غلامعلی دهقان، عضو حزب اعتدال و توسعه در یادداشتی مطرح کرد
توجه به مصلحت و مبارزه با فساد را نادیده نگیریم
غلامعلی دهقان، عضو حزب اعتدال و توسعه درباره پررنگ شدن واژه برانداز در ادبیات سیاسی اسران نوشت: شنیدههای این جماعت و تحلیلی بر رویکرد آنها میتوان گفت که خواهان سرنگونی نظام فعلی هستند و این تحلیل را دارند که جمهوری اسلامی دیگر کارآمدی و مقبولیتی نزد تودههای مردم ندارد.
اعتمادآنلاین| غلامعلی دهقان، عضو حزب اعتدال و توسعه نوشت: مدتی است که در ادبیات سیاسی کشور واژه براندازی و براندازان بیش از گذشته دیده میشود و به گوش میرسد. از جهت زمانی میتوان آغاز پررنگتر شدن این واژه را در ادبیات سیاسی و توجه به آن را حوادث دی ماه سال گذشته قلمداد کرد، البته به معنای این نیست که طی 4 دهه پس از انقلاب اسلامی براندازان در عرصه سیاسی کشور حضور نداشتهاند بلکه از دی ماه گذشته به کارگیری این واژه و شنیده شدن آن پررنگتر از سالهای گذشته شده است. درباره براندازان باید به سه سوال اساسی توجه شود:یک؛ اینها چگونه میاندیشند و به تعبیر دیگر چه رویکردی برای آینده ایران در ذهن پرورش میدهند.
در جواب باید گفت از شنیدههای این جماعت و تحلیلی بر رویکرد آنها میتوان گفت که خواهان سرنگونی نظام فعلی هستند و این تحلیل را دارند که جمهوری اسلامی دیگر کارآمدی و مقبولیتی نزد تودههای مردم ندارد. آنها برای توجیه رویکرد خود معمولا بخشی از عیوب و ضعفهای نظام اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، ارزشی و ... را کنار هم میگذارند و به تعبیر دیگر با به کارگیری منطق استقرا میخواهند از جزییاتی نتیجه بگیرند که کلیات سیستم فاقد مشروعیت و مقبولیت نزد تودهها و خواص جامعه است، اما واقعیت این است که برای اثبات رویکرد خود نمیتوانند برای اهل منطق دلایل موجهی ارایه دهند.
برای نمونه میتوان به آنها گفت جمهوریاسلامی از همان آغاز هر چند وقت یکبار شاهد برگزاری انتخابات گسترده با نرمهای بینالمللی و با مشارکت بالا بوده است که آخرین آن 29 اردیبهشت 1396 با موضوع ریاستجمهوری بود و نزدیک به 44 میلیون نفر در آن انتخابات شرکتکردند که آمار 72 درصدی از واجدین شرایط رای را نشان میداد. بنابراین این جماعت باید بدانند جمهوری اسلامی در کلیت آن همچنان مورد تایید تودههای مردم است و براندازان نمیتوانند با حرکتهای پوپولیستی که عمق آنچنانی ندارد و اخیرا فقط در سطح حرکاتی دیده میشود، نتیجه بگیرند که نظام فاقد مشروعیت و مقبولیت است . واقعیت این است که باید ضعفها را در جامعه پذیرفت و برای آن راهحل ارایه داد اما اینکه با کنار هم گذاشتن تعدادی از نارساییها و ضعفها که در تمامی جوامع وجود دارد، عدم مشروعیت و مقبولیت نظام نتیجهگیری شود نوعی خودفریبی و دور شدن از واقعیات جامعه ایرانی است.
دو؛ پرسش دوم این است که مصادیق براندازان چه کسانی هستند؟ بهطور مشخص سلطنتطلبان و همچنین گروهی که تحت عنوان سازمان منافقین در ادبیات سیاسی کشور نامیده شدهاند، بیش از دیگران مصادیق شاخص براندازان قلمداد میشوند. هر چند جریانهای دیگری هم تلاش میکنند از شکاف نسلی در جامعه نهایت سوءاستفاده را کرده و به کسانی که بین سن 20 تا 40 سالگی هستند القا کنند، این نظام نمیتواند مطالبات شما را برآورده کند. اما در مجموع این جریانات نمیتوانند ریشههایی عمیق و آیندهای روشن در ایران آینده داشته باشند، چرا که بخش قابل توجهی از آنها بیش از این تجربه سیاسی خود را برای ایرانیان به منصه ظهور رساندهاند. هنوز نسلهای ایرانی کارکرد رژیم پهلوی و عملکرد سازمان منافقین را فراموش نکردهاند که مهمترین آن وابستگی به قدرتهای خارجی بوده است.
سه؛ پرسش بعدی این است که براندازان با چه عقبه اجتماعی و با چه امیدی بیش از گذشته فعال شدهاند؟ باید گفت اینها تلاش میکنند با نگاه سلبی به جمهوری اسلامی مخالفانی را سازماندهی کنند، اما از جهت ایجابی هر یک راه خود را میروند و رویکرد خاص خود را دارند. نکته طنز قضیه این است که هنوز خبری نشده در محافل رسانهایشان به جان یکدیگر افتادهاند و هر کدامشان دیگری را به جاسوسی و داشتن روحیه دیکتاتوری متهم میکنند. در حقیقت آنها میخواهند با سوار شدن بر موج نارضایتیهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و .... حرکتهای خود را سازماندهی کنند.
همینجاست که باید تمامی دستاندرکاران و مسوولان نظام جمهوری اسلامی بیش از گذشته بر کارآمدی نظام تکیه کنند و از عناصر و چهرههای باکیفیت، دلسوز و پاکدست در مدیریت کشور بهرهببرند. متخصصان متعهد میتوانند هم کیفیت نظام را بالا ببرند و هم دچار فساد نشوند. اگر نظام بتواند در سیستم مدیریتی خود از افراد کارآمد به شکل بهینه استفاده کند قطعا نارضایتیها کمتر خود را نشان داده و بستر اجتماعی که براندازان از آن سوءاستفاده میکنند از میان خواهد رفت. امروز بیش از گذشته باید در تصمیمگیریها به عنصر مصلحت نظام توجه شود که یک نمونه آن را اخیرا در قضیه بازگشت سپنتا نیکنام، عضو زرتشتی شورای شهر یزد دیدیم که بازگشت او چگونه سبب خوشحالی بخش قابل توجهی از جوانان و همه ایرانیان شد.
این در حالی بود که حذف وی فقط با دیدگاههای سنتی و تنگنظرانه قابل توجیه بود. برای همین بود که رهبر فقید انقلاب بارها و بارها تاکید میکردند که فقه سنتی ما میبایست پویایی خود را با عنصر زمان و مکان حفظ کند. در واقع نظام میتواند با تکیه بر عنصر مصلحت در تصمیمگیریها و استفاده از افراد متخصص و متعهد که دچار فساد اقتصادی و سیاسی نباشند، تحرکات براندازان را کنترل کند و اجازه ندهد آنها قدرت گیرند. آنچه امروز در بررسی تحرکات براندازان نادیده گرفته میشود توجه به درون نظام و مبارزه با عناصر فاسدی است که میزان نارضایتیهای مردم را افزایش میدهند.
منبع: روزنامه اعتماد
دیدگاه تان را بنویسید