کد خبر: 265715
|
۱۳۹۷/۱۱/۰۸ ۱۳:۳۸:۰۰
| |

اسماعیل گرامی‌مقدم، سخنگو و عضو شورای مرکزی حزب اعتمادملی:

شریعتمداری اصلاح‌طلبان را به حمایت از روحانی مجاب کرد/ انتخابات تجربه خوبی برای ما بود

سخنگو و عضو شورای مرکزی حزب اعتمادملی گفت: شریعتمداری از سوی شخص رییس‌جمهوری مامور مجاب کردن اصلاح‌طلبان برای حمایت از  آقای روحانی  شد. در جلسه مشترک اصلاح‌طلبان با آقای شریعتمداری، آقای حق‌شناس تنها کسی بود که  به عنوان نماینده حزب اعتماد ملی  تا انتها نظرش حمایت از آقای جهانگیری بود. 

شریعتمداری اصلاح‌طلبان را به حمایت از روحانی مجاب کرد/ انتخابات تجربه خوبی برای ما بود
کد خبر: 265715
|
۱۳۹۷/۱۱/۰۸ ۱۳:۳۸:۰۰

اعتمادآنلاین| اسماعیل گرامی‌مقدم سخنگو و عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی با اشاره به روند همکاری بین بین روحانی و اصلاح‌طلبان، گفت: آقای روحانی پس از پیروزی در انتخابات 96 تلاش کرد تا رابطه خود با نهادهای حکومتی را برای پیشبرد اهداف دولت حفظ کند و در همین راستا از اصلا‌ح طلبان فاصله بگیرد. از سوی دیگر جمعی محفلی که دفتر رئیس جمهور را در اختیار دارد، آقای روحانی را به سمتی هدایت کردند که مقابل اصلا‌ح‌طلبان قرار گیرد.

در ادامه مهمترین محورهای اظهارات اسماعیل گرامی‌مقدم را می‌خوانید:

*در رابطه با دولت آقای روحانی موضع اصلاح طلبان حمایتی و انتقادی است. پس از اینکه آقای روحانی با معرفی کابینه خود به مجلس نشان داد که چرخشی کامل به سمت جناح مقابل داشته است، این موضوع در دفتر سیاسی حزب اعتماد ملی مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه بررسی این شد که با توجه به موفقیت‌هایی دولت یازدهم بویژه حوزه‌ اقتصادی و سیاست‌‌خارجی، در دور دوم ریاست‌جمهوری نیز از آقای روحانی حمایت کنیم. اما این موضوع به معنای رضایت از سیاست‌های داخلی دولت آقای روحانی نیست و صادقانه انتقادات خود را مطرح می‌کنیم و با هیچ کس عقد اخوت نبستیم که اگر حامی او بودیم و او را به کرسی ریاست جمهوری نشاندیم، چشممان را بر روی اشتباهات او ببندیم.


*آقای روحانی پس از پیروزی در انتخابات 96 تلاش کرد تا رابطه خود با نهادهای حکومتی را برای پیشبرد اهداف دولت حفظ کند و در همین راستا از اصلا‌ح طلبان فاصله بگیرد. از سوی دیگر جمعی محفلی که دفتر رئیس جمهور را در اختیار دارد، آقای روحانی را به سمتی هدایت کردند که مقابل اصلا‌ح‌طلبان قرار گیرد و دستاورهای مردم و اصلاح‌طلبان در انتخابات دور دوم را مصادره به مطلوب کنند.

*وقتی آقای واعظی به عنوان رئیس دفتر رئیس جمهور می‌گوید که اصلاح‌طلبان نقشی در به قدرت رسیدن آقای روحانی نداشتند، این اظهارات در حقیقت تمسخر مردم است و این برداشت از سوی مردم که احساس کنند دولت آقای روحانی و شخص آقای واعظی به آنها رو دست زده‌ است، خیلی دور از انتظاری نخواهد بود. آنهم در شرایطی که 28 نفر از 31 رؤسای ستاد انتخاباتی آقای روحانی در استان‌ها توسط شورای سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان انتخاب شده بودند.

*آقای روحانی در مسائل داخلی و چیدمان دولت، اسیر یک جمع محفلی است که فعالیت‌های این جمع باعث ایجاد انحرافات اساسی در نگاه دولت به جریا‌ن‌ها و گروه‌های سیاسی کشور بویژه گروه‌های حامی دولت شده و به نظر نمی‌رسد خساراتی که از این جنبه به دولت وارد شده، در کوتاه مدت قابل جبران باشد.

*حزب اعتدال و توسعه تا قبل از تطبیق قانون جدید احزاب شاید در پنج یا شش استان بیشتر دفتر نداشت که تعداد اعضای آن دفاتر نیز بیش از چند نفر نمی‌شد و حتی تشکیلات سیاسی نیز در استان‌ها نداشتند و بیشتر در تهران متمرکز بودند.

*آقای روحانی با حمایت و ایثار اصلاح‌طلبان موفق به پیروزی در انتخابات شد. اصلاح‌طلبان در هر دو انتخابات 92 و 96 کاندیدای خود را به خاطر حمایت از آقای روحانی از رقابت‌ها کنار زدند تا ایشان بتواند در همان دور اول پیروزی را کسب کند ولی متاسفانه ایشان پس از روی کار آمدن به تمام تعهداتی که به اصلاح‌طلبان داده بود، پشت پا زد.

*در کشورهایی مانند ایران که به شکل حزبی اداره نمی‌شود، گروه‌های سیاسی بر اساس تعهدات اخلاقی که با کاندیداها برقرار می‌کنند، با او تعامل و همکاری می‌کنند. در سال 92 و 96 نیز مردم به واسطه حمایتی که اصلاح‌طلبان از آقای روحانی داشتند، به ایشان رای دادند. وقتی نامزد پیروز به تعهداتی که به گروه سیاسی حامی خود داده، پایبند نمی‌ماند، این موضوع اعتماد عمومی را به شدت تحت شعاع خود قرار می‌دهد.


*شریعتمداری از سوی شخص رییس‌جمهوری مامور مجاب کردن اصلاح‌طلبان برای حمایت از آقای روحانی شد. در جلسه مشترک اصلاح‌طلبان با آقای شریعتمداری، آقای حق‌شناس تنها کسی بود که به عنوان نماینده حزب اعتماد ملی تا انتها نظرش حمایت از آقای جهانگیری بود.

*اگر اعتماد مردم آسیب ببیند دیگر تفاوتی نمی‌کند که چه جریانی از کاندیدای پیروز اعلام حمایت کرده و کل نظام است که از این عدم اعتماد عمومی آسیب می‌بیند. بنابراین رویکردی که آقای روحانی پس از پیروزی در انتخابات در قبال اصلاح‌طلبان اتخاذ کرد، در نهایت به ضرر تمامی جریان‌های سیاسی فعال در کشور تمام می‌شود.

*در ارتباط با اظهارات آقای واعظی هم باید عرض کنم که اصلاح‌طلبان هیچوقت با آقای واعظی نشست مشترکی نداشتند و به طور کلی آقای واعظی هیچگاه به عنوان یک چهره‌ سیاسی تاثیرگذار مطرح نبوده که آقای روحانی بخواهد وی را برای مذاکره با اصلاح‌طلبان معرفی کند.

*ما در سال 96 به شکل رسمی اعلام کردیم که کاندیدای رسمی ما برای حضور در انتخابات آقای جهانگیری است. پس از آن بود که آقای شریعتمداری از سوی شخص رئیس جمهور مامور مجاب کردن اصلاح‌طلبان برای حمایت از آقای روحانی شد. در جلسه مشترک اصلاح‌طلبان با آقای شریعتمداری، آقای حق‌شناس تنها کسی بود که به عنوان نماینده حزب اعتماد ملی تا انتها نظرش حمایت از آقای جهانگیری بود. در نهایت با تعهدات اخلاقی که آقای شریعمداری در آن جلسه داد و اذعان کرد که بدون حمایت اصلاح‌طلبان حتی این امکان وجود دارد که آقای روحانی برای انتخابات ریاست جمهوری نام‌نویسی هم نکند.

*آقای جهانگیری با بیان این موضوع که ایشان حتی اختیار تغییر منشی دفتر خود را هم ندارد، واقعیت را به جامعه منتقل کرد. در دوران انتخابات 96 بر اساس نظرسنجی‌ها آقای روحانی شرایط مناسبی نداشت. اما ورود آقای جهانگیری و تکیه کردن بر اندیشه‌های اصلاح‌طلبی این امیدواری را برای جامعه ایجاد کرد که می‌شود مطالبات آنها را در چارچوب قوانین نظام پیگیری کرد. پس از سخنرانی‌ها و حمایت‌هایی که آقای جهانگیری از دولت یازدهم و شخص رئیس جمهور داشت، شاهد بودیم که نتایج نظرسنجی‌ها به نفع آقای روحانی تغییر کرد.

*معتقدم حصرها شکل‌های مختلفی دارند. یکی از انواع آن، حصر در دولت‌ها توسط محافل سیاسی است. یعنی برخی محافل سیاسی عامل حصر هستند. در دولت دوازدهم نیز آقای روحانی در حصر جمع محدودی قرار دارد. اقدامات این جریان محفلی که رای مردم را مصادره کرده و هم اکنون بر دفتر ریاست جمهوری خیمه زده‌اند، موجب شده تا آقای جهانگیری زبان به گلایه بگشاید و بگوید که اختیاراتی به اندازه تغییر منشی دفترش را هم ندارد. اگر به ترکیب دولت، معاونین وزرا و استانداران نگاهی بیندازید کاملا به صدق سخن آقای جهانگیری پی می‌برید. در انتخابات سال آینده کاملا مشخص می‌شود که ادعای آقای واعظی و دوستانش مبنی بر عدم تاثیرگذاری اصلاح طلبان در پیروزی آقای روحانی در انتخابات تا چه میزان درست است.

*در شهریور ماه 96 پس از مشخص شدن چیدمان کابینه آقای روحانی، گفتم که اصلاح‌طلبان در انتخابات‌های آینده با هویت اصلاح‌طلبان حضور پیدا خواهند کرد. به هر حال از قدیم گفتند که مومن دوبار از یک سوراخ گزیده نمی‌شود.

در سال 94 بر اساس ائتلافی که با جریان اعتدالی داشتیم، دو نفر از دوستان اصولگرا را در لیست امید مجلس قرار دادیم. پس از انتخابات که این لیست با قاطعیت رای آورد، این دو بزرگوار یعنی‌ آقای نعمتی و جلالی در یک برنامه تلویزیونی اعلام کردند که ما خودمان رای آوردیم. این اقدامات از آن دست بداخلافی‌هایی بود که طیف نزدیکان آقای روحانی انجام دادند.


*تجربه انتخابات‌های اخیر، اصلاح‌طلبان را به این پختگی رسانده است که دیگر ارزش هویت اصلاح‌طلبی را با هیچ منصبی معاوضه نکنند. در انتخابات آینده نیز ما با هویت اصلاح‌طلبی حاضر خواهیم شد. اگر مردم با این اندیشه‌ها به ما رای دادند، در خدمت آنها هستیم در غیر اینصورت برنامه‌ای برای ائتلاف با دیگر گروه‌های سیاسی نداریم.

*حزب اعتدال و توسعه نه عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات است و نه به جلسات دوره جدید شورای سیاست‌گذاری دعوت شده است. بنابراین دوستان اعتدال و توسعه اگر می‌خواهند خود را در ذیل جریان اصلاح‌طلبی تعریف کنند، ابتدا باید در مرامنامه خود تغییرات لازم را انجام دهند. البته عملکرد سران حزب اعتدال و توسعه که حضور پررنگی در دولت دارند، به قدری ضعیف بوده که اگر این حزب خود را با آب زمزم نیز شست‌وشو بدهد، گمان نمی‌کنم تاثیری در رای مردم داشته باشد چه برسد به این که بخواهند خود را در ذیل جریان اصلاح‌طلبی تعریف کنند.

*ما باید به سمت اصلاح ساختارها حرکت کنیم. نظام سیاسی باید بر مبنای قدرتمند شدن نهادهای مدنی از جمله احزاب باشد تا زمانی که احزاب در جامعه نقش‌آفرینی نکنند، بی‌وفایی‌ها، عهدشکنی‌ها و خیانت‌کردن به آرای ملت وجود دارد. بنابراین با توجه به اینکه قانون اساسی، این ظرفیت را تعریف کرده تا احزاب در چارچوب قوانین نظام به فعالیت سیاسی بپردازند، باید همانند کشورهای اسلامی چون مالزی و ترکیه، شرایط را برای انتخابات حزبی فراهم کنیم.

