یادداشتی از عباس عبدی؛
اروپا و خروج از برجام
عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاحطلب درباره برجام و تبعات خروج آمریکا از آن نوشت: اقدام ترامپ را نمیتوان فقط اقدامی ضدایرانی توصیف کرد. بلکه این اقدام، علیه موجودیت روابط بینالملل و مهمترین پایه آن، یعنی التزام به عهد و پیمان است. در حقیقت اروپاییها و سایر کشورها که در این جریان مواضع قاطعی در برابر امریکا اتخاذ کردند، نه برای حمایت از ایران که برای دفاع از یک قاعده طبیعی در روابط انسانی و اجتماعی و سیاسی اقدام و تصمیم ترامپ را مردود اعلام کردهاند.
اعتمادآنلاین| عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاحطلب نوشت: خروج امریکا از برجام و احتمال تداوم آن با اروپا و چین و روسیه را چگونه میتوان تحلیل کرد؟ متاسفانه مسوولان ایرانی در قضیه خروج امریکا از برجام به یک نکته کلیدی کمتر اشاره کردند.
نکتهای که جهانیان آن را به خوبی دریافتند. اینکه اقدام ترامپ را نمیتوان فقط اقدامی ضدایرانی توصیف کرد. بلکه این اقدام، علیه موجودیت روابط بینالملل و مهمترین پایه آن، یعنی التزام به عهد و پیمان است. در حقیقت اروپاییها و سایر کشورها که در این جریان مواضع قاطعی در برابر امریکا اتخاذ کردند، نه برای حمایت از ایران که برای دفاع از یک قاعده طبیعی در روابط انسانی و اجتماعی و سیاسی اقدام و تصمیم ترامپ را مردود اعلام کردهاند.
بنابراین طرح این پرسش که آیا ما به اروپا یا چین و روسیه میتوانیم اعتماد کنیم، موضوعا منتفی است. ما قرار نیست به آنان اعتماد کنیم و قرار هم نیست که تضمین سیاسی و معتبر بتوان گرفت زیرا هر تضمینی فقط هنگامی اعتبار دارد و قابل اجراست که از سوی مقامات و مراجع قدرتمندتری تایید شود. بنابراین هنگامی که با قدرتهای جهانی وارد معامله میشوید طبعا یا باید به صورت قرارداد عمل کنید (که آن هم در تئوری تضمین ندارد) یا تضمین اجرای توافق را در قدرت خود بجویید.
از این دیدگاه باید گفت که احتمال اینکه ایالات متحده یا هر کشور دیگر زیر برجام بزند محتمل نبود یا بسیار کماحتمال بود زیرا این توافقی بود که تمامی قدرتهای جهانی آن را تایید کرده بودند و اگر آن را به نفع نظام بینالملل و صلح میدانستند، دلیلی نداشت که آن را لغو کنند. ولی انتخاب ترامپ وضعیتی استثنایی بود. روزی که اوباما با قاطعیت گفت ترامپ ممکن نیست رییسجمهور شود، ناشی از یک برداشت کلاسیک از سیاست در ایالات متحده بود. برداشتی که اغلب نخبگان سیاسی امریکا و جهان به آن اعتقاد قطعی داشتند و حضور ترامپ را نوعی شوخی انتخاباتی میدانستند. بنابراین آمدن ترامپ و رفتارهای او را باید به عنوان یک پدیده و اتفاق جدید در نظام بینالملل در نظر گرفت و از همین زاویه نیز با آن برخورد شود و بیرون رفتن از برجام را باید در کنار انتقال سفارت آن کشور از تلآویو به بیتالمقدس دانست که مخالف مسلم حقوق بینالملل است.
ایران باید طی نامهای به همه کشورهای جهان توضیح دهد که این اقدام ترامپ علیه جهانیان است، هرچند مصداق آن در حال حاضر ایران است. به همین علت کسانی که میگویند چین و روسیه و به طور مشخص اروپا، امریکا را رها نمیکنند تا طرف ایران را بگیرند، حرف درستی میزنند ولی لزوما نه در این مورد بخصوص. پیش از برجام این قاعده صادق بود یا در هر رابطه دیگری که مجبور به انتخاب میان ایران و ایالات متحده شوند. نهتنها این کشورها، بلکه بیشتر کشورهای جهان همین کار را خواهند کرد زیرا معلوم نیست منافع آنان در ترجیح ایران به امریکا تامین شود.
ولی اکنون مساله انتخاب میان ایران و امریکا نیست، بلکه انتخاب میان خودشان و امریکاست. در واقع میان مهر تایید زدن به رفتارهای یکجانبه و غیرقانونی ترامپ یا مقاومت در برابر آن است. اینکه همه این کشورها برای امریکا شوند یا برای خودشان؟ به شعار «اول امریکا»ی ترامپ گردن نهند یا فقط حدی از هژمونی آن را بپذیرند. رهبری مسوولانه امریکا را بپذیرند یا دنبالهرو ترامپ شوند؟ واکنشهای مسوولان دولتهای بزرگ اروپایی و خانم موگرینی را باید در چنین چارچوبی تجزیه و تحلیل کرد و فهمید.
این مساله نه فقط برای کشورهای حاضر در برجام، بلکه برای سایر کشورها نیز اهمیت دارد. آنها در شرایط کنونی در برابر دوگانه ایران و امریکا قرار ندارند که به راحتی امریکا را انتخاب کنند، آنها در برابر تسلیمطلبی محض و حدی از اعتبار قایل شدن برای وفای به عهد و پیمان قرار دارند که باید تکلیف خود را با این دوراهی تعیین کنند. از این رو ایران در موقعیت مناسب سیاسی قرار گرفته است. بهرهبرداری از این موقعیت و ارتقا دادن مخالفت با سیاستهای ایالات متحده به فراتر از ایران، میتواند خطمشی موثری باشد. ایران اگر بتواند به نحوی رفتار کند که نظر همه کشورها را برای تداوم برجام جلب کند، این امر به معنای شکست ترامپ در تصورش از جایگاه این کشور در جهان است و گامی موثر و رو به جلو در جهت اهداف سیاست ایران است.
ولی اگر برعکس ما نیز بر کوس گزاره «برجام بدون امریکا یعنی هیچ» بدمیم و این فرضیه را اثبات شده تلقی کنیم، در این صورت بزرگترین خدمت را به سیاستهای یکجانبهگرای امریکا کردهایم و سایر کشورها را در برابر امریکا با دستهای خود تضعیف کردهایم. اتحادیه اروپا در برابر آزمون استقلال نسبی یا تبعیت محض خود قرار گرفته است. ما نباید کاری کنیم که اهداف ایالات متحده در جهان تامین شود.
منبع: روزنامه اعتماد
دیدگاه تان را بنویسید