کد خبر: 193333
|
۱۳۹۷/۰۳/۲۴ ۱۱:۴۹:۰۰
| |

مهدی معتمدی‌مهر:

اصلاح اصلاحات هدف ما از نگارش نامه به آقای خاتمی بود

معتمدی‌مهر با اشاره به نامه جوانان اصلاح طلب به خاتمی، تاکید کرد: در واقع این نامه پیامی از سوی نسل جوان‌تر بود با این مضمون که ما همچنان شما را رهبر اصلاحات می‌دانیم و همچنان به ظرفیت شما به عنوان یک سرمایه اجتماعی تاکید داریم.

اصلاح اصلاحات هدف ما از نگارش نامه به آقای خاتمی بود
کد خبر: 193333
|
۱۳۹۷/۰۳/۲۴ ۱۱:۴۹:۰۰

اعتمادآنلاین| مهدی معتمدی‌مهر گفت: آقای خاتمی فراخوانی به احزاب بدهد و از آنها بخواهد نماینده یا نمایندگان‌شان را برای حضور در شورای عالی معرفی کنند. در واقع ایشان متولی تغییر ساختار شوند.

نامه‌ای روز سه‌شنبه خطاب به آقای خاتمی منتشر شد که امضا‌کنندگان آن مجموعه‌ای از فعالان سیاسی و رسانه‌ای و البته اعضای جوان‌تر این جریان بودند. آیا این نامه تعمدا صرفا در اختیار این طیف قرار داده‌ شده یا برخی از امضای آن سر باز زدند؟

پیش‌فرض تهیه‌کنندگان نامه این بود که توسط طیف جوان‌تر جریان اصلاح‌طلب (اعم از فعالان حزبی و رسانه‌ای) امضا شود و بعید می‌دانم که به افرادی از نسل قبل داده شده باشد و آنان علی‌الاطلاق رد کرده باشند. در واقع این نامه پیامی از سوی نسل جوان‌تر بود با این مضمون که ما همچنان شما را رهبر اصلاحات می‌دانیم و همچنان به ظرفیت شما به عنوان یک سرمایه اجتماعی تاکید داریم. از سوی دیگر، طرح این نامه از سوی 100 نفر از اصلاح‌طلبان جوان می‌تواند متضمن این مرزبندی با مطالبات افراد و گروهی از جوانان باشد که در یکی دو سال گذشته، دنبال حضور در رده‌های مدیریتی بوده‌اند. این نامه می‌گوید که دغدغه ما گرفتن موقعیت‌های مدیریتی و پست‌های دولتی نیست و بلکه ما نگران اصلاحات و کارآمدی شیوه‌های اصلاح‌طلبانه هستیم. در خلال این پیام مسائل و موضوعات دیگری هم مطرح شد.

آیا شما معتقدید باید ساختار شورای عالی سیاستگذاری تغییر کند یا اساسا ساختار تصمیم‌گیری در جریان اصلاحات؟

در گام اول باید ساختار شورای سیاستگذاری اصلاح شود. حرف ما این است که چگونه می‌شود شورای عالی سیاستگذاری متشکل از اصلاح‌طلبان باشد اما برخی از افراد یا احزابی که مشی اصلاح‌طلبی دارند در آن نماینده نداشته باشند. بحث دیگر بر سر انتخاب افراد است. انتخاب نماینده احزاب باید به عهده خود احزاب باشد نه اینکه شورا از بالا دستچین کند. شیوه کنونی گزینش اعضای شورای‌عالی اصلاح‌طلبان ساختاری مشابه با «اهل حل و عقد» در نظامات قبیله‌ای دارد. ما خواستار جایگزینی شیوه‌ای مدنی هستیم‌.

در این نامه از تعبیر اصلاح‌طلبان محافظه‌کار و بروکرات نام برده‌ شده‌ است. منظور از این دو طیف چه کسانی یا چه طیفی هستند. به نظر می‌رسد که این تعابیر طیفی خاص و شخص خاصی را در‌ بر‌می‌گیرد یا اساسا اصلاح‌طلبانی که در قدرت هستند ؟

لزوما نه هر اصلاح‌طلبی که در قدرت حضور دارد اما هر اصلاح‌طلبی که دغدغه اصلی‌اش حفظ قدرت به هر قیمتی است را می‌توان اصلاح‌طلب محافظه‌کار دانست. در واقع اینجاست که رویکرد محافظه‌کارانه ایجاد می‌شود. محافظه‌کار کسی است که در پی حفظ وضع موجود است. ایرادی ندارد که اصلاح‌طلبی در داخل ساختار قدرت قرار بگیرد و حتی می‌تواند در مواردی مفید هم باشد؛ کسانی همچون آقای دکتر جهانگیری، آقای خاتمی یا حتی مهندس بازرگان در گذشته، حضور در عرصه قدرت را پذیرفتند اما حاضر نشدند به هر بهایی، دو دسته به قدرت بچسبند و از همین رو بود که این افراد به سرمایه‌های اجتماعی بدل شدند. سرمایه اجتماعی، بنیان‌های اخلاقی نیاز دارد. این افرادی که نام بردم، در راستای امر سیاست‌ورزی، هزینه و فایده ‌کردند اما هرگز برای حفظ قدرت از آرمان‌ها و مطالبات دمکراتیک نگذشتند. به نظر می‌رسد که امروز، بخشی از جریان اصلاح‌طلبی که فقط دغدغه‌اش حفظ و حضور در قدرت است گرایشات محافظه‌کارانه پیدا کرده است و به تدریج در معرض ساختار فساد سازمان‌یافته جاری قرار گرفته و آگاهانه یا ناخودآگاه نقش‌آفرینی می‌کنند.

متن نامه، هم شورای سیاستگذاری را نقد می‌کند و هم شورای مشورتی. هر دوی این دو شورا با تایید شخص خاتمی شکل گرفت. از طرفی نقدی بر فردمحوری در جریان اصلاحات هم به چشم می‌خورد. آیا این نامه عبور از سیدمحمد خاتمی به معنی تشکیل پارلمان اصلاحات است یا تغییر در ساختار و شورای عالی سیاستگذاری؟

صریح می‌گویم عبور از آقای خاتمی به هیچ‌وجه مطرح نیست و در گذشته هم کسانی که این شعار را مطرح کردند، خلاف منافع ملی و گرایشات اصلاح‌طلبانه، آب به آسیاب معاندان اصلاحات و اقتدارگرایان ریختند. ایشان یک سرمایه اجتماعی بی‌بدیل در شرایط فعلی است. آقای عارف هم خدمات بزرگی برای جریان اصلاحات داشتند و عبور از ایشان هم مطرح نیست و عارف هم سرمایه اجتماعی برای اصلاح‌طلبان به حساب می‌آید. نامه از یک دغدغه صحبت می‌کند. به نظر من ایرادات شورای عالی سیاستگذاری حتی تنها به عارف هم باز نمی‌گردد که با عبور از او این مشکلات را برطرف کنیم. مشکل ساختار است که اتفاقا در جامعه ما سابقه تاریخی دارد. این ساختار مدنی نیست. همان‌گونه که گفتم ریشه‌های آن به نظامات ریش سفیدی و سازوکارهایی مانند اهل حل و عقد باز می‌گردد. البته این سازوکار در شرایطی توانست موثر باشد همانطور که در سال 92 و 94 توانست موثر افتد. امروز که احزاب اصلاح‌طلب توانسته‌اند خودشان را در سطح اولیه بازسازی کنند، می‌شود و ضرورت دارد که این ساختار را اصلاح‌ کرد.

در عین حال که نامه به فردمحوری نقد دارد اما از شخصیت‌های ملی مورد وثوق نیز سخن می‌گوید که می‌توانند وارد ساختار شورا شوند و روند را بهبود بخشند. آیا این تناقضی را ایجاد نمی‌کند؟

