عزتالله ضرغامی، رییس اسبق سازمان صدا و سیما:
مناظرههای 88 نباید تکرار شود/ شورای عالی امنیت ملی میتواند در مورد حصر تصمیمگیری کند/ شعار رفع حصر از سوی روحانی سیاسی بود
رییس اسبق سازمان صدا و سیما گفت: آنقدری که در سال 96 همدیگر را متهم کردند و به همدیگر تهمت تخلفات مالی شخصی و غیرشخصی و حقوقی زدند، در 88 این کار انجام نشد. در مناظرات سال 88 بحثها به دلیل اینکه اوج می گرفت، گفتوگوها دوطرفه و شخصی میشد و قابل مدیریت نمیشد.
اعتمادآنلاین| عزتالله ضرغامی رییس اسبق سازمان صدا و سیما با اشاره به مناظرههای انتخاباتی سال 88، گفت: مناظره های تلویزیونی انتخابات که مشخصاً در سال 88 برجسته شد و در سال های 92 و 96 ادامه پیدا کرد، یک اتفاق مهم، تاثیرگذار و مبارکی در فضای آزاداندیشی و قدرت انتخاب سرنوشت برای مردم در سطحی بسیار وسیع بود. در هر انتخاباتی ما به دنبال مشارکت حداکثری هستیم، این مسأله بسیار مهم است.
اهم محورهای صحبتای ضرغامی را در ادامه میخوانیم:
*آقای رضا عطاران کارش را از نوجوانی و جوانی در سیما شروع کرده و سریال های خوبی هم ساخته و همیشه هم حمایت شده و الآن هم در بازیگری و کارگردانی سینما، به خصوص در کار طنز، موفق است. اگر هم فیلمی بسازد که مخاطب زیاد داشته باشد، ما هم خوشحال می شویم. اینکه آقای عطاران، رسانه ملی را آنقدر پرنفوذ میدانند که برای طنز خود از مقایسه با آن مدد میگیرند، خیلی خوب است.
*در پاسخ به کسانی که می گویند چرا در دوره مدیریت چنین مواضعی نداشتید می گویم مواضع علنی و خصوصی من روشن است. وقتی من مدیر یک سازمان بزرگ هستم نمی توانم نظر شخصی خودم را به عنوان نظر سازمانی بدهم چون باید با همه نهادها هماهنگ باشد. امروز که مسئولیت ندارم و این شبهه برای من مطرح نیست، می گویم این نگاه باید تعدیل شود. عامه مردم که فرهنگی و دینی هستند و یا علاقه های دینی دارند و هر وقت فرصتی پیدا می شود و واقعیت جامعه خود را نشان می دهد ما متوجه می شویم که فاصله ای نیست. اما نهایتا در قرائت های رسمی احساس می کنیم، به دلیل اینکه نگاه کارمندی و یا حزبی پیدا می کنیم، این فاصله بیشتر می شود؛ باید آن را کم کنیم.
*از روز اولی که وارد سینما شدم چون سبک برگزاری اسکار را دیده بودم و آن را سبک خوبی در فضای هنری و دوری از نگاه های رسمی می دانستم اعلام کردم که مدیران نباید به این جلسات بیایند و ردیف اول و جایگاه های رسمی همه باید برای هنرمندان باشند و حتی گفتیم جوایز را هم خود هنرمندان بدهند. شاید اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی خود هنرمندان روی سکو آمدند و راحت با مردم حرف زدند و به برندگان جایزه دادند بعضی از آنها اولش می ترسیدند و من با آنها صحبت کردم و انجام شد.
*الآن مجموعه اظهار نظرهایی که من می کنم را بعضی ها به چیزهای خیلی بی ربط نسبت می دهند؛ نه از صبحانه ریاست جمهوری در می آید و نه از حمایت کسی که مورد ظلم قرار گرفته یک جریان سیاسی در می آید! خیلی خودمان را محصور کرده ایم. اگر ما به این نتیجه برسیم که هر کاری که خوب است و هر اقدامی که به نوعی جلوگیری از ظلم و دفاع از خوبی ها است را تأیید کنیم، به نظر من خیلی از این فاصله ها برداشته میشود.
