محمد هاشمی:
تنها راهحل رئیسجمهور شدن زنان، بازنگری در قانون اساسی است
یک حقوقدان گفت: «تنها راهحل رئیسجمهور شدن زنان، بازنگری در قانون اساسی است.»
اعتمادآنلاین| سیدمحمد هاشمی حقوقدان معتقد است: در مسلمات فقه، زنان اصلا حق حکومت کردن ندارند؛ اما این یک امر فقهی است که ربطی به قرآن ندارد. چرا که آیاتی دال بر اینکه مردان بر زنان مسلط هستند، مربوط به زمان جاهلیت هستند. مهمترین بخش از اظهارات او در ادامه میآید:
*در پیش نویس قانون اساسی، رجال به معنی مردان قرار داده نشد. اما در زمان تصویب این قانون، اعضای مجلس خبرگان قانون اساسی، دچار اختلاف در این موضوع شدند. در جلسه مذاکرات خبرگان دو دیدگاه مورد توجه قرار گرفت. دیدگاه اول این بود که قید مرد بودن ضرورتی ندارد، زیرا زنان هم همچون مردان احیانا بتوانند به آن مرحله از تکامل سیاسی برسند که توانمندی لازم را برای اداره امور داشته باشند. البته مساله دیانت و تقوا و قدرت سیاسی، از جمله چیزهایی است که در این مورد ضرورت دارد. به اصطلاح در این خصوص، مساله مرد بودن اقتضا نمی کند بلکه صرف انسان بودن مساله است. دیدگاه دوم هم این بود که رییس جمهور باید از میان مردان انتخاب شود. این دیدگاه در حالی در مجلس آن روزها وجود داشت که برابر بودن زن و مرد در اندیشه اسلامی و نظامی حقوقی مورد تاکید و توجه قرار دارد.به هر حال به هر شیوه ای که بود، کلمه رجل سیاسی بجای بکار بردن لفظ مرد مورد استفاده قرار گرفت.
*بحث زن و مرد مورد جدال در خبرگان قانون اساسی قرار گرفت اما، شرط مرد بودن رای نیاورد و اتخاذ تصمیم به جلسه دیگری موکول شد. دو اندیشه فقهی سنتی و فقهی متحول شده، وجود داشت. اولی خواستار ریاست مردان و دومی هم هواخواه برابری زن و مرد بودند. بزرگان آن مجلس در اینجا آمدند و زرنگی کردند و در واقع مصلحت را در نظر گرفتند. چون فضای فقهی بر جامعه آن زمان حاکم بودند، عبارت پردازی کردند تا هم به سمت منطق حرکت کرده باشند و هم از گیر استیلایی که فقهای سنتی داشتند بتوانند عبور کنند. به همین جهت بود که آمدند و بطور مقطعی استدلال کردند. آنهایی که می گفتند رییس جمهور حتما باید مرد باشد آمدند اصطلاح رجال را بجای آن بکار بردند و این موضوع هم رای آورد. آن زمان در فضای جامعه هم بطور کلی مشکل بود که زنان را وارد سیاست کنند. از این رو با حالت فقهی سنتی که خیلی با منطوق اسلام هم متفاوت است اصطلاح رجل را بکار بردند.
* در آن زمان آقایان بهشتی و مطهری در محذورات قرار داشتند. در برابر کسانی که می گفتند رییس جمهور باید مرد باشد زرنگی کردند و کلمه رجال را آوردند. اکثریت آن مجلس به مرد بودن رای ندادند. با گذشت 40 سال از پیروزی انقلاب و تحولاتی که ایجاد شده و از همه مهمتر وقتی صلاحیت زنان در اداره امور جامعه به اثبات رسیده است، چرا برای انتخابات ریاست جمهوری نتوانیم به آنها مجوز حضور بدهیم؟ رییس جمهور چند معاون زن دارد. تاریخ مصرف اصطلاح مرد بودن رییس جمهور گذشته است. اما از آنجایی که کلمه «رجال» مسلط شده است در بازنگری قانون اساسی اقتضا میکند که این موضوع تبدیل به «شخصیت» شود. انسانی که فکر می کند، تجربیات سیاسی دارد، عضو حزب است و ابتکار عمل فردی و اجتماعی دارد اعم از زن و مرد باید بتوانند نقشی سازنده و مدیریتی در جامعه داشته باشند.
