«اعتمادآنلاین» از پیگیری یک پرونده گزارش میدهد:
ابهام در قتل مرد مسن با انکارهای همسر سوم و زن همسایه
دو زن که متهم شدهاند مردی مسن را کشتهاند یکدیگر را به عنوان قاتل معرفی میکنند.
زنی که متهم است پیرمرد همسایه را کشته، ادعا کرد فقط شاهد جنایت بوده و خودش مرتکب این قتل نشده است.
به گزارش اعتمادآنلاین، متهم که زنی میانسال است دو سال قبل بازداشت شد و در بازجوییهای اولیه به قتل اعتراف کرد.
این پرونده پیچیده با شکایت دختر مقتول به جریان افتاد. او به پلیس گفت متوجه شده فردی پدرش را کشته است . این زن گفت: همسایه پدرم به خانهام آمد و گفت دیده پدرم را کشتهاند. من بلافاصله به خانه پدرم رفتم و با جسد خونآلود او روبهرو شدم.
با این شکایت بود که ماموران تحقیقات خود را آغاز کردند. آنها طاهره، همسر مقتول، را مورد بازجویی قرار دادند. او گفت: من زن سوم سیروس بودم و با پسرم در خانه او زندگی میکردیم. زن همسایه به نام نازی مرتکب این قتل شد. او از شوهرم کینه داشت و سیروس را با ضربات چاقو کشت.
پلیس نازی را بازداشت کرد. این زن اتهام قتل را قبول کرد و گفت: از سیروس کینه داشتم. من مستاجر او بودم. او به خاطر اینکه سگ داشتم به من گیر میداد و اذیتم میکرد. از شدت عصبانیت تصمیم گرفتم پیرمرد را بکشم. یک روز به زنش گفتم شوهرت را میکشم. او هم با خونسردی گفت این کار را بکن. روز حادثه وقتی مقتول خوابش سنگین بود و همسرش به من خبر داد. من وارد خانه شدم و او را زدم.
تحقیقات بعدی نشان داد طاهره از مدتها قبل با شوهرش اختلاف داشت. سیروس همه ثروتش را به دخترش داده و این موضوع طاهره را به شدت عصبانی کرده بود به همین دلیل هم در قتل شوهرش با نازی همدستی کرد.
طاهره به پلیس گفت: سیروس هرچه داشت به صورت وکالتی به دامادش داده بود. در صورت مرگ او هیچ چیز به من و پسرم نمیرسید و همین موضوع ما را به شدت ناراحت کرده بود برای همین با نازی همدستی کردم.
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. در جلسه رسیدگی فرزند مقتول درخواست قصاص کرد.
سپس متهم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من با پسرم در خانه پیرمرد مستاجر بودیم. ما یک سگ داشتیم پسرم به ترکیه رفت تا مهاجرت کند و قرار بود من هم سگ را برای او بفرستم، اما پیرمرد با من بداخلاقی میکرد. از آنجایی که من در زندگیام شکست خورده و از شوهرم طلاق گرفته بودم دچار بیماری روانی بودم و دارو مصرف میکردم. چندباری با پیرمرد جروبحث کردم، اما او را نکشتم. همسرش این کار را کرد.
متهم گفت: من انگیزهای برای این قتل نداشتم. طاهره بود که میخواست شوهرش را بکشد و اموالش را بالا بکشد و این موضوع ربطی به من ندارد.
وقتی نوبت به طاهره رسید او اتهام معاونت در قتل را قبول کرد و گفت: از دست شوهرم عصبانی بودم. او زندگی را برایم سخت کرده بود. برای همین وقتی زن همسایه گفت میخواهد سیروس را بکشد، قبول کردم، اما من او را نکشتم.
قضات در ادامه جلسه دادگاه از نازی پرسیدند اگر تو مرتکب قتل نشدی، چطور جزئیات را تشریح کردی؟
این زن گفت: از پنجره خانهام دیدم طاهره چه کرده است. به او گفتم موضوع را به پلیس میگویم او هم قول داد در قبال سکوت من پول خوبی بدهد. بعد گفت اگر اتهام قتل را قبول کنم پول بیشتری میدهد. من هم که شرایط روحی خوبی نداشتم قبول کردم.
به این ترتیب قضات رسیدگی به پرونده را به بعد موکول کردند.
حضور تیم قضات در صحنه جرم
وقتی نازی ادعا کرد از پنجره خانهاش همه چیز را دیده است، قضات برای بررسی دقیق به صحنه جرم رفتند. آنها متوجه شدند از خانه نازی به محل قتل دید وجود ندارد. ضمن اینکه پنجره بلند است و قد نازی به آن نمیرسید و توری کلفت و دو پرده به آن نصب شده بنابراین امکان دیدن از آن قسمت وجود نداشته است.
به این ترتیب نازی یکبار دیگر به دادگاه برده شد. او باز هم تکرار کرد که قاتل نیست و قاتل اصلی طاهره است.
متهم گفت: من هیچ منفعتی در قتل پیرمرد نداشتم و او را همسرش کشته است.
طاهره نیز اتهام قتل را به گردن نازی انداخت و او را قاتل معرفی کرد. در پایان هیات قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.
دیدگاه تان را بنویسید