*همیشه من با جریان های سیاسی مختلف نشست داشته ام. جلسهای که من با طیف های مختلف زنان در سال های اول مسئولیتم داشتم، مدعی هستم که نمونه آن در جمهوری اسلامی اصلا تشکیل نشده است؛ یعنی دور یک میز از خانم ها راکعی و کولایی و بروجردی و رهنورد و شجاعی و امین زاده و سلطانخواه و آلیا و رهبر و کنی و دیگران بودند. من خاطرم نمی آید که این دو طیف دور یک میز نشسته باشند و سه ساعت با هم حرف زده باشند. اینها را هم پخش کرده ایم. کسانی که جوانتر هستند سابقه تاریخی اش را ندارند و کسانی هم که دارند یا فراموش کرده اند و یا نمی خواهند بگویند. من حداقل 20 جلسه اقشاری داشته ام و در این جلسه اقشاری از هر جناحی دعوت کرده ام. هم تیزرش را پخش می کردیم که داریم با اینها گفت و گو می کنیم و هم کاملش را پخش می کردیم. یعنی این کار انجام شده است.
*از آقای جلایی پور تا آقای پناهیان هم در جلسات با من حضور داشتند. اتفاقا فضایی هم که درست می شد یک فضای کاملا دموکراتیک بود. شاید یک بار که خیلی تند شد نشست کارگردانان بود که حدود 50 کارگردان برجسته سینما و تلویزیون با من جلسه داشتند. در آن جلسه یکی از آقایان نکته ای را گفت. آقای نوری زاد هم که جزو کارگردانان بود و خیلی هم حزب اللهی و پای ثابت مقالات کیهان بود، خطاب به آن کارگردان بسیار تند صحبت کرد و قبل از انقلابش را به رخ او کشید، و جملاتی گفت که جملات زشتی بود. قبل از اینکه من بخواهم جلوی آقای نوری زاد را بگیرم آقای شاه حاتمی اعتراض کرد و گفت آقای ضرغامی تکلیف ما را روشن کنید. ایشان خیلی به ما اهانت کرد. ما در این جلسه بنشینیم؟
*آقای نوری زادی که امروز مواضعش این است، آن روز من باید او را کنترل می کردم که فکر می کنم دعوایش با آقای فخیم زاده بود. گفتم تو می توانی کنار فخیم زاده بنشینی که امروز دارد سریال امام حسن(ع) و امام رضا(ع) را می سازد. اینها امروز دارند برای جمهوری اسلامی کار می کنند. چرا شما قبل از انقلاب اینها را به رخ می کشید و خیال می کنید چون حزب اللهی و انقلابی هستی مجاز هستی به اینها اهانت کنی؟ حالا فضا طور دیگری شده است.
*من در ابتدای مدیریتم درهای آرشیو را باز کردم و تمام چیزهایی که فکر می کردند ممنوع است را روی آنتن ریختم. دولت موقت، شخصیت ها و تصاویری که تا آن زمان فکر می کردیم محرمانه است. گفتم محرمانه نداریم. حدود 70 مستند ساخته شد. من یادم هست خود آقای خاتمی، وزرای ایشان در دولت، شورای عالی امنیت ملی و وزیر اطلاعات وقت بسیار زیاد تقدیر کردند که این کار شما نگاه مردم را به انقلاب عوض کرده است.
*در 13 آبان بعد از حوادث 88 خودم از خانم ابتکار و آقای اصغرزاده، که با هم دوستی داشتیم خواستم که شب 13 آبان در برنامه مستقیم تلویزیون شرکت کنند. به آنها هم گفته می شود که صدا و سیما چهار چوبی دارد؛ ما می خواهیم راجع به آمریکا و 13 آبان و لانه صحبت کنیم. می آیند و وقتی تریبون زنده می بینند بخش زیادی از وقتشان را به بحث های مربوط به حوادث 88 و فتنه و دفاع از یک سری افرادی می برند که دستگاه های سیاسی و امنیتی ما چهار چوبی برای آن به رسانه رسمی ابلاغ می کنند.
*شما خیال می کنید الآن رئیس صدا و سیما می تواند آقای احمدی نژاد را بیاورد؟! یا یک احمدی نژادی شاخص را بیاورد و علیه آقای روحانی صحبت کند؟! حتما نمی تواند این کار را بکند؛ آقای روحانی عمامه زمین می زند. مگر می شود این کار را کرد؟! به همین دلیل آن موقع هم نمی شد.
*من می گفتم بیایید در چهار چوب صحبت کنید. بعد که می آمدند و حرف های خودشان را می زدند به شدت به من حمله می شد. این خاطره را چند وقت پیش در یک سخنرانی گفتم چقدر سایت های حزب اللهی تندرو به من حمله کردند که به جای اینکه شب 13 آبان با انقلابیون، جوانان و دانشجویان صحبت کنید با یک پیرزن شرمنده از تسخیر لانه صحبت می کنید. من به خانم ابتکار پیرزن نگفته بودم. اتفاقا خانم ابتکار به من گلایه کردند و من پاسخ دادم. گفتم این را من نگفتم؛ آنها گفتند و من با آنها برخورد کردم و پاسخ آنها را دادم.
*اشکال من به آقای اصغرزاده و خانم ابتکار این است که حالا که فرصت شده و دارید در این چهار چوب صحبت می کنید همه حرف ها و نگاه هایتان را بگویید. اگر ضرغامی شما را آورده و خلاف چهار چوب رسمی دستگاه امنیتی، انتظامی، قضایی و اطلاعاتی این فضای زنده را برای شما فراهم می کند شما هم همراهی کنید.
*همه منتظر هستند ببینند حالا که این مناظره زنده است طرف چیزی می گوید که طرف مقابل نتواند جواب بدهد. یک مقدار فرهنگ این کار باید در ما ایجاد شود. تمرین کنیم که خودمان احساس کنیم همه حضور دارند و همه می توانند حرف بزنند.
*آقای فریدون جیرانی از موفق ترین اداره کنندگان برنامه هفت بود. بعدها خودش کنارهگیری کرد چون فشار سنگینی به ایشان وارد آمد، من کاملا مخالف بودم که ایشان برود. نامه ای هم ایشان به من نوشته و به من پاسخ داده که چرا می خواهد برود و توصیه من به ادامه برنامه اش را قبول نکرده. در همان برنامه هفت شما مواضع بیطرفانه و چند صدایی در سینما را می دیدید.
*وقتی دولت حاکم است قاعدتا رسانه رسمی کشور مثل رسانه ملی، کاملا متعهدانه نسبت به دولت مستقر مسئولیت دارد و رسانه اپوزیسیون نیست و وظیفه دارد خودش را با دولت هماهنگ کند. از آن جهت که رسانه است، پلی بین مردم و دولتمردان است. خیلی از دولتمردان قبول نمی کردند و می گفتند ما مستقیم از مردم رأی گرفته ایم و با مردم یکی هستیم. گفتیم وقتی شما کار را شروع می کنید مسائل فراوانی دارید. به عنوان مثال اولین باری که دولت سبد کالا توزیع کرد، به دلیل تازه کاری مسئولین، صحنههای ناراحتکنندهای در صفهای توزیع اتفاق افتاد. تصاویری داشتیم که من پخش آنها را ممنوع کردم.
*جاهایی که منزجر کننده است و عزت ملی دارد زیر سؤال می رود و به دشمنان سوژه می دهد، اگر من این حرف ها را بزنم حتما برای من هزینه دارد. اما من نمی توانم حقیقت را نگویم و از کاری که کرده ام دفاع نکنم. اتفاقا یکی دو بار که پخش کردیم آقای روحانی و دولت هم عذرخواهی کردند. ای کاش در مورد اربعین هم همین روحیه سال 92 را داشتند و عذرخواهی می کردند.
*اربعین خیلی صحنه های بدی ایجاد شد. امسال من توفیق داشتم در این پیاده روی بودم . وقتی یک میلیون تومان واریز کردم و فیش صد هزار دینار را گرفتیم و گفتند آن طرف نقد می کنید، گفتم مگر می شود آن طرف نقد کرد؟! این جمعیت میلیونی چطور باید آنجا بروند؟ یک نفر به من گفت 50 شعبه هست گفتم می رویم و می بینیم! بعد فهمیدیم که مردم چون به دولت اعتماد نکردند 90 درصد خودشان ارز و دینار خریده اند؛ همان 250 هزار نفری که آمدند آن طرف مرز پولشان را بگیرند، دیدید که چه صحنه هایی خلق شد. واقعا آدم خجالت می کشد.