هر جامعه‌ای سرمایه‌های اجتماعی دارد که نادیده گرفتن آنها فقیر کردن بدنه جامعه را به دنبال دارد. آقای خاتمی سرمایه اجتماعی جریان اصلاح‌طلب و بلکه کشور است اما اینکه آیا رهبری ایشان فردمحورانه باشد یا دموکراتیک، دو موضوع متفاوت است. ما معتقد نیستیم که آقای خاتمی گزینش‌ها را فردی انجام داده است اما معتقدیم ساختار شورای سیاستگذاری به نحوی بوده که از بالا شکل گرفته نه از بدنه و به عبارت دیگر، گزینش اعضای شورای عالی بطور طبیعی انجام نشده و متاثر از برخی فشارها و تنگ‌نظری‌ها بوده است. به همین دلیل هم افرادی وارد شورا شدند که عموما سرمایه‌های پیشگام جریان اصلاحات نبوده‌اند. وقتی می‌گوییم جامعه ما برای رسیدن به دموکراسی باید به سمت تحزب برود در این زمینه هم باید انتخاب افراد به عهده احزاب باشد. در گزینش احزاب هم معیارهای حکومتی و دولتی به کار نبرند.

در واقع امضاکنندگان می‌خواهند آقای خاتمی به عنوان سرمایه جریان اصلاحات و به عنوان رهبر این جریان حفظ شود اما تصمیمات بر عهده تشکل‌ها باشد؟

آقای خاتمی تا به حال هم تصمیم فردی نگرفته است اما آقای خاتمی از این ظرفیت برخوردار است که ابتکار عمل را برای بهبود و تغییر ساختار آن به دست گیرد. یعنی آقای خاتمی فراخوانی به احزاب بدهد و از آنها بخواهد نماینده یا نمایندگان‌شان را برای حضور در شورای عالی معرفی کنند. در واقع ایشان متولی تغییر ساختار شوند. همانطور که مهندس بازرگان از ظرفیت‌های خود برای تشکیل جمعیت آزادی و حاکمیت ملت ایران در دهه نخست انقلاب و در شرایط آن زمان استفاده کرد. اما بازرگان، از بالا اعضای جمعیت را منصوب نکرد. این رفتار دموکراتیک‌تر است.

در نامه از چهره‌های شاخص و مورد وثوق ملی صحبت شده است. این افراد چه ویژگی‌هایی دارند؟

اجازه بدهید نام نبرم اما این افراد کسانی هستند که در طول این سال‌ها نشان داده‌اند به شیوه‌های همکاری جمعی معتقدند و اهل تک‌روی نیستند. دوم اینکه با منافع ملی و حقوق و حاکمیت مردم معامله نکرده باشند، چه در ساختار قدرت و چه در میان مردم هستند، هیچ‌وقت حفظ قدرت برای‌شان اولویت و مساله اصلی نباشد. ما چهره‌هایی داریم که هزینه‌های زیادی دادند و هیچ‌وقت حتی منافع فردی یا گروهی‌شان را به منافع ملی ترجیح ندادند.

بعد از انتشار این نامه جریان رقیب اصلاحات از ایجاد انشقاق در جریان اصلاح‌طلبی سخن گفتند. آیا انتشار این نامه منجر به چنین برداشتی می‌شود یا نه؟

به هیچ‌وجه بحث انشقاق و تفرقه نیست. صریحا اعلام می‌کنم تمام اصلاح‌طلبان چه آنها که در ساختار دولت هستند و چه آنها که خارج از دولت هستند نقش اصلاح‌طلبانه ایفا می‌کنند و ما هم سپاسگزار کسانی هستیم که با رعایت این شرایط در قدرت قرار دارند. اما تذکر می‌دهیم که حضور در قدرت یک اصل نیست. حضور در قدرت موقعیتی برای ارتقای کارآمدی و دموکراتیک‌کردن جامعه و ساختار قدرت است. همانطور که خاتمی حاضر نشد برای حضور در قدرت به آرمان‌های اصلاح‌طلبان پشت پا بزند، باید این گزاره را به عنوان قاعده‌ای اخلاقی در نظر گرفت. ما می‌توانیم کرسی‌هایی از قدرت را به دست بگیریم اما نمی‌توانیم در راستای فرآیند دموکراسی آنقدر موثر باشیم که با حضور در حوزه جامعه مدنی می‌توانیم تاثیرگذار باشیم. این انشقاق نیست این تاکید بر جامعه محوری و یادآوری به کسانی است که حضورشان در قدرت منجر به استحاله ‌شان به محافظه‌کاری نشود.

منبع:اعتماد

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها