«مجمع ایثارگران» اعلام موجودیت کرد
یک حزب اصلاحطلب دیگر اعلام موجودیت کرد. در بخشی از اطلاعیه حزب مجمع ایثارگران آمده است: قوه قضاییه مستقل از جناحبندیها، برخوردار از تعهد و تخصص حقوقی و دلمشغولی اجرای عدالت، نیاز همه جریانهای سیاسی و در همه زمانهاست.پذیرش حق ملت در برخورداری از انتخابات آزاد با تداوم نظارت استصوابی ممکن نیست.
اعتمادآنلاین| «مجمع ایثارگران»، حزب اصلاحطلبی که چند سالی است در تلاش برای آغاز فعالیتهای خود در عرصه سیاسی کشور است، حالا بالاخره، پس از طی این مسیر پر پیچ و خم، رسما اعلام موجودیت کرده است. بنا بر این گزارش، «مجمع ایثارگران» که اولین کنگره سراسری خود را در سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی با حضور شخصیتهای سیاسی و فرهنگی برگزار کرده است، پس از نهایی شدن موافقتهای اولیه در کمیسیون ماده 10 احزاب، موفق به اخذ پروانه فعالیت شده است. حزب «مجمع ایثارگران» با تلاش و پیگیری جمعی از ایثارگران اصلاحطلب شکل گرفته است. در اولین کنگره سراسری این تشکل سیاسی اصلاحطلب در مردادماه سال جاری، اولین شورای مرکزی و هیات داوری از سوی اعضای کنگره حزب انتخاب شدند. اعضای شورای مرکزی بعد از انتخاب در کنگره، جلسات خود را بهطور منظم برگزار کرده و «جواد امام» را به عنوان دبیر کل برگزیدند. همچنین تشکیل ارکان مختلف حزب بر اساس اساسنامه از دیگر اقدامات اعضای شورای مرکزی مجمع ایثارگری بوده است.
حجتالاسلام محمد پروازی، معاون فرهنگی شهید همت در لشکر 27 محمد رسولالله، سردار مهدی کیانی از فرماندهان پیشکسوت در دوران دفاع مقدس، محسن ترکاشوند از فرماندهان جنگ و نماینده سابق مجلس شورای اسلامی، غلامرضا ظریفیان استاد دانشگاه، غلامعلی رجایی مشاور مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی، علیرضا علویتبار، جواد قدیمیذاکر، سردار رضا جورکش و ذبیحالله صفایی از مسوولان سپاه و نماینده سابق مجلس، رضا تهرانی، خسرو طالبزاده، سعید پورعزیزی، مرشدی، سردار نصرتالله کاشانی قائممقام بنیاد شهید، ناصر خالقی و حسین لقمانیان نمایندگان سابق مجلس، مهندس سیدحمید کلانتری، سردار عزیز محمدی، محمود عزلتیمقدم، حسن رباطی، مجید خورشیدوند، حسین بیغم و سردار عباس سقایی از اعضای مهم هیات موسس و از اعضای اصلی این حزب هستند. حزب مجمع ایثارگران با دریافت پروانه و انتخاب دبیر کل، بهطور رسمی پا به عرصه فعالیت سیاسی در کشور گذاشته است.
متن این اطلاعیه، به شرح زیر است:
هوالحق
مردم فهیم و آزاده ایران
میدانیم که از مهمترین رویدادهای تاریخ ایران در اواخر قرن بیستم، تحول عظیم سیاسی و فرهنگی با زیرساخت معارف آزادیخواهانه و معنویتگرا بوده که با تحقق انقلاب اسلامی نصیب ایرانیان شد. آنچه در این میان نقشی شگرف و در برپایی و بقای این تحول جایگاه ویژهای را دارا بوده، استقلال، آزادی و جمهوریت کشورمان ایران بوده است.
در این میان امام خمینی (ره) در طول شکلگیری این هدف و این نگاه، در تعاملی صادقانه و پیوند با اقشار مختلف ایرانیان اعم از آزادیخواهان و استقلالطلبان و نخبگان، نقش بیبدیل خود را ایفا کرده و در رسیدن به خواست و آرمان سرکوب شده مردم، زحماتی طاقتفرسا را برعهده گرفته و با اعتقاد و ایمان به نقش مردم، این تحول شگرف را تا رسیدن به اهداف دینی و ملی رهبری کرده و مردم نجیب و شریف کشورمان نیز در ایثار و فداکاری برای جاودانه ماندن، تزلزلی در خود راه ندادند.
