اثبات بیگناهی مردی که به اتهام شلیک مرگبار به مرگ محکوم شده بود
مرد دامدار 5سال به اتهام شلیک مرگبار به چوپانش زندانی کشید و حتی 2بار قرار بود پای چوبه دار برود، اما سرانجام معلوم شد قاتل اصلی شکارچیای بوده که هنگام شکار خرس تیرش به خطا رفته و در این پرونده سر بیگناه بالای دار نرفت.
مرد دامدار 5سال به اتهام شلیک مرگبار به چوپانش زندانی کشید و حتی 2بار قرار بود پای چوبه دار برود، اما سرانجام معلوم شد قاتل اصلی شکارچیای بوده که هنگام شکار خرس تیرش به خطا رفته و در این پرونده سر بیگناه بالای دار نرفت.
به گزارش همشهری، نخستین برگ از این پرونده سال98 با گزارش قتل یک چوپان در آمل تکمیل شد.در آن زمان دقایقی قبل به پلیس خبر رسیده بود که چوپان جوانی در یکی از روستاهای اطراف با شلیک گلوله به قتل رسیده است. وقتی نخستین گروه از مأموران به محل حادثه رسیدند، دقایقی از قتل چوپان میگذشت، اما هنوز بهدرستی معلوم نبود که چه کسی و با چه انگیزهای دست به این جنایت زده است. آنطور که شواهد نشان میداد، تیراندازی دقایقی پیش از غروب خورشید و با استفاده از سلاح شکاری و از فاصلهای نسبتا دور انجام شده بود. کارآگاهان در تحقیقات میدانی به بررسی فرضیههای مختلفی پرداختند و در نهایت پیکر مقتول برای بررسیهای تخصصی به پزشکی قانونی منتقل شد.
تحقیقات درباره مقتول نشان میداد که او از مدتها قبل بهعنوان چوپان برای مرد دامداری کار میکرد، اما این اواخر آنها با یکدیگر دچار اختلاف و کشمکش شده بودند، طوری که نام مرد دامدار بهعنوان نخستین مظنون این پرونده مطرح شد. وقتی از این مرد بازجویی شد، دست داشتن در قتل چوپان را انکار کرد و گفت از این حادثه اطلاعی ندارد. با وجود این، وقتی بررسیها ادامه پیدا کرد، ظن و گمانها درخصوص دست داشتن او در این جنایت تقویت شد، تا جایی که حکم بازداشت وی بهعنوان تنها مظنون صادر و پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان مازندران فرستاده شد.
متهم هیچ اعترافی به قتل نکرده بود و هیچ شاهدی هم ندیده بود که او بهسوی چوپان تیراندازی کرده است و تنها مدرک بهدستآمده این بود که گلولهای که چوپان با آن به قتل رسیده بود با گلوله اسلحه شکاری متهم یکی بود. در این شرایط، قضات دادگاه این مورد را از موارد لوث تشخیص و حکم به برگزاری مراسم قسامه دادند. در چنین مواقعی، طبق قانون، اولیای دم باید 50نفر از بستگان نسبی مرد را در دادگاه حاضر کنند و آنها قسم بخورند که متهم حاضر در دادگاه قاتل است تا حکم قصاص صادر شود. در این پرونده نیز اولیای دم در مهلت قانونی 50نفر را در دادگاه حاضر کردند و با قسم خوردن آنها در نهایت حکم قصاص صادر شد.
هرچند متهم و وکلای مدافعش به رأی دادگاه اعتراض کردند و پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده شد، اما قضات دیوان نیز حکم دادگاه را تأیید کردند و در این شرایط شمارش معکوس برای اجرای حکم قصاص آغاز شد. در این بین، وکلای متهم که اطمینان داشتند موکلشان مرتکب قتل نشده، این بار درخواست اعاده دادرسی را مطرح کردند و خواستار رسیدگی دوباره به پرونده شدند، اما این درخواست رد و امیدها برای نجات متهم از چوبه دار کم شد. او در یکقدمی چوبه دار قرار داشت و هر لحظه امکان داشت حکم اجرا شود، چنانکه 2بار برای اجرای حکم زمان تعیین شد، اما هر 2بار اجرای حکم به تعویق افتاد تا اینکه حادثهای عجیب یکباره همهچیز را در این پرونده دگرگون کرد.
5سال از گشوده شدن این پرونده و بازداشت متهم گذشته بود و او روزها و شبهای سختی را در زندان میگذراند. با وجود قطعی شدن حکم، هنوز مدعی بود که بیگناه است و وکلایش همه تلاش خود را برای اثبات بیگناهی او انجام داده بودند. در این بین، یکی از وکلای متهم در سفری که به تنکابن داشت خبر عجیبی شنید. اینکه مردی در یکی از سفرهخانههای شهر خاطرهای مربوط به 5سال قبل را تعریف کرده و گفته بود هنگام شکار خرس گلولهاش به خطا رفته و به مرد جوانی برخورد کرده است. او گفته بود چون آنموقع نزدیک غروب خورشید و هوا کمی تاریک بوده، در تیراندازی اشتباه کرده و به جای خرس یک انسان را شکار کرده و بعد هم از آنجا گریخته است. تا پیش از این ماجرا، هیچ دلیل و مدرکی نتوانسته بود متهم را از چوبه دار نجات دهد، اما وقتی وکلای متهم این ماجرا را برای قضات دادگاه بازگو کردند، درخواست اعاده دادرسی پذیرفته شد.
با درخواست وکلای متهم، فردی که خاطره شکار خرس را تعریف کرده بود به دادگاه احضار شد. او ابتدا حرفهایی را که زده بود بهکلی انکار کرد، چراکه میترسید چوبه دار در انتظارش باشد، اما وقتی متوجه شد قتلی که اتفاق افتاده غیرعمد است و درصورت اثبات قصاص نمیشود، آنچه 5سال قبل اتفاق افتاده بود بازگو کرد. او گفت: با دوستم برای شکار خرس به روستایی اطراف آمل رفته بودیم، اما شکارمان به زمان غروب خورشید کشیده شد. هوا گرگ و میش شده بود که با دوستم یک خرس دیدیم و من تفنگ را به سویش نشانه رفتم و شلیک کردم، اما بعد از آنکه ماشه را چکاندم متوجه شدم یک انسان را به جای خرس هدف گرفتهام. به این ترتیب، از آنجا فرار کردیم. من مدتها عذاب وجدان داشتم تا اینکه بهتدریج ماجرا را فراموش کردم. مدتی قبل و در حالی که 5سال از حادثه گذشته بود، خاطره شکار خرس را برای یکی از دوستانم تعریف کردم و حادثه لو رفت.
بهدنبال اظهارات این مرد، قضات دادگاه دستور آزادی متهم را بعد از 5سال صادر کردند و قرار است به اتهام شکارچی درخصوص قتل غیرعمد رسیدگی شود.
دیدگاه تان را بنویسید