تیتر یا تیر
«ملامت» دولت در هر کنش و واکنشی سرلوحه کار همه تریبونداران این جریان است. برای این ملامتگری هم از هیچ چیز دریغ نمیکنند. خواه یکصد تیتر طی 8 روز پس از خروج امریکا از برجام تنها در روزنامههایشان منتشر کرده باشند، خواه بیانیههایی که در آن اقدامات دولت به عبور از خطوط قرمز نظام و رهبری توصیف شده و از رییسجمهوری خواسته میشود بابت پایان برجام که از سوی امریکا رقم خورد، عذرخواهی کند.
اعتمادآنلاین| «تعامل با جهان» وجه ممیز دولت روحانی با سلف خود بود. از همین روی «مذاکرات هستهای» در قالب توافقنامه «برجام» بخش اعظمی از دیپلماسی دولت یازدهم و دوازدهم را به خود اختصاص داد. موضوعی که مخالفان داخلیاش تعدادی اندک با صدایی بلند بودند. پس از خروج امریکا از برجام اما مشخص شد تنها مساله مخالفان با دولت، «برجام» نیست چه آنکه آنها با برجام یا بدون برجام قدم در راه تضعیف دولت گذاشتهاند. این گزاره را میتوان از لابه لای اظهارنظرهایشان دریافت. همانهایی که پیش از امضای توافق «برنامه اقدام جامع مشترک» هیهات سر دادند که توافق آنقدر یکجانبه تدوین شده است که امریکا هرگز حاضر نیست از چنین توافقی که تنها نفع کشورهای غربی در آن لحاظ شده و موجبات تضعیف برنامه هستهای ایران را فراهم میکند، خارج شود و برجام را نه یک بازی برد- برد بلکه باخت مسلم ایران در عرصه بینالمللی توصیف کردند، پس شاز خروج رسمی امریکا از توافق نیز این اتفاق را قابل پیشبینی توصیف کردند و از مسلم بودن بدعهدی امریکا سخن گفتند. به هر روی چرخش محسوس در مواضعشان آنقدر بزرگ بود که به راحتی به چشم میآمد.
کلید واژههای آنها پیش و پس از برجام تغییری نکرده است. «ملامت» دولت در هر کنش و واکنشی سرلوحه کار همه تریبونداران این جریان است. برای این ملامتگری هم از هیچ چیز دریغ نمیکنند. خواه یکصد تیتر طی 8 روز پس از خروج امریکا از برجام تنها در روزنامههایشان منتشر کرده باشند، خواه بیانیههایی که در آن اقدامات دولت به عبور از خطوط قرمز نظام و رهبری توصیف شده و از رییسجمهوری خواسته میشود بابت پایان برجام که از سوی امریکا رقم خورد، عذرخواهی کند.
اصولگرایان به لطف رسانهها و خطبایشان هر روز در پمپاژ ناامیدی و القای شکست مطلق دولت سنگ تمام میگذارند. ناامیدیای که یک بار در قالب اعتراضات برنامهریزی شده دی ماه در مشهد کلید خورد و یک روز در قالب برجام ظهور و بروز داد. اصولگرایانی که 8 سال زمامداری کشور را برعهده داشتند حالا برای اینکه گرد فراموشی بر روی مدیریت 8 سالهشان بپاشند و فرصت پرسشگری در مورد مدیریت سابق را از مردم سلب کنند تنها به دولت مستقر چشم دوخته و منتظر هر حرکتی هستند تا دولتمردان را به چالش بکشند.
آنها علاوه بر تضعیف دولت و به ویژه برهم زدن تمرکز روحانی با تیترها و تیرهایی که به قلب و مغز دولت روانه میکنند، تلاش دارند تا سقف مطالبات اقتصادی مردم را هر روز افزایش دهند. مطالباتی که گرچه حق مسلم رایدهندگان و مردم است اما با توجه به جمیع شرایط اقتصادی و سیاسی داخلی و همچنین بحرانهای منطقهای و بحرانهای بینالمللی محقق شدن آنها نه تنها زمانبر خواهد بود که برای حل و فصلش نیاز به اجماع ملی و همافزایی همه نهادهای درون قدرت دارد. البته این جریان با بالا نگه داشتن سطح مطالبات اقتصادی درصدد هستند تا راه و روند پشیمانسازی و ناامیدی مردم را که سم مهلک منافع ملی و امنیت ملی است، پیش ببرند.
آنها تصور میکنند که شاید با همین بحرانهایی که به قول بهزاد نبوی از هر 9 روز در دولت خاتمی به هر 9 ساعت در دولت روحانی رسیده است، روز به روز به از کارافتادگی دولت منجر شود و ماحصلی سیاسی برای شان داشته باشد.
شاید افق آنها 1400 است. چشماندازی که قریب به 3 سال برای رسیدن به آن زمان دارند. پیروزی خود را در شکست دولت میدانند. برخورد جریانی و جناحی با بحرانی بینالمللی نشان میدهد که آنها بیش از نگاه و رویکرد منافع ملی، تنها در فکر رویارویی با روحانی هستند تا تمرکز دولت را برهم زده و با به راه انداختن جنگ روانی داخلی، فرصت دولت را برای رسیدگی به کارویژههای خود محدود کنند.
حال سوال اینجاست که با وجود حمایتهای رهبری نظام از دولت در عرصه سیاست خارجی و با تدابیر ایشان در به سرانجام رسیدن برجام و البته رهنمودهای پس از خروج امریکا از این توافق، چرا همچنان عدهای بر طبل تفرقه میکوبند و تلاش دارند حیثیت دولت دوازدهم زیر سوال برود، به واقع مخرج مشترک تیترهای ضد دولت منتخب ملت چیست؟
منبع: روزنامه اعتماد
دیدگاه تان را بنویسید