مردم آگاه و مسوولیتپذیر ایران
اکنون نیز شما که ضمن باور به آرمانهای برآمده از آموزههای دینی و پذیرش کرامت ذاتی انسان، میکوشید تا واقعبین بوده و خواستههای خود را با درک امکانها و تنگناهای موجود دنبال کنید، یکبار دیگر در برابر آزمونی تاریخی قرار گرفتهاید. آزمونی که گذر موفقیتآمیز از آن مستلزم هوشیاری و ایثار است. ایثاری که همانند هر نگرش دیگری حاوی اجزا بوده که از اجزای آن است، «شناخت و آگاهی».
آگاهی از خطراتی که مردم ما و آرمانها و ارزشهایشان را تهدید میکند.
آگاهی از اینکه انسانهای معمولی در برابر قدرت و ثروت ناتواناند.
آگاهی از اینکه انسان موجودی است که میتواند با اراده خویش از زندان خود، جامعه و طبیعت زاده شده و به سوی بینهایت پرواز کند.
جزء دیگر ایثار «عاطفی» است. یعنی گرایش و تمایل مثبت نسبت به مردم، مستقل از جنس و قومیت و دین و مذهب آنها. گرایش به سرزمینی که ایران نامیده میشود و خاستگاه بسیاری از دانشها و ارزشها بوده است.
گرایش به اراده و خواست تعیین کننده مردم. گرایش به آرمانها و ارزشهایی که بالاتر از منافع فردی و خانوادگی است.
جزء سوم ایثار «اراده» است.
با شناختی که از ایران و آرمانهای مردمش داریم و عشقی که نسبت به آنها داریم، اراده کردهایم که صدای کسانی باشیم که صدایی ندارند و پرچمدار ارزشهایی باشیم که به خاطر طمع و جهل و ترس به فراموشی سپرده شدهاند. ایثارگری مبنایی است برای نوعی خودآگاهی و شکلدهی به گفتمانی برای تعالی ایران و دین و جمهوریت.
مردم شریف ایران
میهن عزیز ما روزهای دشواری را میگذراند. ضعفها و نقصانهای موجود در نظام اداره عمومی کشور موجب ناکارآمدی آن در حل مشکلات عمومی و تبدیل این مشکلات به معضل و بحران شده است. روندهای نادرستی که پیموده شده باعث شده تا کشور در برابر فشارهای خارجی سخت، آسیبپذیر شود. ترکیب این عوامل موجب پیدایش نارضایتی فراگیر و شکلگیری جامعهای ناشاد، فاقد آرامش و ناامید شده است. حفظ میهن و دستاوردهای ناشی از تلاش و فداکاری مردمانش، مستلزم حضور آگاهانه، سازمانیافته و فداکارانه فرزندان ایران در عرصههای مختلف است.
ما به عنوان بخشی از فرزندان این ملت که فرصت حضور در وقایع دورانساز و تجربهاندوزی از آنها را داشتهایم، برای ادای دین خویش به این سرزمین فعالیت جمعی خویش را آغاز کردهایم. تجربه حضور در وقایع تاریخسازی چون «انقلاب با آرمانها و انگیزههای دینی»، «دفاع ملی از یکپارچگی و حاکمیت ملی»، «تلاش برای سازندگی و آبادانی میهن» و «جنبش مردمی برای اصلاحات مردمسالارانه» به ما مسوولیتپذیری توام با دردمندی آموخته است.
ما اگر چه تمایل به سهیم شدن در قدرت و اعمال آن را خواستهای مشروع میدانیم، اما آن را اولویت خود نمیدانیم. ما متشکل شدهایم تا از «ارزشها و آرمانها»یی دفاع کنیم که حفظ آنها را برتر از آسایش، حفظ سلامت و جان خود میدانیم. اگر خود را ایثارگر مینامیم به معنای منت بر دیگران یا خودبرتربینی نیست. میخواهیم نماینده گفتمانی باشیم که تلاش بدون توقع و پرتوان و همراه با فداکردن منافع شخصی برای خدمت به مردم و ارتقای میهن را ترویج میکند.
ما نیز باور داریم که فعالیت حزبی و تشکیلاتی با تعدد و تکثر بسیار احزاب، اثربخش نبوده و به نتیجه نمیرسد. مطلوب آن است که در جریان فعالیتها به تدریج تعداد محدودی حزب فراگیر و سراسری داشته باشیم که هر یک نماینده یک جریان و دیدگاه اجتماعی مشخص باشند، اما در شرایط کنونی ایران ایجاد تشکلهای محدودتری را که هر یک نماینده بخشی از جامعه هستند، به عنوان مقدمهای برای تمرین تحزب و در نهایت پیوستن به یکدیگر و تشکیل احزاب فراگیر، واقعبینانهترین گام ارزیابی میکنیم.
عوامل متعددی کشور را به وضعیت کنونی رساندهاند. عواملی که کم و بیش بر همگان آشکار شده است: حذف شایستگان و جذب افراد فاقد صلاحیت به دلیل نظارت استصوابی و ویژهگزینی، نامتناسب بودن اختیارات و مسوولیتها در نهادهای قدرت، سیاست خارجی تقابلی و توسعهگریز، دخالتهای برخی نظامیان در امور غیرنظامی، نهادینه شدن فساد و مقابله با انسجام و سامانیابی نیروهای سیاسی از جمله این عوامل هستند.هیچ راهحل دوشبهای برای مشکلات ایران وجود ندارد، اما این سخن به این معنا نیست که هیچ راهحلی وجود ندارد. برای اصلاح امور باید از تغییر تصمیمگیرندگان و مدیران فراتر رفت. باید به تغییر خطمشیها و راهبردها و در بسیاری از موارد به تغییر ساختارها اقدام کرد. حل مسائل ایران به نوعی اجماع ملی نیاز دارد و باید پشت سر اقدامات اصلاحی، اعتماد عمومی و حمایت عمومی شکل گیرد. هر راهحلی باید متکی به شهروندان ایرانی باشد و به هیچ قدرت خارجی متکی و وابسته نباشد. وظیفه همه ماست که با صراحت و صداقت خطیر بودن وضعیت کنونی را به مسوولان کشور گوشزد کنیم، شاید از خواب غفلت برخیزند و برای نجات میهن اقدام کنند.به یاری خدا در فرصتهای آینده در مورد راهحلهای مشخص پیشنهادی برای مشکلات مشخص سخن خواهیم گفت. در اینجا تنها به خطوط کلی راهحلهای پیشنهادی برای خروج از وضعیت نامقبول کنونی اشاره میکنیم.
نخستین گام، آزادی بیان و رسانه و گردش آزاد اطلاعات است. کاری که به هیچ وجه با وضعیت صداوسیما به عنوان یک رسانه جناحی و مروج قهر ملی سازگار نیست.
گام دیگر اصلاح ساختاری در قوه قضاییه است. قوه قضاییه مستقل از جناحبندیها، برخوردار از تعهد و تخصص حقوقی و دلمشغولی اجرای عدالت، نیاز همه جریانهای سیاسی و در همه زمانهاست.پذیرش حق ملت در برخورداری از انتخابات آزاد با تداوم نظارت استصوابی ممکن نیست. بدون انتخابات آزاد نیز برآمدن شایستهها و اداره امور بر مبنای شایستگی حاصل نمیشود.در راستای شایستهسالاری باید توان و انرژی ایرانیان خارج از کشور را هم به حساب آورده و برای حل مشکلات ملی به خدمت گرفت. ایرانیان خارج از کشور فرصتاند، نه تهدید. سیاست داخلی شکوفا بدون سیاست خارجی تعامل و تنشزدا به نتیجه نمیرسد که این دو مکمل یکدیگرند.بیش از هر زمان دیگری باید به محرومان اندیشید. نمیتوان آنها را در دریای مشکلات رها کرده و شاهد نابودیشان در جمهوری بود که به نام محرومان تشکیل شده است.این خطوط راهنمای خطمشیگذاری هستند، نه خود خطمشیها و در مورد خطمشیها در آینده سخن خواهیم گفت.
انشاءالله
منبع: اعتماد
دیدگاه تان را بنویسید