یادداشتی از علی ربیعی وزیر کار
خروج ترامپ و مسئولیت ما
علی ربیعی نوشت: جای تاسف عمیق آنجاست که برخی مخالفین دولت به صورت ناخودآگاه در زمین بازی دشمن بازی میکنند. در واقع آنان با عدم درک واقعبینانه از آنچه در حال وقوع است فکر میکنند با پایین آوردن سرمایه اجتماعی دولت، پیروزی حزبی و جناحی به دست میآورند. بر خلاف فهم آنان در شرایط فعلی بحث «منافع ملی»، «هویت ملی» و «منافع کل ساختار نظام سیاسی» مطرح است.
اعتمادآنلاین| علی ربیعی، وزیر کار در یاداشتی درباره مسئولیتها بعد از خروج آمریکا از برجام نوشت: دولت فعلی امریکا بر خلاف تعهدات و تضمینهای بینالمللی در برجام، از این معاهده خارج شد. خروج ترامپ برخلاف هیاهوهای رسانهای- تبلیغاتی انجامشده خروجی بدون همراهی شرکای سنتی امریکا بوده است؛ خروجیای که حتی مورد حمایت مردم امریکا نیز قرار نگرفته است. کشورهای اروپایی، سازمانهای بینالمللی (نظیر سازمان انرژی اتمی که موکدا پایبندی ایران به برجام را تایید کردهاند)، نهادهای مدنی بینالمللی تقریبا یکپارچه خروج ترامپ از برجام را مورد نکوهش قرار دادند و تنها رژیم غاصب صهیونیستی و برخی کشورهای کوچک منطقه که حاکمیتی لرزان دارند از اقدام ترامپ حمایت کردهاند. خروج دولت امریکا از برجام آثار سیاسی محدود و برخی تبعات اقتصادی را به دنبال خواهد داشت اما از جنبه نظامی با نگاهی به شرایط منطقه و ناکامیهای متعدد امریکا باید اذعان کرد ایران همچنان کشور با ثبات منطقه خواهد بود. در این چارچوب بر این باورم که احتمال امکان حمله نظامی امریکا به ایران، حدود صفر است. در واقع بر مبنای محاسبات مختلف امنیتی، نظامی و منطقهای و بینالمللی، مجموعه تصمیمگیر در سیاست خارجی امریکا چنین ریسکی را نخواهند کرد. این احتمال فقط امریکا را شامل نمیشود، و باید اضافه کرد که با توجه شرایط ژئوپولتیک و قدرت دفاعی ایران هیچ کشوری چه در منطقه و چه خارج از منطقه خاورمیانه هرگز چنین ریسکی را نخواهد کرد. آنچه تاکنون ترامپ بیان کرده است و طراحان خروج امریکا بدان دلبستهاند ایجاد نارضایتی ناشی از تحولات اقتصادی و تبعات اجتماعی آن است. خروج از برجام را بیشتر در این چارچوب باید تبیین کرد. ترامپ با خروج از برجام به صورت هدفمند «کاهش سرمایه اجتماعی نظام سیاسی»، چیزی که در ادبیات نوین علوم سیاسی و روابط بینالملل از آن با عنوان «فرسایش سرمایه سیاسی» نام برده میشود.
اگر تحولات و وقایع اجتماعی ایران در چهار دهه اخیر را رصد کنیم میبینیم در هیچ دورهای منافقین و سلطنتطلبان اینقدر مورد حمایتهای مالی و غیرمالی برخی کشورها قرار نگرفتهاند. گزینههای مختلف با مقاصد و ابزارهای مختلف در سیاست خارجی امریکا در هر دورهای به فراخور اهداف، مورد استفاده قرار گرفته است. در دوره کنونی و در شرایطی که ایران و متحدین منطقهای توانستند استراتژی «دولت گسسته» را خنثی کنند طیف تصمیمگیر در امریکا با هدف مشخص ناامید کردن بازیگران فعال عرصه سیاست، اقتصاد و شرکای اجتماعی در ایران، درصدد ایجاد نارضایتی هستند. آنان با برداشت و فهم نادرست از تحولات ایران درصدد بر هم زدن توازن اجتماعی در جمهوری اسلامی ایران هستند. با این وصف سعی دارند با ملتهب کردن اقتصاد و تحت تاثیر قرار دادن تحولات اجتماعی، «تابآوری اجتماعی» در ایران را شکننده کنند. جای تاسف عمیقتر آنجاست که برخی مخالفین دولت به صورت ناخودآگاه در زمین بازی دشمن بازی میکنند. در واقع آنان با عدم درک واقعبینانه از آنچه در حال وقوع است فکر میکنند با پایین آوردن سرمایه اجتماعی دولت، پیروزی حزبی و جناحی به دست میآورند. بر خلاف فهم آنان در شرایط فعلی بحث «منافع ملی»، «هویت ملی» و «منافع کل ساختار نظام سیاسی» مطرح است.
سلاح اجتماعی ما در قبال تحریمهای ترامپ، انسجام اجتماعی با اتکا به کم کردن فاصله میان دولت و جامعه با اتکا به گفتوگوهای دو جانبه است. گفتوگوی اجماعی بین کارگران و کارفرمایان برای تفاهم عمومی برای تولید بیشتر، استفاده از کالای داخلی و حمایت از آن، خود یک حرکت مناسب در پاسخ به تحریمهای اقتصادی است. خروج از برجام با آثار اجتماعیاش با هدف تاثیرگذاری اجتماعی، فرصتی بینظیر را نیز پیش روی ما قرار خواهد داد تا ظرفیتهای اقتصادی داخلی استفاده نشده را کاملا به جنب و جوش در بیاوریم. ما امروز میتوانیم نهضت عظیم اقتصادی از مقاومت، مصرف داخلی اقتصادی را بنیان نهیم. افزایش اعتماد با گفتوگوی اجتماعی راهکار اولیه، گسترش نهادهای مدنی به کار گرفتن نهادهای اجتماعی در شرایط فعلی راهکار مشخص دوم است. نهادهای اجتماعی برای کم کردن ریسک در زندگی مردم باید تقویت شوند. به عنوان مثال ما میتوانیم در مجموعه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در سازمان تامین اجتماعی، بهزیستی، سازمانها و صندوقهای بازنشستگی با کارآمدی به افزایش مقاومت اجتماعی کمک شایانی بکنیم.
بر این اساس و با تاکید براینکه خروج از برجام سرمایه اجتماعی کشور و اعتماد و امید مردم را نشانه گرفته است بر این باورم که باید حفاظت و حمایت از زندگی اقتصادی و اجتماعی مردم سرلوحه کار دولت و سایر ارگانها قرار گیرد. باید نهادهای اجتماعی گستردهتر و کارآمدتر ایفای نقش کنند، باید شفافتر عمل کنیم، باید با مردم صریحتر و صمیمانهتر سخن بگوییم، باید صدای مردم را ساختارمند بشنویم، باید کارآمدی را در همه بخشها افزایش دهیم، نهادهای اجتماعی باید موثرتر و هدفمندتر اقشار محروم را حمایت کنند. باید با هم همدلتر و همراهتر باشیم.
منبع: روزنامه اعتماد
دیدگاه تان را بنویسید