سردسته سارقان مسلح خانهها: فکر نمیکردم دستگیر شویم
اعضای باند سارقان مسلحی که با به کارگیری سلاح جنگی و در حضور صاحبخانه اقدام به سرقتهای مسلحانه از منازل کرده بودند در چند عملیات جداگانه که در سه استان کشور انجام شد از سوی پلیس آگاهی تهران بزرگ دستگیر شدند.
اعضای باند سارقان مسلحی که با به کارگیری سلاح جنگی و در حضور صاحبخانه اقدام به سرقتهای مسلحانه از منازل کرده بودند در چند عملیات جداگانه که در سه استان کشور انجام شد از سوی پلیس آگاهی تهران بزرگ دستگیر شدند. سرکرده بانک که جوانی حدوداً ۳۰ ساله است احتمال میدهد یکی از همدستانش باعث دستگیری آنها شده باشد. در ادامه مصاحبه سایت جنایی با این متهم را که سجاد نام دارد، بخوانید.
*اسلحه را از کجا تهیه کردید؟
یکی از بچهها از کوهدشت خرید و برای ما آورد.
*چند فقره سرقت انجام دادید؟
تا جایی که من میدانم هشت مورد اما میگویند ۲۰ فقره سرقت انجام دادهاید.
*همه سرقتها در تهران بود؟
نه سرقتهایی در کرج و تعدادی هم در مشهد انجام دادیم.
*تعداد سرقتهای کرج و مشهد چند فقره است؟
درست یادم نمیآید. چهار یا پنج تا در کرج و ۱۰ تا در مشهد.
*همه سرقتها را مسلحانه انجام دادید؟
بله، سرقتهایی را که به خاطر آن دستگیر شدهایم مسلحانه انجام دادیم.
*یعنی سرقتهای هم وجود دارد که در این پرونده نباشد؟
بله، چند سرقت بود که اول بدون سلاح انجام دادیم.
*آن سرقتها را چطور انجام دادید؟
وقتی میدیدیم لامپ خانه خاموش است، زنگ میزدیم و بعد وارد میشدیم و با تخریب در، داخل خانه میرفتیم.
*تعداد سرقتهای عادی چند فقره است؟
هفت یا هشت سرقت عادی انجام دادیم و بعد شگردمان را عوض کردیم.
*چرا شگردتان را عوض کردید؟
چون اگر صاحبخانه بود خودش جای طلاها را به ما نشان میداد، راحتتر بود.
*چند اسلحه داشتید؟
چهار تا، یک کلاش و سه کلت.
*چطور وارد خانهها میشدید؟
از دیوار وارد میشدیم یا با کارت در را باز میکردیم و بعد با اسلحه وارد میشدیم.
*در هر سرقت چقدر نصیبتان شد؟
شاید ۷۰۰ تا۸۰۰ میلیون.
*اما بعضی از شکات از ارقام میلیاردی صحبت میکنند؟
شاید کار باند ما نبوده و کس دیگری سراغشان رفته است.
*اما فیلمش وجود دارد و آنها هم شما را شناسایی کردهاند.
آنها میدانند و خدای خودشان.
*هر سرقت چقدر طول میکشید؟
تا جایی که میتوانستیم سریع عمل میکردیم. شاید ۵ دقیقه یا ۱۰ دقیقه.
*اما فیلمهایی هم وجود دارد که شما حدود ۲۰ دقیقه در یک خانه بودید.
اگر صاحبخانه همکاری نمیکرد زمان میبرد، وگرنه ما سعی میکردیم سریع از محل خارج شویم.
*چطور دستگیر شدی؟
آخرین سرقت را در مشهد انجام دادم. از آنجا به تهران آمدم و به هشتگرد رفتم که پلیس ریخت و من را در آنجا گرفت.
*فکر میکردی دستگیر شوید؟
اولش نه، ولی بعد که فیلم در اینترنت پخش شد فکر میکردم که دستگیر شویم. به همین خاطر به همدستانم گفتم بچهها تمامش کنیم. قرارمان هم همین بود. بعد از سرقت مشهد دیگر نمیخواستیم سرقت کنیم.
*به مواد مخدر اعتیاد داری؟
بله، من تریاک میکشم.
*همدستانت چطور؟
نه، آنها سالم هستند.
*با پولهای سرقتی چه کردی؟
یک ماشین دنا خریدم.
*سردسته باند چه کسی است؟
سردسته که نه، اما من بچهها را دور هم جمع کردم و سرقت کردیم.
*آیا کسی را هم در سرقتهایتان مجروح کردید؟
نه از دماغ کسی خون نیامد، کسی را هم کتک نزدیم.
*شکات میگویند که با قنداق کلاشینکف به آنها حمله کردهاید.
حمله نبود. فقط میزدیم که بترسند و جای طلاها را به ما نشان دهند.
*آیا ممکن بود به کسی شلیک کنید؟
نه، اصلاً قرارمان این نبود.
*تا حالا دزد به خودت زده است؟
بله، یک بار که ساختمان میساختم دزد انباریم را زد.
*پس میدانی مورد سرقت قرار گرفتن چه حسی دارد، چرا این کار را میکردی؟
چون میخواستیم پول دربیاوریم.
*خانوادههایتان میدانستند شما دزدان مسلحی هستید که فیلمشان در اینترنت پخش شده است؟
نه، هیچکس نمیدانست. ما حسابی سر و صورتمان را پوشانده بودیم و اصلاً فکر نمیکردیم دستگیر شویم.
دیدگاه تان را بنویسید