زن معتاد با همدستی مرد موادفروش شوهرخواهرش را کشت
پلیس در تعقیب زنی است که بعد از قتل شوهرخواهرش همراه همدست خود فرار کرده است.
جسد مردی که از ۱۰ روز قبل ناپدید شده بود، کشف شد و تحقیقات برای دستگیری قاتلان ادامه دارد.
به گزارش سایت جنایی، تحقیقات درباره این پرونده با حضور دختر 24 سالهای در دادسرای جنایی تهران آغاز شد. وقتی دختر جوان مقابل بازپرس موسی رضازاده نشست، گفت: من برای اعلام فقدان پدر آمدهام. روزی که پدرم ناپدید شد من به محل کار رفته بودم. وقتی آمدم دیدم پدر نیست، اما تلفن همراهش در خانه بود. هرچه منتظرش شدم برنگشت و الان درخواست کمک دارم.
با طرح این موضوع، تحقیقات برای یافتن مرد مفقود شده به نام علی آغاز شد اما نتیجهای به همراه نداشت تا اینکه بعد 10 روز برادر علی برای سر زدن به برادرزاده خود به خانه برادرش رفت، اما به محض ورود موضوعی توجهش را جلب کرد. عموی دختر دلیل بوی تعفن را جویا شد اما دختر جوان دلیل آن را نمیدانست. برای همین تصمیم گرفتند با هم به زیرزمین بروند و دلیل بوی تعفنی را که از انباری به مشام میرسید، پیدا کنند. آنها دیدند در انبار قفل است. دختر جوان به عموی خود گفت: تا حالا در اینجا قفل نداشت. الان هم نمیدانم در چرا قفل است.
به هر ترتیب عمو و برادرزده در را بازکردند و به محض ورود به آنجا با جسد پتوپیچ مرد مفقود شده روبهرو شدند.
با پیدا شدن جسد علی پلیس در جریان قرار گرفت و پس از آن نیز بازپرس کشیک قتل از موضوع مطلع شد و دستور حضور تیم تحقیقات جنایی را صادر کرد. با شروع تحقیقات جنایی مشخص شد مرد با اصابت ضربه به سرش جان خود را از دست داده است و زمان مرگ او نیز در روزی تخمین زده شد که دخترش اعلام مفقودی کرده بود.
در بررسیهای بعدی مشخص شد همزمان با قتل علی، پراید او هم ناپدید شده است اما اعضای خانواده حواسشان به ناپدید شدن خودرو نبود.
در ادامه تحقیقات مشخص شد علی با خواهرزنش به نام سوسن ارتباط مستمری داشت. این در حالی بود که درست در روز وقوع قتل، این زن هم ناپدید شده، اما به خاطر اعتیاد او کسی به موضوع اهمیت نداده بود.
احتمال ارتباط دو موضوع وقتی بیشتر شد که معلوم شد سوسن هم در همان خانه زندگی میکرد. تحقیقات از همسایهها حکایت از اختلاف مقتول و سوسن داشت. همسایهها در تحقیقات میدانی گفتند: علی مرد خوبی بود، اما به واسطه اعتیاد خواهر زنش، مواد فروشها به محل ما و خانه آنها رفت و آمد داشتند. چون مواد فروشها به محل میآمدند ممکن بود باعث افزایش احتمال معتاد شدن بچههایمان شود برای همین از علی خواستیم جلو خواهرزنش را بگیرد. او تلاشش را کرد اما موفق نشد و همین موضوع باعث اختلاف آن دو نفر شده بود.
باتوجه به اینکه دختر علی با خاله خود در ارتباط بود، احتمال مطلع بودنش از راز قتل قوت گرفت. به این ترتیب دختر جوان بازداشت شد. او در بازجویی گفت: دو سال قبل مادرم فوت شد. شوهر خالهام هم فوت شده بود و از آنجایی که خالهام اعتیاد داشت قرار شد با ما زندگی کند. بعد از مدتی مواد فروشها به در خانه ما آمدند و همین دلیل اختلاف پدرم و خالهام بود. پدرم حتی سعی کرد او را به کمپ ببرد تا ترک کند اما راضی نبود. به هر حال هر چند وقت یکبار با هم درگیر بودند. پدرم بارها به خاله هشدار داده بود که یا از این خانه برو یا مواد فروشها نیایند. اختلافشان هم همچنان ادامه داشت تا اینکه روز حادثه من در خانه نبودم و بعد از برگشتنم از هیچکدامشان خبری نبود. چند روز بعد خالهام با من تماس گرفت و گفت با همدست مردی موادفرپش پدرت را کشتم و جسدش را هم گذاشتم انباری. اما من جرات نکردم به کسی بگویم.
با بدست آمدن این نتایج در مورد سوسن و همدست موادفروش او، در حال حاضر تحقیقات برای دستگیری آن دو و همچنین یافتن خودروی پراید سرقت شده مقتول ادامه دارد.
دیدگاه تان را بنویسید