اعتراف دختر جوان به قتل پسر مورد علاقهاش: نمیخواست با من ازدواج کند
دختری به قتل پسر مورد علاقه خود به خاطر عملی نکردن وعده ازدواج اعتراف کرد و در حال حاضر تحقیقات جنایی از او ادامه دارد.
دختری به قتل پسر مورد علاقه خود به خاطر عملی نکردن وعده ازدواج اعتراف کرد و در حال حاضر تحقیقات جنایی از او ادامه دارد.
به گزارش سایت جنایی، این دختر جوان در ۲۸ بهمن سال گذشته به خاطر اختلافاتی که با پسر مورد علاقهاش داشت باعث مرگ او شد و در این چند ماه توانسته بود راز قتل را مخفی نگه دارد، اما در نهایت مجبور به افشای راز خود شد.
در روز ۲۸ بهمن سال گذشته، خانواده پسری جوان به نام نیما، او را به یکی از بیمارستانهای پایتخت بردند و اقدامات تشخیصی و درمانی برای او آغاز شد. اما او به کمارفت و تلاش کادر درمان برای نجات پسر ۲۵ ساله بینتیجه ماند. در نهایت نیما در آخرین روزهای سال ۱۴۰۲ تسلیم مرگ شد و جان خود را از دست داد.
پس از آن مرگ پسر جوان به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام شد. به این ترتیب، بازپرس جنایی دستور بررسیهای اولیه و ثبت اظهارات خانواده نیما را صادر کرد. در این مرحله خانواده نیما گفتند: روز حادثه پسر ما برای دیدن یکی از دوستانش از خانه خارج شد و بعد از چند ساعت برگشت، آن موقع بود که این اتفاق افتاد.
خانواده او ادامه دادند: نیما پس از آنکه ماشینش را به سختی در پارکینگ خانه پارک کرد، بدحال بد شد و از هوش رفت. به همین خاطر فوری او را به بیمارستان رساندیم اما انگار دیر شده بود و همان موقع او به کما رفته بود، ما نمیدانیم چرا این اتفاق برایش افتاد. وقتی خانه را ترک کرد حالش خوب بود و وقتی برگشت اصلاً حالت عادی نداشت.
نظریه پزشکی کادر درمان بیمارستان حکایت از مرگ پسر جوان بر اثر ضربه مغزی داشت و معاینات نهایی کارشناسان پزشکی قانونی هم با تایید این نظریه روند تحقیقات را وارد مرحله جدیدی کرد. کارشناسان پزشکی قانونی اعلام کردند علت مرگ، ضربه مغزی و خونریزی داخلی بوده است.
به این ترتیب، فرضیه وارد شدن ضربه کشنده به سر نیما مطرح شد و با ادامه بررسیها برای مشخص شدن هویت فردی که ضربه مرگبار را به او زده بود، ماموران به دختر جوانی به نام فرانک رسیدند که در روز حادثه با نیما قرار داشت. از آنجا که او آخرین نفری بود که مقتول را دیده، دستور بازداشت فرانک صادر شد.
دختر جوان در تحقیقات اولیه گفت: من و امیر بچهمحل بودیم. از چند وقت قبل با هم دوست شدیم و روز حادثه هم به خانه ما آمده بود. او ناگهان تعادلش را از دست داد و با سر زمین خورد. همان موقع معلوم بود حالش خوب نیست و هرچه اصرار کردم به دکتر برویم قبول نکرد و گفت با استراحت حالش خوب میشود. بعد از لحظاتی هم خداحافظی کرد و به خانه خودشان رفت، زمانی که خانه ما را ترک میکرد مشکل جدی نداشت و کمی سر گیجه داشت.
دختر جوان در تحقیقات اظهاراتی را مطرح کرد که به ظاهر او را از اتهام تبرئه میکرد، اما ضربهای که به سر امیر وارد شده، شدید بود و نمیتوانست نتیجه زمین خوردن باشد. به همین دلیل، تحقیقات ادامه یافت و در این مرحله تناقضگوییهای دختر جوان شروع شد. گفتههای متناقص دختر جوان باعث شد تا تیم جنایی بیشتر به او مشکوک شوند.
به این ترتیب، کارآگاهان بار دیگر سوال درباره جزئیات ماجرا را با بازجویی از مظنون شروع کردند و فرانک این بار به قتل اعتراف کرد. او گفت: مدتی بود که با امیر دوست شده بودم و قرار بود با هم ازدواج کنیم. روز آخر امیر به خانه ما آمد و زمانی که صحبت ازدواج به میان آمد و گفت، چون یک بار ازدواج کرده و جدا شده است، خانوادهاش قبول نمیکنند که دوباره ازدواج کند. آن موقع بود که به او گفتم من از ابتدا خواستهام را مطرح کرده بودم و جروبحثمان شد. من هم عصبانی شدم و با شیشه قلیان به سرش کوبیدم. سر امیر کمی درد گرفت، ولی حالش خیلی بد نبود. بعد از درگیری هم خانه ما را به حالت قهر ترک کرد و سوار خودرواش شد. بعد از او خبر نداشتم تا اینکه شنیدم ضربهای که به سرش زدهام باعث شده او را به بیمارستان ببرند و به کما برود که آخر سر هم جانش را از دست داد.
در حال حاضر با اعتراف دختر جوان و به دستور بازپرس جنایی، او با قرار قانونی در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده شد و تحقیقات در مورد روز حادثه ادامه دارد.
دیدگاه تان را بنویسید