کد خبر: 278685
|
۱۳۹۸/۰۳/۰۶ ۱۱:۰۰:۰۰
| |

محمد کیانوش‌راد، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، در گفت‌وگو با «اعتمادآنلاین»:

مهم‌ترین بحران اصلاحات، ناامیدی مردم از آن است/ مهم‌ترین خطای اصلاح‌طلبان توجه نکردن به جامعه مدنی است/ اصلاح‌طلبِ واقعی نباید نگران رقیب باشد/ اعتماد افکارعمومی نسبت به اصلاح‌طلبان کاهش یافته است/ خاتمی پژواک صدای واقعی اکثریت مردم ایران است/ هشدار خاتمی

محمد کیانوش‌راد، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، با اشاره به هشدار سیدمحمد خاتمی به اصلاح‌طلبان گفت: خاتمی پژواک صدای واقعی اکثریت مردم ایران است. این هشدار را باید جدی گرفت. صاحبان انحصاری قدرت در کشور باید روح قانون اساسی، یعنی حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش، را جدی بگیرند.

مهم‌ترین بحران اصلاحات، ناامیدی مردم از آن است/ مهم‌ترین خطای اصلاح‌طلبان توجه نکردن به جامعه مدنی است/ اصلاح‌طلبِ واقعی نباید نگران رقیب باشد/ اعتماد افکارعمومی نسبت به اصلاح‌طلبان کاهش یافته است/ خاتمی پژواک صدای واقعی اکثریت مردم ایران است/ هشدار خاتمی
کد خبر: 278685
|
۱۳۹۸/۰۳/۰۶ ۱۱:۰۰:۰۰

اعتمادآنلاین| محمد کیانوش‌راد، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، در گفت‌وگو با اعتمادآنلاین، درباره بی‌اعتمادی افکارعمومی به اصلاح‌طلبان هشدار سیدمحمد خاتمی را جدی عنوان می‌کند و می‌گوید: رنج اصلاح‌طلبان واقعی حل نشدن مشکلات مردم و‌ کشور از نظر بین‌المللی و اقتصادی است. او همچنین درباره مشارکت مردم در انتخابات و وضعیت اصلاح‌طلبان به خصوص در سال آینده موضوعاتی مطرح کرده است که مشروح آن را در زیر می‌خوانید:

*اصلاح‌طلبی و اصلاح‌طلبان از چه مسائلی رنج می‌برند؟

اصلاح‌طلبان با شرایطی مواجه شده‌اند که نه راه پس دارند و نه راه پیش؛ رنج اصلی، شرایط کنونی کشور و‌ اصلاح‌طلبان است. رنج اصلاح‌طلبان واقعی، عدم‌ اجازه ورود به سیستم سیاسی، آن‌گونه که برخی منتقدان می‌گویند، نیست؛ مشکل اصلی حل نشدن مشکلات مردم و‌ کشور از نظر بین‌المللی و اقتصادی است.

براندازان نظام و حامیان قدرت‌طلب و افراطی نظام، هر دو، همچون قیچی یک هدف را دنبال کرده و می‌کنند و آن، ناامیدی مردم و ناکارآمد کردن نظام است. ناکارآمدی یک نظام سیاسی، علت اصلی و نهایی فروپاشی یک نظام سیاسی است. امروز پس از 40 سال، به نسبت قبل و به نسبت همسایه‌هایمان، از بسیاری شاخص‌های رفاهی و اقتصادی عقب افتاده‌ایم. این عقب افتادن یک علت‌العلل دارد و آن‌ هم بحران مدیریت در کشور است.

اصلاح‌طلبان نه می‌توانند برانداز شوند و نه می‌توانند عملکرد نظام را یکسره و یکپارچه تایید کنند. روش انتقادی اصلاح‌طلبان رویکردی روش‌شناختی و روشی استراتژیک و درست در برخورد با نظام است.

*مهم‌ترین خطاهای استراتژیک و راهبردی اصلاح‌طلبان را در چه می‌دانید؟

هنگامی که بحث خطا به میان می‌آید، باید به «شرایط واقعاً موجود» هم توجه کرد. هیچ عملکردی را در خلأ و جدا از بستر و پس‌زمینه واقعیت‌های موجود نمی‌توان ارزیابی کرد. خطا تنها از اصلاح‌طلبان یا حتی از حکومت‌ها نیست؛ خطاها در دیالکتیک واقعی کنشگر و حاکمیت، ایجاد، گسترش و اصلاح و تصحیح می‌شود.

در این سال‌ها یک جریان‌ قدرتمند و با قدرت رسانه‌ای، بدون پذیرش حتی یک خطا از عملکرد حاکمیت، همواره همه اشکالات، خطاها و حتی کاستی‌ها را بر گردن اصلاح‌طلبان انداخته است. با این وجود مردم، به رغم برخی انتقادات درست یا نادرست، باز هم در مجموع به اصلاح‌طلبان رای داده‌اند. اگر میزان رای مردم باشد، مردم اصلاح‌طلبان را حداقل با خطاهای کمتری ارزیابی کرده‌اند.

اما مهم‌ترین خطا، بی‌توجهی به جامعه مدنی بوده است. سال‌ها پیش سیدجمال‌الدین اسدآبادی، هنگامی که از اصلاحاتِ بالا و توسط شاهان ناامید و سرخورده شد، گفت افسوس که به جای توجه به ملت به شاهان امید بستم. بی‌توجهی به اصلاحات جامعه‌محور و از پایین و چندسویه و چندوجهی، مهم‌ترین خطایی است که در آن به سر می‌بریم. دل بستن صرف به بالا و با هدف دستیابی به قدرت، دولت و مجلس، راه به جایی نخواهد برد.

فشار اجتماعی و افزایش واقع‌بینانه مطالبات مردم می‌تواند امید به اصلاحات را زنده و شاداب نگه دارد، در غیر این‌ صورت تداوم این خطا مردم را از اصلاح‌طلبان نیز ناامید می‌کند.

*اصلاح‌طلبی در حال حاضر با چه بحران‌هایی روبه‌روست و چگونه می‌تواند از این بحران‌ها عبور کند؟

مهم‌ترین بحران، دامن‌گستری بحران ناامیدی مردم از اصلاحات است. ناامیدی از اصلاح‌طلبان مهم نیست، مهم ناامیدی از اصلاحات در نظام سیاسی است. این مساله البته خطرناک است.

این خطر حتی به خاطر گسترش ناآرامی‌ها و ضدیت با نظام یا حتی سرنگونی نظام نیست، خطری که بسیاری را که حتی دل خوشی از نظام ندارند نگران کرده است، مساله فروپاشی گسترده اجتماعی، دخالت نظامی خارجی‌ها و تهدید تمامیت ارضی ایران است. اصلاح‌طلبان از این منظر به کنش سیاسی در شرایط فعلی می‌اندیشند و نگران هستند.

*جدی‌ترین رقیب سیاسی اصلاح‌طلبان را کدام جریان می‌دانید: اصولگرایان یا اپوزیسیون خارج‌نشین؟

جدی‌ترین رقیب ناامیدی مردم است. اصلاح‌طلب واقعی نگران رقیب نیست یا نباید باشد. پس از این، نگرانی دیگر دخالت‌های فراقانونی و غیرقانونی نهادهای بی‌طرف در امر سیاست است. متغیر قدرتِ مداخله‌گر در امر روندهای قانونی و مردمی در همه نظام‌های سیاسی مشکل‌زا بوده و گاهی روند توسعه سیاسی و دموکراسی‌خواهی را چندین سال با تاخیر مواجه ساخته است. ضمن اینکه فساد به دلیل عدم شفافیت در این‌گونه کشورها رشد شتابنده داشته است.

*ارزیابی‌تان از اعتماد افکارعمومی نسبت به جریان اصلاحات چیست؟

این اعتماد البته کاهش یافته است. مردم در بهترین برداشت می‌گویند اگر واقعاً نمی‌گذارند اصلاح‌طلبان کاری کنند، پس چرا کاندیدا می‌شوند؟! در این وضعیت یا باید بر سیستم شورید یا باید از قدرت کناره گرفت، و با شرایط کج‌دار مریز فعلاً به سر آورد. انتخاب هر یک از این راهکارها، البته باید با خرد جمعی اصلاح‌طلبان انجام پذیرد.

*مهم‌ترین اقدامات و پروژه‌هایی که جریان اصلاحات در سال 98 باید در صدر سیاست‌ها و کنش‌های خود قرار دهد، چیست؟

گفت‌وگوی صریح‌تر و شفاف‌تر با حاکمیت، برای دستیابی به راهی در جهت تعامل و حل مشکلات کشور؛ تنها در پرتو این شفافیت می‌توان با مردم نیز سخن گفت.

*هشدار اخیر آقای خاتمی مبنی بر اینکه بعید است مردم یک بار دیگر با تکرار می‌کنم اصلاح‌طلبان تکرار کنند، چقدر جدی است؟ و برای بازگرداندن قدرت بسیج‌کنندگی جریان اصلاحات چه اقداماتی باید انجام شود؟

هشدار خاتمی امری دلبخواهانه و تنها مبتنی بر تشخیص و صلاحدید ایشان نبوده و نیست. آقای خاتمی پژواک صدای واقعی اکثریت مردم ایران است. این هشدار را باید جدی گرفت. صاحبان انحصاری قدرت در کشور باید روح قانون اساسی، یعنی حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش، را جدی بگیرند.

انقلاب اسلامی ایران در پاسخ به این خواسته مردم یعنی در دست گرفتن مقدرات کشور به وجود آمد. به میزانی که از دخالت مردم در تعیین سرنوشت‌شان کاسته شود و به میزانی که حاکمیت، ولو با نگاهی به نظر خودشان خیرخواهانه، از مردم دور شود، ناامیدی از وضع موجود افزایش می‌یابد. اقناع در پذیرش آلترناتیو و به جان رسیدن و بی‌تابی مردم، شرایط پرخطری را برای ایران رقم خواهد زد.

*عملکرد اصلاح‌طلبان درون قدرت و بیرون قدرت را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

با اصلاح‌طلبان ‌اسمی و ‌موسمی و بدلی و پولی کاری ندارم. اما اصلاح‌طلبان بیرون از قدرت به آرمان‌ها و مطالبات می‌اندیشند و اصلاح‌طلبان درون قدرت به محدودیت‌ها و مقدورات نظر دارند. اصلاح‌طلبان ‌واقعی چه بیرون قدرت و‌ چه درون قدرت، هر دو واقع‌بینانه باید مکمل یکدیگر باشند. از سویی نمی‌توان هر اصلاح‌طلبی را که با تحلیلی متفاوت از ما به درون قدرت رفت، به سازش‌کاری و قدرت‌طلبی و منفعت‌طلبی متهم کرد.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها