احمد مازنی:
ممکن است مردم منِ روحانی را نخواهند اما ایران را دوست دارند
رییس کمیسیون فرهنگی مجلس گفت:مردم امروز بر نیازهایشان تکیه میکنند و حتی ممکن است نخواهند بنده روحانی را هم بپذیرند اما همگی درمورد ایران اتفاقنظر دارند و اگر احساس کنند کشورشان درحال خطر است، طبعا مردم برای دفع تجاوز دشمن همراهی خواهند کرد.
اعتمادآنلاین| احمد مازنی رییس کمیسیون فرهنگی مجلس تاکید کرد:فراکسیون امید به عنوان فراکسیون اصلی حامی دولت به هیچ عنوان بهدنبال استیضاح آقای روحانی نیست. افراد هم نشنیده و ندیدم که بهدنبال این مسائل باشند.
پیشنهادتان در شرایط فعلی چیست؟
به نظر میرسد مجموعه عناصر تاثیرگذار داخل کشور، چه در حاکمیت، چه در احزاب و چه در حوزههای نخبگان باید ابتدا درباره اینکه برای حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب چه مسیری طی کنیم، به نوعی وحدتنظر برسند. این گام نخست است. بنابراین پیشنهاد میکنم پیش از هر اقدامی، نوعی آتشبس میان جناحهای سیاسی برقرار کنیم.
هفته گذشته در دیداری که با حجتالاسلام رییسی، تولیت آستان قدس رضوی داشتم به ایشان گفتم خوب است همانطور که آقای خاتمی برای ارتقای سطح انسجام ملی پشت سر آقای ناطقنوری نماز خواندند، شما نیز پشت سر آقای روحانی بایستید و نماز بخوانید که اتفاقا بهنحوی استقبال کرده و گفتند ما حاضریم روزه هم بگیریم. این اتفاق مهمی است و باعث میشود مردم احساس کنند همه مقامهای مسوول در جناحهای سیاسی مختلف و ارکان گوناگون نظام نسبت به حل مشکلات مردم و ارتقای سطح کارآمدی نظام و همچنین وحدت ملی و یکصدایی در قبال دشمنان خارجی، اتفاقنظر دارند.
معتقدم این مهمترین گام است. در غیر اینصورت اگر قرار باشد، هر کس بنا به سلیقه شخصی خود، یک نظریه و طرح اقتصادی ارایه دهد و دیگری بگوید نقدینگیها را جمع کنیم، یکی بگوید رییس بانک مرکزی را عوض کنیم، نفر سوم پیشنهاد دهد که کل تیم اقتصادی را تغییر دهیم، راه به جایی نخواهیم برد. معتقدم همه این موارد نیز موثر هستند اما مسکن هستند و اگر مجموعه نظام از درون خود یکپارچگی و صدای واحد منتقل نکند و این صدای واحد را هم به خارج از کشور و هم به مردم خودمان نرساند، هیچ طرحی، چه تغییرات افراد، چه تغییر برنامهها و حتی چه تغییر روشها راهگشا نخواهد بود. که این همان «گفتوگوی ملی» است.
آیا در حال حاضر این فضا در عرصه سیاسی کشور حاکم است؟ امروز علاوه تلاشهای روزافزون مخالفان همیشگی روحانی برای تخریب دولت، بعضا شاهدیم که حتی طیفی از حامیان رییسجمهور هم بهدنبال استیضاح وزرا یا طرح انتقاد علیه دولت هستند.
اگر استیضاح به مفهوم توضیح خواستن وظیفه و حق مجلس باشد، امری مبارک است و لازم نیست حتما شرایط کشور خاص باشد تا چنین کند؛ بلکه خاص بودن شرایط صرفا منجر به اهمیت این استیضاحها بیشتر میشود. نکته دیگر اینکه فراکسیون امید به عنوان فراکسیون اصلی حامی دولت به هیچ عنوان بهدنبال استیضاح آقای روحانی نیست. افراد هم نشنیده و ندیدم که بهدنبال این مسائل باشند. البته انتقاداتی مطرح است اما ما همچنان از رییسجمهور و دولت حمایت میکنیم و انتقاداتمان هم در جهت همکاری و کمک به دولت است. اصولگرایان نیز قبول دارند امروز باید بهسمت تعامل و همکاری بیشتر پیش برویم. با این حال لازمه تحقق این مهم آن است که سوءتفاهمهایی که مدتها پیش از انتخابات آغاز میشود، در جریان انتخابات به اوج خود رسیده و پس از آن نیز بهنحوی ادامه مییابد، باید کنار رفته و طرفین آتشبس جدی اعلام کنند.
شما همواره بر گفتوگو به عنوان راهحل مشکلات اشاره دارید. سوال این است که راهحل عملی برای خروج از یک بحران مشخص، به عنوان مثال بحران ارزی چیست؟
راهحل عملی این است که ابتدا ببینیم اساسا بحران ارزی اولویت نخست کشور است یا نه. ابتدا باید موضوعات مهم کشور را روی میز بگذارند، سپس موارد اشتراکی و اختلافی را جدا کنند و در ادامه، فعلا بهسراغ موارد اشتراکی برویم.
