کد خبر: 659169
|
۱۴۰۳/۰۲/۱۶ ۰۶:۰۰:۳۰
| |

می‌خواستم فضانورد شوم، دزد شدم

سارق حرفه‌ای که بعد از چند سابقه کیفری این بار به اتهام سرقت خودرو دستگیر شده است، داستان زندگی‌اش را بازگو کرد.

می‌خواستم فضانورد شوم، دزد شدم
کد خبر: 659169
|
۱۴۰۳/۰۲/۱۶ ۰۶:۰۰:۳۰

پسری جوان که دوست داشت فضانورد شود،‌ شیوه مناسبی را برای رفتن روی ابرها انتخاب نکرد و در نهایت به اتهام سرقت خودرو و دزدیدن لوازم داخل خودرو دستگیر شد.

به گزارش سایت جنایی، این پسر جوان هنوز 30 سالش نشده اما سوابق متعدد مجرمانه را در کارنامه خود ثبت کرده است. در ادامه گفت‌وگو با این متهم را که به‌تازگی دستگیر شده است می‌خوانید:

*سابقه چه جرائمی را داری؟

قبل از این، سابقه سرقت گوشی داشتم و الان هم که سرقت ماشین و لوازم داخل خودرو.

*یعنی الان به خاطر سرقت ماشین دستگیر شده‌ای ؟

بله. بعد از آزادی با دوست‌دخترم یک جور مواد مخدر صنعتی مصرف می‌کردم و می‌رفتیم سرقت ماشین.

*کی آزاد شدی؟

مدت زیادی نیست. این‌ سری یک هفته بعد از آزادی با دوست‌دخترم شروع به خلاف کردم.

*دوست‌دخترت هم خلافکار است؟

بله. سابقه سرقت ماشین داشت. برای همین با هم مواد مخدر مصرف می‌کردیم. آزاد که شدم با دوست‌دخترم مواد می‌زدیم و می‌رفتیم سرقت.

*وقتی مواد می‌زدی چه حالی داشتی؟

مواد که می‌کشیدم رفتم روی ابرها. از طرفی زمان اولین سرقت، سه شب نخوابیده بودم و وقتی دوست‌دخترم پیشنهاد داد بروم سرقت ماشین، قبول کردم. دوست‌دخترم با یک گروه دیگر کار می‌کرد.

*یعنی تو را به آن گروه معرفی کرد؟

نه. آن شب بعد از مصرف گفت سرقت ماشین راحت است و بعد هم در موردش برایم توضیح داد و گفت این فوت و فن سرقت ماشین است.

*چه شد که قبول کردی؟

چون مواد زده و متوهم بودم قبول کردم و با او رفتم سرقت.

*دفعه اول به خاطر مواد بود، دفعات بعد هم تحت تاثیر مواد سرقت می‌کردی؟

بعد از آن خوشم آمد. احساس کردم سرقت ماشین راحت‌تر است.

*یعنی چه راحت‌تر است؟

سرقت موبایل خطر داشت. مردم می‌دیدند. ممکن بود مالباخته درگیر شود و من هم برای خلاصی از دستش گاهی هلش می‌دادم که این کار خطر قتل داشت؛ اما سرقت ماشین راحت بود و استرس کمتری داشت.

*بعد از سرقت با ماشین‌ها چه می‌کردید؟

کار ما بیشتر سرقت لوازم ماشین بود. گاهی ماشین را همان‌جایی که پارک بود خالی می‌کردیم. گاهی ماشین را می‌بردیم و بعد که چیزهای به‌دردبخور را برمی‌داشتیم ماشین را رها می‌کردیم.

*چطور دستگیر شدی؟

دوست‌دخترم که با یک باند همدستی می‌کرد دستگیر شد و من را هم لو داد.

*دوران بچگی تو چطور گذشت؟

من عاشق فضا هستم و دوست داشتم فضانورد شوم؛ اما دزد شدم. دلم می‌خواست با سفینه سفر کنم به کره ماه و جاهای دیگر فضا. بچه که بودم خیلی‌ها می‌گفتند نابغه‌ام. از بچگی مسائل ریاضی را حل می‌کردم، در کامپیوتر هم خیلی خوب بودم و همه می‌گفتند در آینده آدم موفق می‌شوم اما کارم به اینجا کشید.

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها