کد خبر: 680611
|
۱۴۰۳/۰۸/۰۱ ۱۱:۲۶:۴۲
| |

سرگذشت دختری که مادرش او را نزد زنی معلوم‌الحال فرستاد

دخترک به سختی روی پا بند می‌شد. آثار و عوارض ترک مواد کاملا در نگاه و رفتارش مشخص بود. او داستان زندگی‌اش را تعریف کرد.

سرگذشت دختری که مادرش او را نزد زنی معلوم‌الحال فرستاد
کد خبر: 680611
|
۱۴۰۳/۰۸/۰۱ ۱۱:۲۶:۴۲

سرگرد سمانه مهربانی،  معاون اجتماعی پلیس آگاهی پایتخت: دخترک به سختی روی پا  بند می‌شد.  آثار و عوارض ترک مواد کاملا در نگاه و رفتارش مشخص بود. از او خواستم برایم از زندگی‌اش بگوید.

دخترک نگاهی به مادرش انداخت و گفت: من حاصل ازدواج اول مادرم بودم و ناپدری‌ام هیچ‌وقت مرا نخواست. از کودکی همیشه مورد آزار و اذیت و ضرب و شتم او قرار می‌گرفتم. 16 ساله که شدم مادرم مرا به خانه یکی از دوستانش به نام فریده برد که در ظاهر آرایشگاه زنانه ولی در واقع محل ملاقات زنان خیابانی و مشتریانشان بود.

چند روزی را آنجا بودم تا اینکه یکی از مردانی که به آنجا تردد داشت به من ابراز علاقه کرد و با وجود اینکه 24سال از من بزرگتر بود، گفت قصد دارد با من ازدواج کند.

با وعده و وعیدهایش مرا فریب داد و به همراه او از خانه فریده فرار کردم. بی‌خبر از اینکه او تنها قصد دارد مدتی از من سوءاستفاده کند. برای اینکه بتواند مرا در کنار خودش نگه دارد به مواد مخدر آلوده‌ام کرد و با این ترفند به خودش وابسته کرد. به خاطر نیازم به مواد مخدر در کنارش ماندم. حتی اگر می‌خواستم از او فاصله بگیرم جایی برای رفتن نداشتم و پولی برای تامین هزینه مواد هم نداشتم.

تمام زندگی‌ام احساس می‌کردم سربار هستم و حالا نیز بی پناه و بی‌پشتوانه باید کنار مردی می‌ماندم که تنها به خاطر برطرف کردن نیازهای کثیف خودش به من وعده ازدواج داده بود.

مدتی را با او در یک خانه قدیمی در یکی از مناطق بدنام شهر زندگی کردم تا اینکه مامورین پلیس آگاهی که به دنبال اعلام فقدانی من توسط مادرم در جستجوی من بودند از راه رسیدند و مرا از چنگال این مرد هوسباز نجات دادند.

از اینکه از زندان این مرد رها شدم خوشحالم اما نمی‌دانم با اعتیادم چه کنم و با مادری که نمی‌تواند مرا به خانه خودش ببرد.

من هنوز هم بی‌پناهم .....

نظریه کارشناس

شما با یک امضا می‌توانید  نسبت خود و همسرتان را از شناسنامه و زندگی‌تان پاک کنید اما تا همیشه نسبت به موجودی که به این دنیا آورده‌اید مسئولید و نمی‌توانید زمانی که قصد دارید تصمیم جدی مانند ازدواج مجدد بگیرید شرایط و آینده او را نادیده گرفته و او را به دست طوفان حوادث و اتفاقات نامعلوم بسپارید.

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها