کد خبر: 253407
|
۱۳۹۷/۱۰/۰۱ ۱۹:۳۸:۰۰
| |

اسماعیل گرامی‌مقدم، سخنگوی حزب اعتمادملی در یادداشتی مطرح کرد

جنگ جهانی فقرا و اغنیا

اسماعیل گرامی‌مقدم، سخنگوی حزب اعتمادملی نوشت: اعتراضات اخیر در دنیا به نظر می‌رسد پس‌لرزه‌های آغاز جنگ جهانی فقرا با اغنیا است که توماس پیکیتی، اندیشمند فرانسوی در سال 91 شمسی پس از چاپ کتاب سرمایه در قرن بیست و یکم به روشنی پیش‌بینی جنگ جهانی را هشدار داد.

جنگ جهانی فقرا و اغنیا
کد خبر: 253407
|
۱۳۹۷/۱۰/۰۱ ۱۹:۳۸:۰۰

اعتمادآنلاین| اسماعیل گرامی‌مقدم، سخنگوی حزب اعتمادملی در یادداشتی نوشت: اعتراضات اخیر در کشور فرانسه چنان تمامی سیاستمداران را میخ‌کوب کرده که گمان می‌شود اساسا این وقایع غیر ‌قابل پیش‌بینی بوده است. همچنان که وقایع دی ماه 96 در ایران که در بیش از 100 شهر شاهد اعتراضات مردمی بودیم سیاستمداران را در حیرت فرو بردند و چنان غافلگیر شدند که گویی هیچ پیش زمینه‌ای برای وقوع این اعتراضات گسترده وجود نداشته است!

در حالی که به در و دیوار دهک‌های اول تا دهم که نشان‌دهنده عمیق‌تر شدن روز افزون شکاف طبقاتی است نگاهی سطحی داشته باشیم، این شکاف طبقاتی چنان گداخته‌هایی در عمق این اختلاف طبقاتی به وجود آورده که هر لحظه امکان فوران آتش‌فشان قهر فقرا را باکمترین خطا محتمل می‌نمایاند، اعتراضات این روزهای فرانسه که قیام علیه نابرابری‌هاست و نارضایتی‌های خیابان‌های ایران نیز از همان جنس اما با ادبیاتی متفاوت است. آنها در اعتراض به سیاست‌های نظام اقتصادی لیبرال و بخش‌هایی از مردم ایران در اعتراض به تورم، بیکاری و فساد به خیابان‌ها آمدند.

به نظر می‌رسد اینها پس‌لرزه‌های آغاز جنگ جهانی فقرا با اغنیا است که توماس پیکیتی، اندیشمند فرانسوی در سال 91 شمسی پس از چاپ کتاب سرمایه در قرن بیست و یکم به روشنی پیش‌بینی جنگ جهانی را هشدار داد، گرچه حامیان نظام‌های سرمایه‌داری به بهانه رکود اقتصادی به راه‌حل‌های وی تاختند تا هشدارهای این نظریه‌پرداز فرانسوی جهانی نشود.

او که در این کتاب به رابطه میان رشد بازگشت سرمایه و رشد دستمزدها در 250 سال گذشته پرداخته است، نابرابری‌های طبقاتی را در جهان حاصل پیشی گرفتن رشد و انباشت سرمایه از رشد حقوق و دستمزدها می‌داند و این اتفاق نامیمون باعث رشد تصاعدی سرمایه در دست اقلیتی می‌شود که باعث افزایش پس‌انداز حاصل از سرمایه و کاهش پس‌انداز حاصل در حقوق و دستمزدها بوده‌اند. در اواخر قرن بیستم وضعیت رابطه این دو متغیر در کشورهای اسکاندیناوی بدین گونه بوده است که %1 ثروتمندترین اقشار جامعه صاحب % 7 سرمایه بوده‌اند و در ایالات متحده امریکا که کاملا نظام لیبرالیستی حاکم است، %1 ثروتمندترین اقشار %20 سرمایه کل کشور را در اختیار داشته‌اند.

منبع: روزنامه اعتماد

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها