احمد نقیبزاده، جامعهشناس سیاسی
از دسترفتن اعتماد مردم، نتیجه پدیده «آقازادگی»
احمد نقیبزاده، جامعهشناس سیاسی درباره تاثیر پدیده آقازادگی گفت: اولین تاثیر این است که مهمترین پشتوانهای که جمهوری اسلامی داشته، یعنی اعتماد مردم از دست میرود. مردم بهشدت نسبت به الیت یا نخبگان سیاسی بدبین میشوند. این بیاعتمادی ممکن است منجر به این شود که مردم رهبران خود را در جایی دیگر جستوجو کنند.
اعتمادآنلاین| فیلمها،عکسها و اظهارنظرهایی که هر چند وقت یک بار از طرف فرزندان یکی از مقامات منتشر میشود واکنشهای بسیار را در جامعه بهدنبال دارد. مجموعه این اتفاقات یک خروجی دارد و آن ضربه به اعتماد عمومی و شکاف طبقاتی است آن هم در شرایطی که کشور بیش از هرزمان دیگری نیاز به وحدت دارد. احمد نقیبزاده، جامعهشناس سیاسی در این باره میگوید زمانی که دید مسوولان نظام فرزندان خودرا اعدام و زندانی میکنند، جذب نظام شده است. مشروح این گفتوگو را در زیر بخوانید:
پدیدهای به نام آقازادگی گرچه پیش از این هم وجود داشته و تاثیرگذار بوده است اما مدتی است به مدد فضای مجازی بیش از گذشته به چشم میآید و اخبار و حواشی مربوط به آن بیشتر شنیده و دیده میشود. به نظر شما در شرایط کنونی پدیده آقازادگی در جامعه چه تاثیری میگذارد؟
اولین تاثیر این است که مهمترین پشتوانهای که جمهوری اسلامی داشته، یعنی اعتماد مردم از دست میرود. مردم بهشدت نسبت به الیت یا نخبگان سیاسی بدبین میشوند. این بیاعتمادی ممکن است منجر به این شود که مردم رهبران خود را در جایی دیگر جستوجو کنند. بنابراین در درجه اول آثار سوء چنین پدیدهای به ضرر نظام و حاکمیت تمام میشود. دومین تاثیر سوء پدیده آقازادگی، بدبینی است که ایجاد میشود. این پدیده باعث میشود مردم تصور میکنند که چپ و راست، اصلاحطلب و اصولگرا درگیر فسادی گسترده هستند. این گستردگی فساد، فساد مضاعف به همراه میآورد. به این معنا که عدهای به این فکر میافتند از این طریق اقدام و جیب خود را پر کنند. اگر با این پدیده برخورد نشود میتواند آثار سوئی داشته باشد؛ در زمانی که مردم در کمبود به سر میبرند، گرانی بیداد میکند، نرخها ثابت نیست و مردم از یکسو زندگی و درد و رنج خود را میبینند و از سویی دیگر اخبار مربوط به فساد آقازادگان را میشنوند.
چقدر ساختار اداری و سیاسی- اجتماعی ما در به وجود آمدن فرهنگ آقازادهسالارینقش داشته است؟
این فساد و رانتخواری با ساختار اداری و سیاسی-اجتماعی ما بسیار مرتبط است و ساختار باعث ایجاد ویژهخواری و فساد میشود. البته خویشاوندسالاری هم در فرهنگ ما همیشه وجود داشته است ولی نبود قانون و از سویی دیگر نبود نظارت کافی و مطبوعات آزاد که فساد را تعقیب کنند همگی دست به دست هم میدهد و باعث گسترش پدیده آقازادگی همراه با فساد و رانت میشود.
وجود قوانین درست و بستن مجاری فساد تنها راهکار است. بستن مجاری فساد به این معنی است که همه سیستمها و هر جایی که پول رد و بدل میشود کاملا مشخص باشد.
به راهکارهای مقابله با این پدیده اشاره کردید. در شرایط کنونی که هر روز با اخبار حول فساد و رانت مواجه هستیم برخی به راهکارهای فوری و فوتی و به اصطلاح ضربتی اشاره میکنند؛ راهکارهایی که شما ارایه میکنید مثل رجوع به قانون و تشدید نظارت به عنوان راهکارهایی که فوری محسوب نمیشوند و زمانبر بوده و نیاز به اصلاح است. شما چقدر با راهکارهای ضربتی در این مورد موافق هستید؟
جامعه ما اساسا در همه سطوح احتیاج به تصمیمگیریهای شلاقی دارد. تصمیمگیری شلاقی به معنای فوری، قاطع و حسابشده است که باید در همه سطوح وجود داشته باشد اما اگر قرار باشد تنها در یک مورد این تصمیمگیریهای شلاقی صورت بگیرد نوعی کلاهگذاری سر مردم است. برای نمونه یکی دو مورد دستگیری صورت بگیرد و بعد روال سابق ادامه پیدا کند مردم فورا حس میکنند و متوجه میشوند. اینگونه اقدامهای بینتیجه آثار سوء بیشتری دارد.
با این حال ما شاهد این هستیم که تمرکز بیشتر بر حل مساله خارجی است. در حالی که رانت خواری و فساد در داخل هم به همان میزان به مردم فشار میآورد. به نظر شما آیا یکی از این دو مساله از نظر تاثیرگذاری و برخورد بر دیگری ارجحیت دارد یا خیر؟
مساله این است که موضوعات خارجی تماما در اختیار ما نیست و نمیتوانیم به راحتی با آن مقابله کنیم. در چنین شرایطی وقتی فساد داخلی هم به صورت گسترده وجود داشته باشد، فشار مضاعف اقتصادی و روانی بر دوش مردم میگذارد. بنابراین باید بیشتر به فکر نظم و انضباط داخلی بود. اساسا اگر کشور به داخل نپردازد هیچوقت در خارج هم موفقیتی به دست نمیآورد. نظام ما اگر پشتوانه داخلی را از دست بدهد در مواجهه با خارج هم کاری از پیش نخواهد برد. حتی میتوان اینگونه گفت که فساد به عنوان پدیدهای که گریبان گیر حاکمیت شده است به مراتب نسبت به مساله خارجی ما تاثیرگذارتر است. به این دلیل که در مورد موضوعات مربوط به خارج از کشور پای دشمن و دشمنی در میان است و شاید نمیتوان توقعی داشت اما موضوع رانت و فساد داخلی دست خودمان است و به نظارت بستگی دارد و البته مقابله با آن کار سختی نیست. حتی اگر همین قانون موجود اجرا شود میتوان جلوی فساد را گرفت اما کسی از امریکا توقعی ندارد که امریکا مسائل ما را حل کند.
برای باورپذیر شدن این برخوردها چه باید کرد؟ اساسا حکومت میتواند متولی این کار باشد؟
بله، سیستم میتواند اما دولت به معنی قوه مجریه به تنهایی نمیتواند. اگر این کار با صداقت صورت بگیرد مردم هم کمکم باور میکنند. من زمانی جذب این نظام شدم که دیدم مسوولان فرزندان خود را زندانی و اعدام میکنند. متوجه شدم که این نظام اصولی دارد و با کسی هم در مورد اصولش شوخی ندارد. اما به تدریج متاسفانه منافذی باز شد و فساد ذره ذره رخنه کرد و دامن خیلیها را گرفت که اغلب خانواده همین مسوولان بودند. اولین کاری هم که میتوانستند انجام دهند استفاده از رانت اطلاعاتی بود. اطلاعاتی که به دست میآوردند که قرار است چه کاری صورت بگیرد یا چه قانونی تصویب شود، بهترین فرصت در اختیارشان قرار میگرفت. در همه جای دنیا به خصوص کشورهای پیشرفته قانونی وجود دارد که از وزیر تا خانواده او حق ندارند از رانت استفاده کنند.
اشاره کردید زمانی جذب این نظام شدید که دیدید مسوولان با فرزندان خود هم برخورد میکنند. به نظر شما چه اتفاقی در این 40 سال رخ داد که خیلی از افراد نسل اول انقلاب تغییر کردند؟
به تدریج یک ثروتی وارد جامعه شد و دست و دلبازیها شروع شد. ما متاسفانه خیلی سریع وارد تجملات و مصرفگرایی شدیم. اگر همان سیستم کوپنی ادامه پیدا کردهبود و پولها صرف سازندگی میشد خیلی کارها در این چند دهه میتوانستیم انجام دهیم. دولت اساسا نگاهش به بیرون جدیتر از نگاه به داخل است. در حالی که ما از ابتدا میگفتیم که دولتی موفق است که نگاهش به داخل باشد و داخل را نظم دهد. پیروزیهایی که در داخل کسب میشود باعث جذب کشورهای دیگر میشود و ایران قطب قدرتمندی میشود اما متاسفانه نگاه به بیرون و پنهانکاریهایی که لازمه بعضی از فعالیتها بود همه دست به دست هم داد و به تدریج این فساد را ریشهدارتر و گستردهتر کرد.
منبع: روزنامه اعتماد
دیدگاه تان را بنویسید