این پرونده نیز بازسازی صحنه و تکمیل تحقیقات انجام شد تا پرونده این مرد همسرکش با صدور کیفرخواست در دادسرای جنایی تهران به دادگاه کیفری فرستاده شود. اما قبل از این اتفاق اولیای دم که فرزندان قاتل و مقتول بودند با حضور در دادسرای جنایی تهران اعلام کردند پدرشان را میبخشند. از این رو پرونده برای محاکمه از جنبه عمومی جرم به دادگاه فرستاده خواهد شد تا مرد ۵۰ ساله که خطر مرگ با گذشت فرزندانش از سر او گذشته در انتظار حبسی طولانی مدت باشد.
دیدگاه تان را بنویسید