روایت کامل حادثه تروریستی ایذه توسط ماموری که همراه کیان تیر خورد+ ویدئو
من فقط داد می زدم و به ماشین ها و مردم می گفت دور بزنید و دور شوید دارند تیر می زنند. که یک دفعه خودم هم تیر خوردم. تیری بود که خالی می کردند. افتادم زمین. به گردنم تیر زده بودمد و دیگری چیزی نفهمیدم
می گوید ما در صحنه بودیم فقط برای حفاظت. بودیم که فقط بوده باشیم. نه تیری می زدیم نه هیچ. به یک باره صدای تیر کلاش آمد. ده تا بیست تا سی تا تیر خالی کردند. بعد ۵ ثانیه همه جا ساکت شد. در این فرصت تیبا وارد شد.
من فقط داد می زدم و به ماشین ها و مردم می گفت دور بزنید و دور شوید دارند تیر می زنند. که یک دفعه خودم هم تیر خوردم. تیری بود که خالی می کردند. افتادم زمین. به گردنم تیر زده بودمد و دیگری چیزی نفهمیدم
خدا لعنتشون کنه با گروگان گرفتن پدر مادر کیان رو مجبور به اعتراف ساختگی کردن