*همانطور که در اقتصاد، متغیرهای اقتصادی وابسته به هم هستند، در مسائل سیاسی نیز وقتی شورای نگهبان بخشی از فعالان سیاسی یک جریان سیاسی را رد صلاحیت می‌کند، در واقع اقدام نظم سیاسی حاکم بر کشور را بر هم می‌زند و حذف چهر‌ه‌های نخبه یک جریان، موجب تغییر در دیگر متغیرهای سیاسی تاثیرگذار در کشور می‌شود. مجموعه این عوامل موجب ورود افرادی به مجلس می‌شود که تعهدی به اهداف جریان اصلاحات ندارند و وقتی می‌بینند که بسیاری از فعالان سیاسی این جریان از سوی نهادهای نظارتی رد صلاحیت نشده‌اند، خود را اصلاح‌طلب معرفی کرده و با عملکرد خود در مجلس، وجهه اصلاح‌طلبان را مخدوش می‌کنند.

*رد صلاحیت چهره‌های جریان اصلاحات واکنش انفعالی مردم نسبت به کاندیداهای جناح مقابل را در بر خواهد داشت و چهره‌های تاثیرگذار جریان اصولگرایی دیگر در سبد رای مردم قرار نمی‌گیرند. بنابراین اگر نگاه‌ها نسبت به رد صلاحیت‌ها تغییر کند، نه تنها کیفیت نامزدهای اصلاح طلبان بالا می‌رود بلکه کاندیداهای شاخص جریان اصولگرا نیز با بی‌مهری مردم مواجه نمی‌شوند.

*تا سال 1400 بیش از دو سال باقی مانده است. تا آن زمان قطعا مختصات سیاسی کشور دچار تغییرات زیادی می‌شود اگر تغییری به وجود نیاید حتما عملکرد دولت آقای روحانی به سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان آسیب جدی وارد می‌کند باید برای جبران آن فکری اساسی کرد. البته با وجود اینکه ما به عملکرد دولت آقای روحانی نقد داریم ولی مذاکرات دولت در برجام را کاملا به سود کشور می‌دانیم و معتقدیم باعث پیروزی جمهوری اسلامی در مجامع بین المللی شد. آثار این پیروزی بین‌المللی نیز در اقتصاد کشور به ویژه در حوزه کاهش تورم و تثبیت نرخ ارز ملموس بود. یکی دیگر از دستاوردهای دولت آقای روحانی در حوزه سیاست‌ خارجی این بود که توانست کاری کند که دولت آمریکا دیگر امکان اجماع جهانی علیه ایران را نداشته باشد.

*یکی از شاخصه‌های تغییر ساختاری که عرض کردم همین است که ما دو حزب بیشتر در کشور نداشته باشیم؛ حزب فراگیر اصلاح‌طلب و حزب فراگیر اصولگرا. این موضوع اگر محقق شود از یک سو موجب کاهش اختلافات و از سوی دیگر موجب روشن شدن مسئولیت‌ها می‌شود. یعنی نه احمدی نژادی از داخل آن درمی‌آید که پس از پیروزی در انتخابات، منکر نقش اصولگرایان در روی کار آمدن خود شود و نه آقای واعظی نامی پیدا می‌شود که با تکرار همان حرفها، نقش اصلاح‌طلبان در پیروزی آقای روحانی را نادیده بگیرد.

*اگر دو حزب فراگیر در کشور فعالیت کنند، بسیاری از اتفاقات در کشور رخ نمی‌دهد. چراکه عضویت در حزب به افراد چارچوب می‌دهد. زمانی که حزب قدرتمندی داشته باشیم، دیگر هر شخصی نمی‌تواند با اظهاراتش جامعه را دچار التهاب کند. در بحث اظهارات آقای واعظی هم اگر ایشان خود را متعهد به حزب می‌دانست، قطعا چنین سخنانی را به زبان نمی‌آورد.


ما از یک طرف می‌گوییم که شخصیت‌های حقیقی در کنار شخصیت‌های حقوقی احزاب در این شورا فعالیت داشته باشند ولی شخصیت‌های حقیقی از یک معیار مشخص برخوردار نیستند. وقتی می‌گوییم شخصیت حقیقی یعنی چهر‌ه‌های شناخته شده و ملی در حالی که شاهد هستیم در دور جدید جلسات شورای سیاست‌گذاری افرادی حضور دارند که معیارهای یک چهر‌ه ملی را ندارند.

اما در ارتباط با پارلمان اصلاحات، از آنجا که رسیدن به یک اساسنامه واحد که تمامی احزاب جریان اصلاحات آن را قبول داشته باشند،‌ کار دشواری است، تشکیل پارلمان اصلاحات به عنوان یک نهاد بالادستی به این سادگی‌ها که دوستان بیان می‌کنند، نیست. به طور مثال بنده در مصاحبه‌ای درباره رتبه بندی احزاب بر اساس میزان نقش‌آفرینی در جریان اصلاحات اظهارنظری داشتم که با واکنش‌ها بسیاری از دوستان روبرو شد و تصورشان این بود قائل به برتری حزب اعتماد ملی به نسبت دیگر احزاب این جریان هستیم.

*در حال حاضر زیر ساخت‌های مورد نیاز برای تشکیل پارلمان اصلاحات وجود ندارد. البته اساسنامه این نهاد بالا دستی اخیرا در شورای هماهنگی جبهه اصلاحات به تصویب اعضا رسیده و به نظر می‌رسد که قرار است از درون آن، شورای مرکزی استخراج شود که جایگزین شورای سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان باشد. پیش بینی این است که این پارلمان دارای سازوکاری باشد که هر حزب اصلاح‌طلب دارای 15 عضو فعال باشد. در هر حال در صورتی که رئیس این نهاد به شکل دموکراتیک انتخاب شود، قطعا بسیاری از گلایه‌مندی‌هایی که امروز در ارتباط با عملکرد شورای سیاست‌گذاری وجود دارد، مرتفع خواهد شد.

*شورای عالی سیاست‌گذای دارای اشکالاتی است. ما از یک طرف می‌گوییم که شخصیت‌های حقیقی در کنار شخصیت‌های حقوقی احزاب در این شورا فعالیت داشته باشند ولی شخصیت‌های حقیقی از یک معیار مشخص برخوردار نیستند. وقتی می‌گوییم شخصیت حقیقی یعنی چهر‌ه‌های شناخته شده و ملی در حالی که شاهد هستیم در دور جدید جلسات شورای سیاست‌گذاری افرادی حضور دارند که معیارهای یک چهر‌ه ملی را ندارند.

*بنده همواره در رابطه با بحث کیفیت حضور در انتخابات مخالف ایده‌ها و موضع‌گیری‌های آقای حجاریان بوده و هستم. در انتخابات شورا‌های دوم که پس از ماجرای مجلس ششم بود، همین آقایان نظریه خروج از حاکمیت را مطرح کردند و امروز نیز سخن از کناره‌گیری از انتخابات به میان می‌آوردند. در حالی که این نظریه، کپی برداری از همان پروژه خروج از حاکمیت با ادبیاتی جدید است.

*این مشکل ماست که نمی‌توانیم از بازار سیاست کالا بخریم. ما اگر پولی داریم که می‌توانیم کالا بخریم باید در حد خودمان اقدام کنیم. با در نظر گرفتن تمامی فرضیاتی که از سوی آقای حجاریان مطرح شده از جمله رد صلاحیت بسیاری از چهره‌های اصلاح‌طلب توسط شورای نگهبان، این سوال مطرح می‌شود که خروج اصلاح طلبان از حاکمیت آیا موجب ناامیدی مردم نمی‌شود؟ که به اعتقاد من قطعا موجب ناامیدی مردم می‌شود.

*اگر مردم در انتخابات حضور حداقلی داشته باشند، اصولگرایان پیروز انتخابات می‌شود که این موضوع نه تنها در راستای منافع جریان اصلاحات نیست بلکه به ضرر نظام نیز تمام خواهد شد. در شرایطی که گرانی‌ها، فساد و تبعیض موجب ناامیدی مردم شده است، القای این گزاره به مردم که به این دلیل که ما نمی‌توانیم به شکل حداکثری در انتخابات شرکت کنیم، پس شما هم از انتخابات کناره‌گیری کنید، مشکلات کشور را دوچندان می‌کند.

*تمامی دستگاه‌ها و نهادهای فعال در کشور از جمله دولت، دستگاه قضایی و مجلس و همچنین فعالان سیاسی باید نهایت تلاش خود را برای جلوگیری از دامن زدن به ناامیدی مردم به کار ببندند. شورای نگهبان نیز باید به این نکته توجه کند که حذف چهره‌های اصلاح‌طلب با رد صلاحیت، هیچگاه موجب افزایش سبد رای کاندیداهای جناح مقابل نمی‌شود.

منبع: تسنیم

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها