محسن هاشمی:
آقای کروبی معلم دینی ما در دبیرستان بود/ آیتالله هاشمی از شنیدن خبر ردصلاحیتشان خوشحال شدند/ ماجرای عصبانیت و خوشحالی آیتالله هاشمی در ایام ریاست جمهوری
محسن هاشمی درباره واکنش آیتالله هاشمی به ردصلاحیتش گفت: به حدی با خونسردی وآرامش با موضوع برخورد کردند که برای ما قابل تصور نبود، گویا بار بزرگی را از روی دوش ایشان برداشتند، حتی خوشحال بودند که به وظیفه خود عمل کردند ودیگر مدیون مردم نیستند.
اعتمادآنلاین| محسن هاشمی می گوید: آیتالله هاشمی دو مرتبه در دوره ریاست جمهوریشان عصبانی شدند، که یکی بدلیل مشکلی بود که در تامین دارو برای مردم بوجود آمده بود، خوشحالترین زمان ایشان در دوره ریاست جمهوری نیز زمان آزادی اسرا بود که بدلیل تجربه زندانی که در نظام قبل داشتند و هم مسئولیتی که در فرماندهی جنگ داشتند بی نهایت از آزادی اسرایمان خوشحال بودند.
* از دوران کودکی و نوجوانی خود بگویید اگر اشتباه نکنم دوران نوجوانی حضرتعالی همزمان با ایام پیروزی انقلاب باشد
من در زمان پیروزی انقلاب 17 سال داشتم و با توجه به آنکه آیت الله هاشمی رفسنجانی در آذرماه سال 1357 پس از تحمل دوران سه ساله محکومیت خود از زندان اوین آزاد شدند، در منزل و خانواده ما تحرک زیادی جهت کمک به انقلابیون وسازماندهی نیروهای فعال توسط آیت الله هاشمی رفسنجانی وجود داشت، جلسات زیادی در منزل ما تشکیل میشد و به خاطر دارم روز 16 بهمن که قرار بود حکم نخست وزیری مهندس بازرگان توسط امام خمینی ابلاغ شود با توجه به اینکه تلویزیون
پخش محلی و محدود حکم نخست وزیری بازرگان که از طرف تلویزیون شاهنشاهی ممنوع بوداولین ماموریت انقلابی ام بود
شاهنشاهی این مراسم را پخش نمیکرد، گروهی از نیروهای انقلابی، تصمیم گرفتند این مراسم را ضبط و از فرستنده محلی در شعاع محدود به محل برگزاری آن که در مدرسه رفاه وخیابان ایران برگزار میشد، پخش کنند. آیت الله هاشمی رفسنجانی بررسی وضعیت ارسال تصویر و پخش اعلامیه تاسوعا و عاشورا را بعنوان نخستین ماموریت به من دادند که با شور وشوق زیادی تلاش داشتم که آن را به بهترین وجه و با کمک نوه آیت الله طالقانی که فرزند خانم اعظم طالقانی بودند و پسرعمویم علی هاشمی انجام بدهم.
* آیا شخصا مبارزات یا فعالیتهای سیاسی داشته اید؟
با توجه به سن وسالی که در آن قرار داشتم مخصوصا شرایطی که پدرم آیت الله هاشمی رفسنجانی از خردسالی بطور مداوم تحت تعقیب، شکنجه و زندانی
ساواک بود، طبیعتا شور و علاقه زیادی برای انجام مبارزات و فعالیتهای انقلابی داشتم. در آن شرایط گروههای مبارز چپ و التقاطی، برای نسل جوان جذابیت بیشتری داشتند، اما آیت الله هاشمی رفسنجانی همواره از زندان توصیه داشتند که با گروههای اسلامی فعالیت کنم، در این دوران آقای مهدی کروبی که از چهرههای مبارز محسوب میشدند، معلم دینی دبیرستان ما بودند و حجت الاسلام دین پرور از اولین فعالان فرهنگی اجتماعی انقلابی که مدیر کتابخانه بازار تجریش بودند.
* از ماجرای اسلحههایی که از پادگانهای تسخیر شده در ابتدای پیروزی انقلاب به دست آوردید برایمان بگویید
با فروپاشی رژیم در روزهای آخر، عملا بسیاری از پادگانها وکلانتریها در تصرف مردم ونیروهای انقلاب درآمد که من هم مانند بسیاری از مردم به دو پادگان ارتش وارد شدیم و سه قبضه اسلحه را با خود بردم که در گشت خیابانی، دو قبضه آن را گرفتند و یک قبضه را که به منزل برده بودیم، آیت الله هاشمی رفسنجانی دستور دادند که به کمیته تحویل بدهیم.
* چه شد از پلیتکنیک مونترال کانادا سر درآوردید؟
پس از انقلاب از طریق کنکور سراسری برای تحصیل در شیراز پذیرفته شدم، این زمان مقارن با اوج ترورهای مسئولین انقلاب توسط گروهکها بود بخصوص به دلیل ترورهای مکرر ابتدای انقلاب علی رغم میل باطنی باید با محافظ به دانشگاه می رفتم
آنکه آیت الله هاشمی رفسنجانی که در چهارم خرداد 1358 ترور شدند، بعد از شهید مطهری و سپهبد قرنی از نخستین مسئولانی بودند که مورد ترور واقع میشدند. باتوجه به این اوضاع باید برای حضور در دانشگاه به همراه محافظ وپاسدار میرفتم که این شرایط برای من قابل پذیرش نبود، به همین علت برای تحصیل در مقطع کارشناسی به بلژیک که خاله ام در آنجا از قبل از انقلاب ساکن بود رفتم و پس از پایان تحصیلات دوره لیسانس، از طریق اساتید دانشگاهم از پلی تکنیک مونترال برای تحصیل در دوره کارشناسی ارشد پذیرش گرفتم و به آنجا رفتم، البته در طول دوره تحصیل در خارج از کشور هربار که میتوانستم به ایران سفر کنم، به همراه آیت الله هاشمی رفسنجانی که برای فرماندهی جنگ به جبهه میرفتند، در کنار رزمندگان حضور پیدا میکردم.
* از پلی تکنیک مونترال فارغ التحصیل شدید یا درس را رها کردید؟
پس از پایان دوره کارشناسی ارشد در پلی تکنیک مونترال، در دوره دکترا پذیرفته شدم و بدلیل آنکه رشته تحصیلی من، کامپوزیتها بود ودر صنایع دفاعی وموشکی کاربرد زیادی داشت، با توصیه ایت الله هاشمی رفسنجانی تحصیل در مقطع دکترا را رها کردم وبرای کمک به جبهه وصنایع موشکی به ایران بازگشتم.
* از موشکهای شهاب و سجیل بگویید ظاهرا ساخت این موشکها در زمان شما در صنایع موشکی شروع شده است؟
من در بازگشت به ایران کتابها و وسایل فنی خود را به همراه آوردم از جمله کامپیوتری که در دانشگاه داشتم و در آن شرایط زیاد در ایران وجود نداشت،
بلافاصله در صنایع موشکی مشغول بکار شدم و دورههای آموزش استفاده از کامپیوتر و نرم افزار کد را برای نیروهای فعال در صنایع موشکی برگزار کردم و ساخت موشکهای با سوخت جامد را پیگیری کردیم که خوشبختانه پروژههای شهاب وسجیل به نتیجه رسید. اقتدار امروز موشکی کشور، نتیجه سی سال زحمات شبانه روزی نیروهای مخلص در این حوزه بوده است که بسیاری از آنان نیز به فیض شهادت نائل شدند که جا دارد بسیار بیشتر از وضعیت ملی به این عزیزان وبخش صنایع دفاعی وموشکی بها داده شود، حتی در موزه دفاع مقدس نیز متاسفانه جایی برای این بخش حیاتی از دفاع مقدس و قدرت بازندارگی ودفاعی کشور در نظر گرفته نشده است که امیدوارم جبران گردد.
* از دفتر بازرسی ویژه رئیس جمهور چه خبر؟ ظاهرا پایه گذارش شما بود کار این دفتر دقیقا چه بود؟
با شروع فعالیت دولت سازندگی، آیت الله هاشمی رفسنجانی حساسیت زیادی نسبت به تسریع در انجام امور مردم و تقویت وحمایت از تولید و اشتغال،هدف دفتر بازرسی ویژه رییس جمهور در دولت سازندگی، مچ گیری یا پرونده سازی نبود. بلکه دور زدن بوروکراسی اداری بود. حل معضلات بروکراسی و تکمیل پروژههای نیمه تمام داشت، با این هدف دفتر بازرسی ویژه رییس جمهور تاسیس شد تا در مواردی که ایشان دستور میدادند، موضوع به صورت ویژه پیگیری و جلسات هماهنگی وبررسی تشکیل میگردد تا معضلات وموانع شناسایی ورفع شود، بنابراین هدف دفتر بازرسی ویژه رییس جمهور در دولت سازندگی، مچ گیری یا پرونده سازی نبود بلکه حل مسایل مردم وتولیدکنندگان بود، بطور نمونه در فرودگاهها یا صدور گذرنامه و یا توزیع اجناس در زمان جنگ کمبودها و مشکلات وموانعی وجود داشت که موجب شده بود بورکراسی و فرایند طولانی وپیچیدهای ایجاد شود که با دستور ایشان وپیگیری دفتر بازرسی ویژه اکثر این مسایل حل شد و در انجام امور مردم وخدمت به آنان تسهیل گردید.
* در برنامه دست خط گفته بودید نسبت به سایر فرزندان حاج آقا عاقلتر هستید حتی این نظر را منتسب به مادر کرده بودید و براساس گفته خودتان مادر هم گاردی نداشت فکر میکنید دلیل این عقلانیت چیست؟
من آن موضوع را بصورت مزاح بیان کردم، واقعیت آن است که با توجه به کهولت سن مادر، مصاحبههای ایشان به این صورت انجام میشود که بنده نظارت شاید به دلیل زندگی در غربت نسبت به خواهران و برادرانم محتاط ترعمل می کنم
ایشان را در پاسخ به سوالات میگیرم و سپس تنظیم میشود، در این مورد نیز همینگونه عمل شد و پاسخ مطابق نظر ایشان بود، شاید یکی از دلایل آن زندگی در دوره جوانی در غربت بوده است که موجب شده، احتیاط و آینده نگری بیشتری در من شکل بگیرد.
* در جایی گفته بودید برای خواهران و برادران خود نمیتوانید بزرگتری کنید آیا اختلاف نظری با یکدیگر دارید؟ رابطه عاطفی تان با کدام یک از افراد خانواده بهتر است؟
دلیل آن را نیز گفته بودم من از یکی خواهرانم یکسال کوچکتر و از دیگری یکسال بزرگتر هستم وبه همین علت بزرگتر آنها به معنای متعارف محسوب نمیشوم، البته در خانواده ما، مانند سایر خانوادهها تفاوت فکری وتفاوت در سلیقه و روحیه وجود دارد، اما این تفاوتها منجر به اختلاف نشده است بلکه سعی میکنیم با یکدیگر گفتگو کنیم تا بتوانیم همدیگر را اقناع کنیم، رابطه عاطفی من با همه اعضای خانواده بسیار خوب وصمیمی است.
* از رابطه نوهها با حاج اقا بگویید سال 72 و در جریان رقابتهای انتخاباتی ایشان با اقای جاسبی، حاج آقا گفتند ظاهرا یکی از نوههای کوچک در قبال تشری که حاج آقا به وی زده میگوید به جاسبی رای میدهم این خاطره مربوط به کدام یک از نوه هاست و داستان آن از چه قرار است؟
این خاطره مربوط به علی لاهوتی، پسر خواهرم فاطمه است که در روز انتخابات که جمعه بود اصرار داشت تا به بالکن خانه برود و، چون حاج آقا نگران بود که برای وی اتفاقی بیفتند او را منع کرد، علی هم که خردسال بود آن جمله را گفت.
* از دانشگاه آزاد چه خبر تا سه چهار سال قبل اسم شما با دانشگاه آزاد عجین بود "معاونت عمرانی دانشگاه آزاد" چه شد که استعفا دادید؟ دلتنگ آن کار نمیشوید؟
تصدی دو شغل پذیرفته نیست، طبیعتا دانشگاه آزاد اسلامی بعنوان یکی از دستاوردهای آیت الله هاشمی رفسنجانی برای ما خاطره انگیز بوده واهمیت زیادی دارد، اما پس از درگذشت آیت الله هاشمی هیچگونه نقشی در اداره دانشگاه آزاد نداریم.
* دکتر ولایتی از رفقا و همکاران وفادار پدر محسوب میشوند رابطه شما با ایشان به عنوان رئیس هیئت امنای دانشگاه آزاد چه طور است؟ مدیریت ایشان را تا به امروز چه طور ارزیابی میکنید؟
بعد از استعفا از دانشگاه آزاد ارتباط کاری خاصی با ایشان ندارم، مدیریت ایشان در دانشگاه، مورد انتقادات زیادی واقع شده است که باید پاسخ ایشان را نیز به این انتقادات شنید و سپس قضاوت کرد.
* فکر میکنید اگر حاج آقا در این شرایط زنده بود با توجه به شرایط عهد شکنانه امریکا در برجام چه توصیهای به مردم و دولتمردان میکرد؟
عهد شکنی آمریکا موضوعی نبود که آیت الله هاشمی رفسنجانی از آن بی خبر باشد و احتمال آن را ندهد، اتفاقا یکی از دلایل برجام این بود که ما بتوانیم باطن و واقعیت ظالم وعهد شکن دولت آمریکا را به تمام دنیا نشان دهیم، و بتوانیم موضع اروپا را از آمریکا جدا کنیم.
قبل از برجام غرب با تبلیغات سنگین جمهوری اسلامی را به دروغ به نقض تعهدات خود در« ان پی تی» متهم میکرد و حتی روسیه و چین با قطعنامههای تحریم علیه ایران همراه شده بودند ورای موافق داده بودند، اما امروز وبا ابتکاری که نظام به خرج داد، توانستیم آمریکا را منزوی کنیم به نحوی که نه تنها کشورهای غیرمتعهد ودوستانمان بلکه اروپا وکشورهای متحد آمریکا نیز بر وفای به عهد ایران تاکید کنند وامریکا از عهد شکنی برحذر دارند.
توصیه آیت الله هاشمی به مسئولان در همه شرایط ایستادگی روی اصول، عدم ترس و واهمه از تهدیدها و وفای به عهد و حفظ وجهه جمهوری اسلامی ایران بود و اگر مسئولان به این توصیهها عمل کنند فرجام برجام در هرشرایطی به سود ایران خواهد بود و دولت آمریکا نیز اگر بر عهد شکنی اصرار کند، تنها روسیاهی وننگ بین المللی و تبعات سنگین اقدامات خود را شاهد خواهد بود.
* آیا آیت الله هاشمی اهل مشورت در تصمیم گیریهای کلان کشور مثل کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 با شما یا سایر فرزندان بودند؟ نظر شما نسبت به کاندیداتوری ایشان در سال 92 چه بود؟
ایشان شنونده بسیار خوب وکم نظیری بودند و در مسایلی روز نظر اعضای خانواده را میشنیدند و بعد خودشان تصمیم میگرفتند، در انتخابات 92 نیز ما با ایشان صحبتهای زیادی کردیم و در جلسه مفصلی من جمع بندی خودم و نظرات دیگران را به ایشان منتقل کردم، در مجموع نظر خانواده موافق کاندیداتوری ایشان نبود، چون احتمال تخریب و هتک حرمت ایشان را میدادیم وشرایط آن زمان کشور نیز بسیار دشوار وخطرناک بود و پذیرش مسئولیت برای ایشان میتوانست سخت وطاقت فرسا باشد، اما استدلال ایشان این بود که انقلاب ونظام در خطر است وچشم امید مردم به من دوخته شده است در این شرایط نمیتوان انقلاب ومردم را تنها بگذارم وضعیت خودم در مقابل مصالح مردم اهمیتی ندارد، با این استدلال بود که ایشان در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرد.
* واکنش شخصی ایشان به رد صلاحیتش چه بود؟
به حدی با خونسردی وآرامش با موضوع برخورد کردند که برای ما قابل تصور نبود، گویا بار بزرگی را از روی دوش ایشان برداشتند، حتی خوشحال بودند که به وظیفه خود عمل کردند ودیگر مدیون مردم نیستند.
* به طور کلی دغدغه و نگرانیهای حاج آقا بیشتر حول چه موضوعاتی بود؟
ایشان برای آینده مردم و کارامدی نظام بسیار نگران بود، تامین معیشت ورفاه عمومی از اولویتهای ایشان بود، اشتغال، تولید و امنیت عمومی از شاخصههای اصلی مدنظر ایشان بود که باید توسط حکومت برای مردم فراهم شود.
* عصبانیترین و خوشحالترین موقعی که حاج آقا را به لحاظ امور کشورداری دیدید، چه مواقعی بود؟
معروف است، ایشان دو مرتبه در دوره ریاست جمهوریشان عصبانی شدند، که یکی بدلیل مشکلی بود که در تامین دارو برای مردم بوجود آمده بود، خوشحالترین زمان ایشان در دوره ریاست جمهوری نیز زمان آزادی اسرا بود که بدلیل تجربه زندانی که در نظام قبل داشتند و هم مسئولیتی که در فرماندهی جنگ داشتند بی نهایت از آزادی اسرایمان خوشحال بودند.
* آقای جهانگیری را اصلاح طلب میدانید یا کارگزارانی؟
آقای جهانگیری تا یکسال پیش از انتخابات رییس شورای مرکزی حزب کارگزاران بودند که بدلیل تصمیم ومشغلهای که داشتند استفعا دادند، البته کارگزاران خود جز احزاب اصلاح طلب محسوب میشود.
* به طور کلی شرایط سیاسی برای خانواده هاشمی بعد از فوت حاج آقا را چه طور ارزیابی میکنید؟
شرایط عاطفی و روحی بسیار سختی را بدلیل فقدان آیت الله هاشمی رفسنجانی تجربه میکنیم، حضور برادرم مهدی در زندان و رنجی که مادرم از غیبت او میکشد هم شرایط را دشوارتر ساخته است، خواهران وبرادرم نیز بعضا دچار برخی مشکلات میشوند که باید پیگیری شود، در این شرایط تنها محبت و لطف بی دریغ مردم است که تسلی بخش وموجب ارامش ماست.
منبع: خبرگزاری دانشجو
دیدگاه تان را بنویسید