*با گذشت نزدیک به 40 سال از تصویب این قانون، مشکلی که داریم این است که در کنار اندیشه منطقی اسلامی، دیدگاه های فقهی سنتی به کار آمده که در آن اشاره کرده "امر ولایت مربوط به مردان است". مسلمات فقه این است که زنان اصلا حق حکومت کردن ندارند. اما این یک امر فقهی است و اصلا ربطی هم به قرآن ندارد. البته در قرآن آیاتی هست که گفته مردان بر زنان مسلط هستند. اما این آیات مربوط به زمان جاهلیت بوده، گفته که شما می توانید زنان خود را کتک بزنید؛ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَیْهِنَّ سَبِیلاً. ولی با گذشت زمان و تحولات، همان قرآن می گوید: «مَن عَمِلَ صالِحًا مِن ذَکَرٍ أَو أُنثیٰ وَهُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیاهً طَیِّبَهً ۖ وَلَنَجزِیَنَّهُم أَجرَهُم بِأَحسَنِ ما کانوا یَعمَلونَ»؛ هر کس کار شایستهای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن است، او را به حیاتی پاک زنده میداریم؛ و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام میدادند، خواهیم داد.
*الان ما می بینیم که تعداد زیادی از نمایندگان مجلس زن هستند. با گذشت زمان این احتمال وجود دارد که در آینده نه چندان دور جامعه به درک این مراتب برسد که زنان هم همانند مردان می توانند در راس قوه مجریه قرار بگیرند. چه تعداد از زنان استاد دانشگاه هستند؟، چه تعداد پزشک و مهندس هستند؟ و چه تعداد از آنان فعالیت سیاسی دارند و عضو احزاب هستند؟ بنابراین الان از نظر فکر و اندیشه مدرن و پیشرفته، جدا کردن زنان از مردان برای انتخابات ریاست جمهوری قابل قبول به نظر نمی رسد. استنباط حقوقی من این است که به طور کلی اصطلاح «رجل»، به معنی «شخصیت» به نظر می رسد. این امید البته وجود دارد که در آینده زنان هم بتوانند به ریاست جمهوری برسند.
*شورای نگهبان، دو ترکیبی است. یک ترکیب شش نفره از فقهای سنتی است که غالبا توجهی به تحولات زمان ندارند. در خود قرآن، آیات محکمات جای آیات متشابهات را گرفته است. بنابراین همان آیه ای که می گوید زن را در خانه حبس کنید و حتی آنان را کتک بزنید، جای خود را به آیات دیگری داده است. الان خیلی ها از طرح این موضوع خنده شان می گیرد. شما یک خانم پزشکی را در نظر بگیرید که شوهرش او را کتک بزند و بگوید که از من اطاعت کن! این اصلا موضوعیت ندارند. این آیه چون به زمان جاهلیت مربوط بوده فرهنگ جامعه هم متاثر از این جاهلیت بوده است. این شعرها را شنیدهاید؟ «چون زن راه بازار گیرد بزن/ وگرنه تو در خانه بنشین چو زن» و یا «ای مردان بکوشید/ یا جامه زنان بپوشید». اینها ادبیات آن زمان است. الان که به آن نگاه می کنیم، می بینیم که تاریخ مصرفشان گذشته است.
*شورای نگهبان متشکل از فقهای سنتی و حقوقدانان است. فقهای سنتی براساس رسومی که وجود داشته بر جامعه مسلط هستند. من خانواده هایی را سراغ دارم که زن نان آور خانه است و مرد بیکار. این چیزی است که به اثبات رسیده و این افکار جاهلی است که زن نمی تواند مدیریت کند. در گذشته، قدرت فیزیکی مهم بود. خب مرد از نظر فیزیکی قوی است و زن ضعیف. اما الان ببینید که همان زن ظریف با یک حرف، بر مرد تسلط پیدا می کند! بنابراین تحولات اجتماعی به ترتیبی پیش رفته است که تفسیر رجل به عنوان مرد بودن را پذیرا نیست. البته این امتحانی است که زن ها پس داده اند. آنها وزیر شدند، نماینده مجلس شدند و نشان دادند دارای توانمندی لازم و کافی برای اداره و مدیریت خانواده و کشور هستند. از این بابت حس نمی کنم که چنین نگاهی نسبت به زنان در مورد عدم شرکت در انتخابات ریاست جمهوری طالب و خریداری در منطق داشته باشد.
*به دلیل استیلایی که در ساختار قانون اساسی برای شورای نگهبان در نظر گرفته شده، این نهاد مانع از رئیس جمهور شدن زنان است و به نظر می رسد که برای حل موضوع رجل سیاسی، قانون اساسی باید مورد بازنگری قرار بگیرد تا زن و مرد با هم تفاوتی در امور اجتماعی و سیاسی نداشته باشند.
منبع: خبرآنلاین
دیدگاه تان را بنویسید