«اعتمادآنلاین» گزارش میدهد:
افشای ازدواج پنهانی مرد خیانتکار بعد از کشتن همسر صیغهای
مرد جوان که همسر صیغهای خود را کشته است خیلی زود توانست رضایت اولیای دم را جلب کند اما راز خیانتی که کرده بود بعد از قتل فاش شد.
مرد جوان که همسر صیغهای خود را کشته است خیلی زود توانست رضایت اولیای دم را جلب کند اما راز خیانتی که کرده بود بعد از قتل فاش شد.
به گزارش اعتمادآنلاین، متهم که مردی ۳۸ ساله است، در حالی که همسر و فرزند داشت با زنی به صورت صیغهای ازدواج کرد و در کمشکش با او مرتکب قتل شد.
مردی دو ماه قبل به حراست بیمارستانی اعلام کرد همسرش را کشته است. او که به شدت آشفته بود به ماموران گفت قصد قتل نداشت و فقط میخواست از خودش مراقبت کند اما حملاتی که همسرش به او کرد، باعث قتل شد.
حراست بیمارستان مرد جوان به نام پیمان را به پلیس تحویل داد. او در بازجوییها به قتل همسرش، سحر، اعتراف کرد و گفت: من همسر و فرزند داشتم که با سحر آشنا شدم و با او وارد رابطه شدم. ما با هم به صورت صیغهای ازدواج کردیم و میخواستیم کسی متوجه ماجرا نشود. سحر خانه مجردی داشت و من به خانه او رفتوآمد میکردم. یک سالی میشد که با هم رابطه داشتیم و من متوجه رفتارهای عصبی او شده بودم. شب حادثه به دیدن سحر رفتم و چند ساعتی با هم بودیم. شب که میخواستم بروم به من گفت نرو. گفتم نمیشود شب به خانه نروم، چون همسرم تنهاست و بچهها هم نگران میشوند. باز گفت بمان. مخالفت کردم. سر این مساله عصبانی شد و داد و بیداد کرد.
متهم گفت: سحر با چاقو به من حمله کرد. چاقو را گرفتم و به گوشهای پرت کردم. بعد که جروبحث کردیم، به اتاق رفتم تا لباس بپوشم و بروم که دوباره به من حمله کرد و من در یک لحظه وقتی میخواستم او را هل بدهم، در حالی که چاقو دستم بود ضربهای به او وارد کردم. خون از بدنش جاری شد. خیلی ترسیده بودم. همسایهها را صدا زدم و با هم او را به بیمارستان بردیم اما متاسفانه فوت کرد.
متهم در ادامه به دادسرا انتقال یافت و در آنجا بود که همسر اولش هم در جریان خیانت و قتلی که شوهرش مرتکب شده بود قرار گرفت.
در ادامه معلوم شد مقتول که خودش هم پیش از رابطه با پیمان همسر و فرزند داشت، پس از طلاق تنها زندگی میکرد. خانواده مقتول در دادسرا گفتند: سحر خیلی عصبی بود و همیشه پرخاشگری میکرد و به همین خاطر هم از شوهرش جدا شد. او با هیچکس سازگاری نداشت.
متهم هنوز در مرحله دادسرا بود که توانست با کمک خانوادهاش رضایت اولیای دم را کسب کند.
با توجه به رضایت اولیای دم، پرونده با صدور کیفرخواست علیه متهم و درخواست مجازات به لحاظ جنبه عمومی جرم به شعبه ۸ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
متهم که در نبود اولیای دم در جایگاه قرار گرفته بود، گفت: همه چیز در یک لحظه اتفاق افتاد. من اصلاً قصد قتل نداشتم. میخواستم چاقو را بگیرم که حین کشمکش این اتفاق افتاد. من اشتباه کردم به سحر نزدیک شدم و از کاری که کردم پشیمان هستم.
در پایان، قضات برای تصمیمگیری درباره متهم وارد شور شدند.
دیدگاه تان را بنویسید