شکوریراد:
اپوزیسیون جعلی وارد گروههای اصلاحطلب میشود تا تعادل برهم زند/ سال 88 ما اصلاحطلبها بهدنبال اعتراضات خیابانی نبودیم
شکوریراد گفت: قبل از حوادث دیماه به محض اینکه ما دامنه فعالیت خودمان را گسترده میکردیم، طیف برانداز وارد مجموعه ما میشدند و شعارهای خودشان را مطرح میکردند و سعی میکردند که مجموعه را به نفع خود مصادره کنند.
اعتمادآنلاین| علی شکوریراد، دبیرکل حزب اتحاد ملت مصاحبهای درباره حوادث دی ماه و همچنین نوع مواجهه اصلاحطلبان با اعتراضات مردم کرده که بخشهای مهم آن در ادامه میآید:
* قبل از حوادث دیماه به محض اینکه ما دامنه فعالیت خودمان را گسترده میکردیم، طیف برانداز وارد مجموعه ما میشدند و شعارهای خودشان را مطرح میکردند و سعی میکردند که مجموعه را به نفع خود مصادره کنند. این همیشه برای ما نگرانی ایجاد میکرد که اگر جمع بزرگی را فراهم کنیم، ممکن است بهاینصورت مورد سوءاستفاده قرار گیرد. حوادث دیماه، براندازانی را که هیچگاه در انتخابات شرکت نمیکردند و البته مدعی «رأی من کو؟» هم بودند، به این توهم انداخت که به اندازه کافی بزرگ شدهاند و خودشان صفشان را جدا کردند. این برای ما فرصت خوبی است تا بتوانیم با این فاصلهای که خودشان با اصلاحطلبان ایجاد کردهاند، راحتتر فعالیت اصلاحطلبانه داشته باشیم و آن را گسترش دهیم.
*ما میدانستیم که هر راهپیمایی یا تجمعی که برگزار کنیم، میآیند و شعار میدهند و در یک جمعیت هزارنفره اگر 50 نفر شعاری بدهند، به اسم آن هزار نفر نوشته میشود و برخورد را نیز تسهیل میکند. البته این را هم میدانم که «اپوزیسیون دستنشانده و جعلی» وجود دارد و آن اپوزیسیون دستنشانده برای بهانهجویی وارد گروههای اصلاحطلب و منتقد میشوند تا تعادل آنها را برهم بزنند.
* در سال 88 هم این اتفاق افتاد. آن کسی که عکس امام را در 16 آذر 88 پاره کرد، بیش از اینکه احتمال بدهیم برانداز یا سلطنتطلب بوده باشد، احتمال میدهیم از این نوع اپوزیسیون بوده باشد. حتی درباره همین حوادث دی هم من نمیتوانم با اطمینان بگویم که افرادی که اعتراضات را به خشونت کشاندند، همه برانداز بودهاند. ممکن است بخشی از آنها از این دست افرادی باشند که گفتم. ما در شرایط راحت و شفاف نیستیم. فعالیت سیاسی ما درحالحاضر مثل راهرفتن روی طناب است. باید همه این جنبهها را در نظر بگیریم تا بتوانیم به حرکت ادامه دهیم. کار بسیار دشوار و سختی است. درحالیکه ما داریم با این دشواری و سختی حرکتی را پیش میبریم، باید برخی از افرادی را که دوست هستند یا دوستنما هستند و دائما دارند ضربه میزنند و مشکل ایجاد میکنند، هم تحمل کنیم.
*تجربه کار حزبی ما همیشه ناقص بوده است. هیچوقت تجربه یک کار حزبی تمامعیار را نداشتهایم. مشارکت هم هیچگاه تبدیل به یک حزب تمامعیار نشد.
* حتی حزب جمهوری اسلامی هم حزب نبود. تجربه کار حزبی در ایران خیلی ضعیف است. بنده نوعی هم که الان دبیرکل حزب اتحاد ملت هستم، جایی آموزش ندیدهام و از تجربیات خودم دارم استفاده میکنم. تجربیات 30 سال فعالیت تشکیلاتی-سیاسی خودم را استفاده میکنم تا بتوانیم حرکتی را سروسامان بدهیم.... بسیاری از کارهایی که ما میکنیم، برای اولینبار است که انجام میشود. آموزش حزبی در کشور ما وجود ندارد. تنها امکان آموزش از راه مطالعه است. آقای میردامادی دبیرکل حزب مشارکت بودند. بعدا که در زندان بودند، مطالعات گستردهای درباره تحزب در دنیا داشتند و کتابهای خوبی را ترجمه و منتشر کردند. حالا ما باید اینها را بخوانیم و استفاده کنیم و این در حالی است که شرایط کشور ما منطبق با هیچ کشوری نیست. ما باید تجربه خودمان را داشته باشیم. در ایران سقف کار حزبی رسیدن به قدرت ریاستجمهوری است که قدرت محدودی است. ما اساسا با هر کشور دیگری تفاوت داریم.
*اینکه همه بگویند حزب یک محفل خانوادگی شده است، برای حزبی که میخواهد روش دموکراتیک را در پیش بگیرد، واقعا ضربه بزرگی است. هیچکدام از این شرایط پذیرفتنی نیست. به نظر میرسد عدهای ژنرال هستند که به سرباز نیاز دارند. اسم این، کار حزبی نیست.
من قبول دارم که ما با کار حزبی خیلی فاصله داریم. اما اینکه شما میگویید محفل خانوادگی، نمیگویم که مطلقا نیست؛ افرادی هستند که با هم نسبت دارند. ببینید همانهایی که در شرایط دشوار سالیان پیش پای کار ماندند، اینجا هم پای کار هستند. منتها بله، در یک خانواده دو، سه نفر پای کار بودند و الان هم هستند. مثلا آقای تاجزاده و خانم محتشمیپور زن و شوهر هستند ولی وقتی آقای تاجزاده زندان بودند، خانم محتشمیپور بیرون داشتند جور ایشان را میکشیدند. یا به همین ترتیب آقای دکتر میردامادی و خانم مجردی.
*ما از حقوق شهروندان دفاع میکنیم ولی لزوما به این معنا نیست که با هرکاری همراهی کنیم. ما بهدلیل اینکه در یک چارچوب قرار داریم، نمیتوانیم مؤید بعضی از حرکتها باشیم؛ ولی میتوانیم مدافع حقوق کسانی باشیم که روشی متفاوت با ما دنبال میکنند اما قانونی رفتار میکنند. حتی اگر کسی قانون را نقض میکند، میگوییم باید در حد همان نقض قانون با او برخورد شود.
*این را خیلی سفت و محکم میگوییم و پای آن هستیم، حاضریم از حقوق دیگران دفاع کنیم و پای آن هم بایستیم و هزینه آن را هم بپردازیم اما معنای آن این نیست که دنبالهروی این حرکتها باشیم. ما برای خودمان چارچوب، ایده و فکر داریم و در آن چارچوب حرکت میکنیم. هدفمان این است که بتوانیم دایره شمول اصلاحطلبی را گسترش بدهیم تا بتوانیم در انتخاباتی که به آن معتقد هستیم، اکثریت را بهدست آوریم. برای افزایش دایره شمول نیاز به مقداری تسامح وجود دارد. در حال اعمال این تسامح هستیم تا دایره شمول افزایش پیدا کند. ما به دلیل اینکه یک حزب رسمی هستیم، باید موارد مربوط به احزاب را رعایت کنیم که این کار را هم میکنیم. کمااینکه مطبوعات ما که رسمی هستند، ملاحظاتی دارند. خیلی از حرفها در فضای مجازی مطرح میشود؛ درحالیکه در روزنامه قابل درج نیست. در سطح جامعه هم خیلی از حرفهای سیاسی زده میشود که در سطح حزب قابل بیان یا پیگیری نیست. بنابراین این تمایز با فضای عمومی جامعه را میدانیم و انکارش هم نمیکنیم.
*ما منکر این نیستیم که نیروهای سیاسی جامعه میتوانند با روشهای متفاوتی اهداف خودشان را دنبال کنند. لزومی ندارد همه مثل هم باشیم. میتوان تقسیم وظیفه کرد. برخی را عدهای انجام دهند و برخی دیگر را عدهای دیگر. ما بهعنوان حزب قانونی چارچوب مشخصی داریم و در آن چارچوب مسائل را دنبال میکنیم. ولی شهروندان میتوانند از انواع روشها استفاده کنند. ما به آنها خرده نمیگیریم که چرا از اصلاحات ناامید شدهاید و روشهای دیگری را دنبال میکنید ولی خودمان اینکار را نمیکنیم.
*در سال 88 ما اصلاحطلبها که بهدنبال اعتراضات خیابانی نبودیم، وقتی شرایط اقتضا کرد که اعتراضات خیابانی صورت گیرد، مخالفت نکردیم. علت برخوردی هم که با ما شد همین بود.
منبع: روزنامه شرق
دیدگاه تان را بنویسید