*من در این مسیر که می رفتم زائران ایرانی جمع می شدند به من شکایت میکردند که پولمان را نگرفته ایم و داریم جیب خالی به کربلا می رویم. الحمدلله غذا و اسکان فراهم بود والا بیچاره میشدیم. یک عده گفتند یک روز در صف ایستاده ایم. یک عده گفتند اینجا همه با یکدیگر همراهی می کنند ولی در صف ها دعوایمان شد. بعد هم سوراخی ایجاد کردند که به «سوراخ تدبیر» مشهور شد. اما یک عذرخواهی ندیدیم. ندیدیم که از سوراخ تدبیر عذرخواهی شود و متأسفانه متولیان و دولتمردان می گویند خیلی هم خوب بود و هیچ مشکلی نبود! چند ساعت بود و رفع شد. اصلا این طور نبود؛ چند روز مردم دچار این گرفتاری بودند.
*آن قدری که ما گزارش های انتقادی در دوره آقای احمدی نژاد رفتیم و همیشه در دولت مشکل داشتیم، واقعا با جاهای دیگر این مشکل را نداشتیم. من یک سال با آقای روحانی کار کردم. آقای روحانی فکر می کرد همه چیز باید عوض بشود و باید با یک نگاه آمرانه از بالا به پایین فقط بنشیند و دستور دهد و عین آن را تلویزیون پخش کند. از همان اولین مصاحبه این کار را کرد. گفتم وظیفه ما است مجری بگذاریم اما هرکس را که شما می گویید؛ ولی نگوییم که شما گفته اید و بگذارید بگویند ضرغامی مجری گذاشته است. گفت میخواهم دو نفر مجری باشند و ما دو نفر را با ایشان بستیم و تمام شد. از آقای روحانی نژاد سؤال کنید که وقتی ضرغامی شما را برای این مصاحبه صدا زد چه چیزی به شما گفت. گفتم شما فقط با آقای روحانی خیلی مؤدب صحبت می کنید. اصلا نمی خواهیم چالشی باشد. ایشان می خواهد 100 روز اول را گزارش دهد. به هیچ وجه سؤال نکنید؛ چون آقای روحانی حساس است. اصلا من یک دوره آموزش برای آقای روحانی نژاد گذاشتم که آقای روحانی یک طرفه حرفش را بزند و برود. نفر دوم را هم مشخص کردیم.
*وقتی ما نشستیم برنامه را ببینیم، دیدیم خانم پوریامین نشسته است. گفتیم خانم پوریامین از کجا آمد؟ ما که اصلا خبر نداریم. کسی ایشان را انتخاب نکرد. بعد گفتند دقیقه 90 با نظر رئیس جمهور گفتند که خانم پوریامین بیاید. یعنی همان کسی که خودشان تعیین کرده بودند را کنار زدند. من گفتم خانم پوریامین مناسب این گفت و گو نیست.
ایشان در موضوع سیاسی گزارش 100 روز اول آقای روحانی واقعا مناسب نبود. کما اینکه وقتی می خواست سؤال کند اصلا آن موضوعات را نمی دانست. من معتقد بودم او اصلا مناسب نیست و به خودش هم پیغام دادیم که شما کارمند ما هستید و نباید این گفت و گو را بگیرید. اما به قدری برای او فضا ایجاد کرده بودند که حرف ما را هم گوش نکرد و آنجا نشست. ما حتما باید از جایگاه رسانه ملی دفاع می کردیم. یک ساعت معطل شدیم. با دفتر رهبری تماس گرفتند و دو بار رئیس دفتر محترم رهبری با من تلفنی صحبت کردند و بعد گفتند طبق قانون هر طور خودتان تشخیص می دهید. بعد آقای روحانی و مشاورینش معتقد بودند که وقتی رئیس جمهور می خواهد صحبت کند حتما خودش باید مشخص کند که چه کسی با او مصاحبه کند. گفتیم چنین قانونی نداریم. بعد هم گفتیم یک ساعت طول کشیده، برای اینکه مردم ناراحت نشوند پخش می کنیم و بعد از شورای نظارت می پرسیم. آقای روحانی برای شورای نظارت شأن خاصی قائل بود و می گفت نظارتش از نوع استصوابی است.
*من در دفاع از مدیران آقای روحانی می گویم که اکثریت مدیران سالم هستند و دارند کار می کنند. جمع محدودی سوء استفاده کردند و یا سبک زندگی آنها متفاوت است. البته آقای روحانی نباید کسانی که یک سبک خاص و اشرافی دارند را مدیر بگذارد. من می گویم که این اشکال وجود دارد.
*من به آقای آل هاشم، امام جمعه تبریز، که از وقتی آمده یک رفتار مردمی داشته و در فضای مجازی پدیده شدهاند و به صبحانه های من آمدند، گفتم خیلی خوب و عالی است که شما در اتوبوس و مترو می روید و میله های بین مردم و مسئولین را برداشته اید. بعد به ایشان گفتم تصور نفرمایید با انجام این کارها شاخ غول را شکستهاید. از بس بعضی ها خلاف این رویه را دیدهاند، خیال می کنند یک کار خیلی خاص است.
*برای من زمانی محافظ رسمی گذاشته بودند ولی من آنها را دور می زدم. کلی گزارش دادند که آقای ضرغامی ما را رها میکند و خودش می رود و اگر اتفاقی افتاد گردن خودش است. من فقط وقتی به سازمان می رفتم و یا بعضی از جلسه های رسمی همراه من بودند و جلوی در خانه با آنها خداحافظی می کردم.
*جاهای شلوغ مثل بازار مولوی و بازار سید اسماعیل یکی از عشق های من این است که ببینیم آخرین چیزهایی که می فروشند چیست و چند می فروشند. شخصا لذت می برم. ولی ممکن است یک نفر ببیند و بگوید آقای ضرغامی به دنبال ریاست جمهوری است. ریاست جمهوری اینها نیست؛ بگذارید آدم ها زندگیشان را بکنند. اگر ما کسی بودیم که هیچ وقت کسی ما را در خیابان نمی دید، شما حق داشتید. اصلا به یک سری از آدم ها نمی خورد که یک شبه بخواهند رفتارشان را تغییر دهند. ولی کسی که هست بگذارید همان باشد.
*بدون تردید خطا هم داشته ایم. وقتی سریال «میوه ممنوعه» را نشان دادیم از نهادهای مذهبی خیلی به ما حمله شد ولی من پای این سریال ایستادم. چون می دانستم اصل سریال درست است. اصل و پیام صد در صد دینی و مذهبی بود. مرحوم آیت الله مهدوی کنی از کسانی بود که به میوه ممنوعه اعتراض کرد؛ از باب اینکه وقتی شما نشان می دهید یک فرد متدین اهل نماز و مسجد سر پیری عاشق یک دختر جوان شده و همه چیزش را دارد می بازد صحیح نیست.
*خود مدیران صدا و سیما به خاطر اعتقادی که دارند و چهار چوب های ارزشی نظام را می دانند به سراغ خیلی از بخش ها نمی روند. یعنی مثلا زن بی حجاب نمی توانند نشان دهند و نشان نمی دهند، یا داخل رختخواب را نشان نمی دهند و یا تماس بدنی زن و مرد نامحرم را نشان نمی دهند. اینها اعتقاد همه است؛ اما در جاهایی این طور نیست و سلیقگی می شود و برداشت های متفاوت می شود. یعنی یک نفر می گوید چیزی که شما نشان دادید اروتیک بود و دیگری می گوید اروتیک نبود و رابطه طبیعی بین زن و شوهر و یا پدر و دختر است. اختلافات ما به این حوزه ها می رود.
*ممکن است مخاطب احساس صداقت نکند. یعنی بگوید شما 12 ماه سال من را نادیده می گیرید و 22 بهمن و انتخابات من را می بینید.
باید رسانه های دیگر مثل شما به مردم توضیح دهند و مدیران صدا و سیما هم توضیح دهند. حرف شما درست است. یعنی باید برای کنتراستی که ممکن است در ذهن مردم شکل بگیرد پاسخ روشن داده شود و به دور از افراط و تفریط تبیین شود.
*مناظره های تلویزیونی انتخابات که مشخصاً در سال 88 برجسته شد و در سال های 92 و 96 ادامه پیدا کرد، یک اتفاق مهم، تاثیرگذار و مبارکی در فضای آزاداندیشی و قدرت انتخاب سرنوشت برای مردم در سطحی بسیار وسیع بود. در هر انتخاباتی ما به دنبال مشارکت حداکثری هستیم، این مسأله بسیار مهم است.
*ما در سال 84 هم مناظره داشتیم، منتها مناظره میان طرفداران نامزدها بود. یکی از مناظره های مهمی که تاحد زیادی توانست سرنوشت آن انتخابات را در دور دوم میان آقای هاشمی و احمدی نژاد تعیین کند، مناظره چهار نفرهای بود که آقایان نوبخت و مرعشی از طرف آقای هاشمی و آقایان کلهر و خوش چهره از طرف آقای احمدی نژاد حضور یافته بودند. آن مناظره صددرصد به نفع احمدی نژاد تمام شد. علتش هم این بود که آن دو نفری که از طرف مقابل آمده بودند، روحیه ای آمرانه و متکبرانه داشتند.
*آقای کروبی پیشنهاد کرده بود که اجازه دهید در این مناظره ها مشاورین نامزدها نیز حضور داشته باشند و برای این پیشنهاد نیز استدلالی داشتند که در جایی که لازم است آماری اعلام شود و از مشاورین کمک بگیرند. بعد از بررسی معلوم شد که این پیشنهاد مناسب نیست. زیرا اگر مشاوره ها گسترده شود، عملاً نقش فرد اصلی که نامزد انتخابات است، کمرنگ می شود.
*مناظره ها بسیار توانست کمک کند تا مردم توانمندی نامزدها را ببینند. در مناظره های سال 88 به دلیل آنکه تعداد نامزدها 4 نفر بود، به راحتی می شد مناظره های 2 به 2 برگزار کرد و من در همان زمان هم به همکاران گفتم که اگر تعداد کاندیداها از 4 نفر بیشتر باشد، عملاً امکان برگزاری مناظره های 2 به 2 نیست. زیرا تعداد زیاد می شد و از آنجا که زمان تبلیغات انتخاباتی محدود است، امکان برگزاری چنین مناظرههایی با توجه به جدول زمانی صداوسیما به وجود نمی آید.
*آنقدری که در سال 96 همدیگر را متهم کردند و به همدیگر تهمت تخلفات مالی شخصی و غیرشخصی و حقوقی زدند، در 88 این کار انجام نشد. در مناظرات سال 88 بحث ها به دلیل اینکه اوج می گرفت، گفت و گوها دوطرفه و شخصی می شد و قابل مدیریت نمیشد. بنابراین ما این تجربه را داشتیم و تلاش کردیم تا در سال 92، مناظره را به سمتی ببریم که بحث ها روشن تر شده و مسائل اصلی مردم مطرح شود. ولی بازهم در سال 96 دیدیم که سال 88 دوباره تکرار شد. حتی 96 از 88 به مراتب بدتر تکرار شد. کاندیداها آنقدری که در سال 96 همدیگر را متهم کردند و به همدیگر تهمت تخلفات مالی شخصی و غیرشخصی و حقوقی زدند، در 88 این کار انجام نشد. حتی یکی گفته بود که در طول این چند روز مناظره، به اندازه کل دوره انقلاب که امام خمینی علیه حکومت شاه افشا گری کرد، حتی بیشتر از آن کاندیداها علیه عملکرد نظام حرف زدند. با آنکه نامزدها حرف های تندی علیه هم زدند، ولی مدیریت شد.
*در مناظره سال 92 اعمال مدیریت بیشتری صورت گرفت و ما قدمی به جلو برداشته و توانستیم که این فضای سنگین رقابت را مدیریت کنیم. اما امروز می گویم ما باید این مدیریت را نگه داریم و نگذاریم مناظره ها مانند 88 شده و فضا به قدری تند شود که نتوان آن را مدیریت کرد.
*در کشور قانون را به خوبی می نویسیم، اما دقیقه 90 به دست کسی برای اجرا می دهیم که هیچ توجیه نبوده و رویه ها را بلد نیست. لذا در اکثر اوقات کسی که نامزد انتخابات شده برای خودش ایده دارد و برای او راه حل ها اجمالا مشخص است. از این رو، با چنین کاری راه حل های بدیعی تحول ایجاد کند در نمیآید. بخش زیادی از راه حل ها در رویه ها، زمانبندی ها، اولویت گذاری و قدرت تصمیمگیری به موقع است.
*شورای 5 نفره قانونی وجود دارد که مسئولیت تعیین جزئیات تبلیغات ریاست جمهوری را بر عهده دارند. صداوسیما نیز یک عضو از آن 5 نفر است. حتی آن افراد ممکن است بسیاری از ایده های صداوسیما را قبول نکنند و بالعکس تصمیماتی بگیرند که صداوسیما موظف است آنها را انجام دهد. از جمله مصوبات کمیسیون تبلیغات انتخابات این بود که اگر در مناظره ها، یک نامزد، نسبتی به نامزدی که در آن جلسه نیست، دهد که او معترض باشد. نامزد غایب این حق را دارد که پاسخ دهد. این مصوبه تنها در مورد نامزدهای انتخاباتی است و نه در قبال افراد دیگر. بنابراین اگر نسبت به آقای ناطق یا مرحوم آقای هاشمی نکته ای گفته شد. حتی خیلی از اعضای دولت وقت معتقد بودند که صحبت های آقایان موسوی و کروبی تعریض هایی را به آنها زده و برای اینکه مردم دچار سوءبرداشت نشوند، حتماً باید پاسخ دهند.
*آقای روحانی واقعاً توهم توطئه دارد. لذا تا مجری یک سؤال از ایشان کرد، گفت شما کتاب مرا نخوانده ای، اگر خواندی برو دوباره بخوان یا اینکه پشت گوشی بهت حرفی زدن و...آیا در آنجا بنده به عنوان رئیس صداوسیما گفتم که باید پاسخ دهم؟ یا آقای محسن رضایی به دلیل حرفی که سایت ها در یک گفت و گو به دروغ به من نسبت داده بودند، در همان ابتدای صحبتش که دلیلش هم مشخص بود که هجوم به نهادهای رسمی شاید می توانست جایگاهی حتی به تصور غلط ایجاد کند، گفت که اعتراضی نسبت به رئیس صداوسیما دارد و شروع کرد علیه من صحبت کردن و درباره موضوعی که اصلاً به من ربط نداشت و از آن مطلع نبودم، حرف زد.
*آقای خاتمی در جلسه خدافظی ای که برای ایشان در صداوسیما گذاشتیم و تجلیل مفصلی از ایشان کردیم ایشان نیز با اینکه ما یک سال با مشی خودمان عمل کرده بودیم، جمع بندی خودش را بسیار صریح در پشت تریبون نسبت به بنده، مدیریتم و صداوسیما ارائه کرد و صحبت های بسیار رضایت بخشی انجام داد و نشان می داد با آنکه ما از آن اعتراض تنها عصبانیت وی را پخش کردیم، اما مجموعاً راضی بودند.
از این رو، در مجموع آقای خاتمی وقتی چنین رویکردی از صداوسیما دیده بود، همراهی کرد.
*متأسفانه حوادث 88 و اشتباهات راهبردی ای که برخی آقایان کردند، خیلی ما را به عقب برد. من کاری به خط و خطوط ندارم. یعنی اشتباهات تاریخی جریان اصلاحات که در رأس آن آقایان کروبی و موسوی بودند، خیلی بد بود و اشتباهات راهبردی این جریان باعث شد که کشور خیلی عقب رود. ما می توانستیم خیلی از مشکلات را نداشته باشیم و می توانستیم راحت تر مسائل کشور را حل کنیم.
*اما در یک مقطع زمانی، تصمیمات راهبردی اشتباه باعث شد که همه چیز عوض شود. مثلاً آقای کروبی، که من بارها نگاه مثبت خود را به ایشان گفتهام. برای نمونه مدیریت مجلس ششم از سوی ایشان با آن جوی که وجود داشت، بسیار مثبت بود. من سه دوره معاون پارلمانی بودم و در هیچ دوره ای جز دوره آقای کروبی به جهت پشتیبانی از دستگاهی که معاون پارلمانیاش بودم، راضی نبودم.
*در برنامه ای هم که آقای رشیدپور در شبکه 5 با آقای کروبی داشت. من بعد از آن گفت و گو به شدت با این برنامه برخورد کردم و گفتم که نحوه سؤال پرسیدن شما از ایشان به شدت اهانت آمیز بود و این برخورد هم شامل خود آقای رشیدپور، هم تهیه کننده و دوستان دیگر شد. مجری برنامه آقای کروبی را به عنوان یک روحانی در آن مقطع خیلی تحت فشار گذاشت و سؤالات سبک شد. مثلاً از ایشان پرسید که آقای کروبی شما چرا حالا که روزنامه اعتمادملی برای خود شماست، عکس خودت را صفحه اول می زنید؟
*آقای کروبی در سال 84 هم اعتراض کرده بود و در همان سال نیز فاصله کمی با رأی احمدی نژاد داشت، ایشان در آن زمان هم گفت من یک چرت زدم دیدم که این وضعیت به وجود آمده، چطور در آن زمان استهزاء شد؟ چرا آقای خاتمی، وزیر کشور و آقای موسوی هیچ توجهی به اعتراض آقای کروبی نکردند؟ حتی گفتند امکان ندارد و نتایج دقیق و درست است. اما در سال88 که 12 میلیون فاصله میان رأی آقای موسوی با احمدی نژاد بود، آیا این درست است که بگویند تقلب شده است؟
*در سال 88 یک نامردی در حق انقلاب و خط امام شد. اصلاً من به دعواهای سیاسی کاری ندارم، در حقیقت یک جفای بزرگ به انقلاب شد و ما در دنیا به شدت دشمن شاد شدیم و در داخل نیز ضدانقلاب جرأت پیدا کرد تا از لانه های خود بیرون بیاید و به خیابان آمده و علیه تمام مقدسات شعار سردهد. وقتی هم رهبری از اشخاص خواستند که یک مقدار با این ها مرزبندی کنند، آنها آنقدر جلو رفته بودند که دیگر حتی مرزبندی هم نکردند و این لطمه را ما خوردیم.
لذا آقایان هرقدر هم که انتقاد داشته باشند، بدانند که ریشه آن به همان خطاهای بزرگی بازمی گردد که در سال 88 مرتکب شدند.
منِ ضرغامی به عنوان یک فعال فضای مجازی باید بگویم که مصالح ملی برای مردم اصل است و اگر شما توانستید به اندازه کافی ظرفیت برای مردم فراهم کنید، به همان اندازه زمینه برای اطلاع رسانی در میان آنها ایجاد می شود. اما اگر قرار باشد همه چیز را تعطیل کنیم و دشمن ما یک چیزی را صبح تا شب به ما بگوید، هیچ عقل سلیمی قبول نمی کند.
*این است که سیستم سلب و ایجاب یک واحد متشکل است. همان آدمی که خیلی دم از آزادی می زند به محض اینکه یک خبری در سایتی علیه اش زده می شود، پدر آن سایت را در می آورد. همین هایی که شعار آزادی می دهند بروید ببینید تا چه اندازه در دادگاه ها علیه نیروهای انقلابی شکایت کرده اند. طرح دوقطبی فیلترینگ کلاً نادرست است. پیام رسان داخلی نباید به بهانه شعارهای سیاسی نابود شود. باید امکان رقابت صحیح و متعهدانه را برای آنان فراهم کرد. وظیفه ملی دولت همین است.
*شعار رفع حصر از سوی حسن روحانی سیاسی بود. معمولاً شعارهایی مانند این بیشتر برای رأی آوردن است؛ وگرنه الان شورای عالی امنیت ملی هست و آقای روحانی هم رئیسش است و این شورا می تواند تصمیم گیری کند. حصر 20 ماه بعد از شروع جریان فتنه اتفاق افتاد و به هیچ وجه یک مجازات نبود، بلکه تصمیمی امنیتی بود برای اینکه کشور از این آشوب ها و این اتفاقات نجات پیدا کند. لذا در شورای عالی امنیت ملی با حضور آقای روحانی و سایرین، تصویب شد.
*هر وقت شورایعالی امنیت ملی یا دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی به این نتیجه برسند که می توانند این حصر را با فرمولی تغییر دهند، هیچ منعی برای این کار وجود ندارد. آقای روحانی می تواند در این مسأله نقش داشته باشد، منتها مسأله حصر بحث من نیست. من می گویم که آقای روحانی در جمع کردن جریان های فکری و در واقع همگرا کردن آنها برای رسیدن به اهدافش به کلی ناموفق عمل کرده و یک جاهایی هم که کم آورد به منتقدین حرف هایی زد که همه کلیشه شد. مانند لیستی که آقای میرسلیم از حرف های آقای روحانی خطاب به منتقدین در مناظره سال 96 خواند. این رفتار آقای روحانی کار را خراب کرده است.
منبع: جماران
دیدگاه تان را بنویسید