کدام مسائل جزو موارد اشتراکی است؟
همین بحران ارز به نظر میرسد یکی از همین موارد اشتراکی است. اشتغال یا اقتصاد کلان جزو مسائل مشترک است. هنگامی که به این اتفاقنظر رسیدیم که موارد اشتراکی چیست، میتوانیم راهحلهای مختلف را مرور کنیم. باید ببینیم راهحلهای داخلی چیست، موارد خارجی کدام هستند، احزاب باید چه کنند. معتقدم در عین همه این رقابتها میتوانیم درمورد مسائل مشترک به وحدت برسیم. شما فکر میکنید برجام محصول فعالیت یک جریان بود؟! خیر! برجام محصول تعامل عقلای همه جریانها بود و طبعا افراطیون در هر دو جناح راست و چپ هستند اما اتفاقاتی که برای کشور میافتد، در این وسط و توسط افراد عاقلی که خواهان پیشبرد مسائل کشور هستند، شکل میگیرد. در این اوضاع هنگامی که افراطیون میبینند کارشان پیش نمیرود، بهسمت اقدامات افراطی و رادیکال پیش میروند.
برای اینکه بحث را جلو ببریم اجازه بدهید به برخی از رئوس پیشنهادی دو جناح برای حل مشکلات اشاره کنیم. دولت و جریان اصلاحات همواره بر اهمیت سیاست خارجی تاکید کرده و حل مشکلات اقتصادی را در گروی بهبود روابط سیاسی با جهان میبیند. از دیگرسو اصولگرایان معمولا بر رویکرد اتکا به داخل تاکید دارند. در شرایط فعلی کدامیک راهگشا است؟
بنده در بحث «گفتوگوی ملی» 3 مبنا را برای گفتوگو مطرح کردم که هیچکس هم رد نکرده است. قانون اساسی، اندیشه امام و سیاستهای ابلاغی رهبری. رهبری در همین سیاستهای ابلاغی مربوط به اقتصاد مقاومتی بر سیاستهای «درونزا و بروننگر» تاکید کردهاند. آیا یک اصولگرا یا یک اصلاحطلب میتواند راهحلی بهتر پیدا کند؟!
معنی این رویکرد چیست؟ آیا این رویکرد بهمعنای تاکید بر تولید داخلی جهت خودکفایی و متعاقبا صادرات نیست؟
خیر! «درونزا و بروننگر» به این معنا نیست. به این معنا است که هم به ظرفیتهای درونی توجه کنید و هم با دنیا تعامل داشته باشید. سال گذشته وقتی در ماه مبارک رمضان خدمت رهبری رسیدیم، ایشان بر تعامل حداکثری و قوی با دنیا تاکید داشتند و میگفتند براساس 3 اصل عزت، حکمت و مصلحت بروید و با همه کشورهای دنیا تعامل کنید. آنچه به رهبری نظام، عقلای قوم و معدل مجلس دهم مربوط میشود این است که باید با دنیا تعامل داشته باشیم.
هرچند همگی تاکید داریم که نباید زیر بار زور برویم. هیچ اصلاحطلبی نمیگوید که ما با دنیا براساس احترام مذاکره نکنیم، بلکه از سر ذلت مذاکره کنیم. هیچ اصولگرایی هم نمیگوید وقتی شرایط فراهم است، با دنیا ارتباط برقرارنکنیم .
بگذارید کمی بر راهکار موردنظر اصولگرایان یعنی «نگاه به داخل» تمرکز کنیم. به عنوان یک چهره فرهنگی، آیا این رویکرد در جامعه مصرفی امروز ایران محقق میشود؟
البته ما از فضای حاکم بر جامعه در دوران صدر انقلاب فاصله گرفتهایم اما باید دقت کنیم که دچار خطای هالهای نشویم. مردم امروز بر نیازهایشان تکیه میکنند و حتی ممکن است نخواهند بنده روحانی را هم بپذیرند اما همگی درمورد ایران اتفاقنظر دارند و اگر احساس کنند کشورشان درحال خطر است و خطری که امروز تهدیدمان میکند، کمتر از خطر صدامحسین نیست، طبعا مردم برای دفع تجاوز دشمن همراهی خواهند کرد.
اختلاف، اعتراض و انتقاد به وضع موجود به معنای آن نیست که همراهی وجود ندارد. هرچند یکسری عوامل مردم را در شرایط دودلی و ترس قرار میدهد. یکی از این عوامل فساد است. وقتی مردم میبینند که زمانی مسوولان کشور، شهید رجایی بودند اما امروز مسوولان کاخنشین شدهاند، طبیعتا میگویند چرا باید تحمل کنیم. این وظیفه مسوولان است که به مردم توضیح بدهند یا بگویند اینطور نیست یا بگویند اگر هست، چرا چنین شده است. مردم هم یا قانع میشوند یا نه. درنتیجه مسوولان باید از این فضای کاخنشینی فاصله بگیرند. تنازعات و اختلافات بیشتر بوی قدرتطلبی و ثروتطلبی میدهد تا حل مشکلات.
همچنین باید به نسل جوان اعتماد کنیم. 40 سال قبل نسل جوانی انقلاب کرد و بنده به یاد دارم که در 17 سالگی به زندان رفتم و پس از پیروزی انقلاب نیز درحالی که هنوز 25 الی 26 سال داشتم، در پست مهم مدیرکلی مورد اعتماد قرار گرفتم اما امروز هنوز به جوانان 30 تا 40ساله اعتماد نداریم. درحالی که اگر ما کار را به دست خود این جوانان بسپاریم، همان احساس تعلقی که زمانی ما داشتیم، خواهند داشت. جوانی که فقط در فصل انتخابات چه در جمنا و چه در شورای عالی اصلاحطلبان مورداعتماد قرار میگیرد، طبیعتا به کشورش احساس تعلق دارد اما تعلقخاطرش به مسوولین رو به افول میگذارد.
منبع: روزنامه اعتماد
دیدگاه تان را بنویسید