الیاس حضرتی، نماینده مردم تهران در مجلس و قائممقام حزب اعتمادملی در گفتوگوی ویدئویی با اعتمادآنلاین:
مصرف بنزین را باید مدیریت کرد/ نه تنها در زمان جنگ اقتصادی بلکه در اوج صفا و صلح هم این ولنگاری در مصرف حاملهای انرژی قابل قبول نیست/ دولت خصوصا و بقیه قوا و مسئولان هم جنگ تمامعیار دشمن را جدی نگرفتهاند
الیاس حضرتی گفت: اگر از دولت حمایت نکنیم، امکان ساقط شدن دولت هست. سقوط دولت در این شرایط به نفع منافع ملی نیست. داستانهای جدید که پشت آن خوابیده، انجام میشود. اگر دولت با این کجدار و مریز حرکت کردنش، دیر تصمیم گرفتنش، بد تصمیم گرفتن و نگرفتن تصمیمهای به موقعش خسارت وارد میکند، ولی سقوط دولت و اینکه چه جریاناتی بعد از آن انجام خواهد شد، صدبرابر بیشتر ضرر خواهد داشت.
اعتمادآنلاین| الیاس حضرتی، نماینده تهران و عضو کمیسیون اقتصادی در مجلس شورای اسلامی، قائم مقام حزب اعتماد ملی و مدیرمسئول چند رسانه داخلی در واپسین روزهای سال 97 به تحلیلی از شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور پرداخت؛ شرایطی که خودش آن را «شرایط جنگی» لقب داده و بر همین اساس دولت را مکلف به تشکیل یک تیم و کارگروه ویژه «جنگی 24 ساعته» برای رصد و مهار و پیگیری امور اقتصادی کشور میداند. حضرتی که طی دوران نمایندگی خودش در مجلس شورای اسلامی موضوع «رفع حصر» را پیگیری کرده است، امید کمی برای چنین اتفاقی دارد ولی در عین حال تاکید میکند که در این ماجرا گشایشهایی رخ داده است.
در ادامه مشروح این مصاحبه تصویری را میخوانید:
*سلام آقای دکتر! ممنون از وقتی که در اختیارمان گذاشتهاید. شما یک نماینده مجلس، صاحب رسانه و قائم مقام یک حزب اصلاحطلب هستید که در غیاب دبیرکل خیلی خوب توانستهاید کارها را پیش ببرید. با این توضیحات، گفته میشود که شما یک فرد سه ضلعی هستید. شما در سال 97 کدام ضلع را به نظر خودتان بهتر بازی کردهاید؟
الیاس حضرتی: بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدالله رب العالمین. چون در آخر سال هستیم لازم میبینم ابتدا تبریکی برای مردم شریف، بینندگان و مخاطبین محترم داشته باشم. لذا با آرزوی توفیق و سربلندی و سرافرازی و بهروزی برای همه آحاد ملت و امیدوارم که سال 98 زندگی شان رو به بهبود باشد، گرههای زندگیشان بازتر، آرامشی بهتر و در مجموع زندگی بهتری نسبت به سال 97 داشته باشند. امیدوارم که هم به عنوان نماینده مجلس و خدمتگزار مردم بتوانیم ان شاءالله بخشی از این گره ها را باز کنیم تا آنچه لیاقت مردم ما هست در زندگی برایشان تدارک ببینیم.
باید امید را به جامعه تزریق کرد
اما در خصوص سوال شما، در سال 97 در محورهای مختلف سعی کردهایم اقداماتی را انجام بدهیم. عمدهترین و مهمترین موضع من از ابتدای سال ضمن اینکه تزریق امید و امیدواری و اعتماد به نفس به ملت و دولتمردان را در دستور کار خودم داشتم، سال قبل تمام عیددیدنی ها را به این شعار تبدیل کردم که ما باید امید را تزریق کنیم. چون میدانستم چه اتفاقاتی در سال 97 پیش خواهد آمد. موقعی که از تزریق امید صحبت میکردم، همه دوستانم به من ایراد می گرفتند که مگر چه خبر شده است؟ اصلا چطوری باید امید را تزریق کرد؟
تلاش من در سال 97 بر این بود که ضمن اینکه امید و امیدواری را به آینده در بین ملت و مردم داشته باشم، در کنارش اقداماتی انجام دهیم که این مسائل را در میدان عمل هم حل کنیم. عمدهترین و مهمترین موضوعاتی که سال گذشته مردم در سطح زندگی رومزه با آن دست به گریبان بودند، موضوعات اقتصادی و معیشت مردم بود. براین اساس برای اینکه موضوعات اقتصادی و معیشت را بتوانم به تصویر بکشم و همه مسئولان و مدیران و تمام تصمیم گیران چه در بین همکارانم در مجلس و چه در قوه مجریه و چه در قوه قضائیه و فراتر از آن در سطوح بالاتر و نهادهایی که تحت نظر این سه قوه هم نیستند و همینطور بخش خصوصی و عمومی و کل مردم را متوجه این نکته کنم که ما در یک شرایط ویژه قرار داریم که نامش را «شرایط اقتصاد جنگی» گذاشته ام. تمام تلاشم این بود که مسئولان مملکت از شخص رئیس جمهور تا تک تک وزرا و مخصوصا تیم اقتصاد آرایش جنگی بگیرند و حس جنگی داشته باشند و این حس به مسئولان منتقل شود که ما در یک شرایط ویژه قرار داریم. برای اینکه ترامپ از برجام خارج شده و در واقع یک جنگ نابرابر و تمام عیار بر علیه ما شروع کرده است. او اعلام کرد که دنبال این هدف است که یک قطره نفت هم از ایران صادر نشود و مشکلات اقتصادی و معیشتی آنقدر فشار بیاورد که مردم به مسئولانشان فشار بیاورند تا مسئولانشان پرچم تسلیم را بلند کنند و تسلیم شوند.
استیضاح کرباسیان یک پیام برای دولت بود
این حرفهای چندباره علنی، آشکار و واضح ترامپ و وزیر خارجهاش بوده است. از آن طرف هم نخست وزیر اسرائیل و از این طرف هم عربستان سه ضلعی را تشکیل دادند که یک تلاش همه جانبه را علیه ما شروع کردند. آنها در بحث ایجاد همین حس و جدی بودن و پای کار بودند، البته من از مسئولان چنین مطالبهای را دنبال کردم و در همین راه (ایجاد و تزریق امید به جامعه) تلاشهایی در قالب نامهنگاری به شخص رئیسجمهور، مصاحبه، نوشتن یادداشتهایی در رسانههای مختلف و نهایتا در بحث استیضاح وزیر اقتصاد دنبال کردم.
من با آقای کرباسیان (وزیر سابق اقتصاد) هیچ اختلاف کاری نداشتم، بعضی کارها و سلیقهها و روش مدیریتیاش را قبول نداشتم، مثل خیلیها که قبول ندارم ولی موضوع استیضاح من اصلا این نبود که فلان کار یا تصمیمش را قبول دارم یا ندارم بلکه این یک پیام (برای دولت) بود که اولا به مردم بگوییم موضوع اصلی کشور موضوع اقتصادی است. گرهها و مشکلات و مصالح و مطامع در حوزه اقتصادی چرخ میزند. معیشت مردم موضوع مهمی است. مردم زیر چرخ دارند له میشوند. مشکلات مردم فوقالعاده شدید شده و مسئولان را بیدار کنم و هشدار دهم که بگویم هر کدام که در این میدان وارد نشوید، استیضاح میشوید. خطابم به رئیسجمهور بود که او باید استیضاح شود.
همچنین خطاب من در این استیضاح به آقای جهانگیری، نوبخت و سیف بود اما از آنجا که طبق قانون بانک مرکزی و سازمان برنامه بودجه را نمیتوانیم استیضاح کنیم و استیضاح کردن رئیسجمهور هم به نفع منافع ملی نیست فلذا این «بدبخت و بیچاره»، وزیر اقتصاد باید استیضاح شود که مردم و مسئولان بدانند موضوع اقتصاد، موضوع مهمی است. فلذا محور اول تلاشم این بود و بر این اساس در فصل بودجه که فصل بهار بحثهای اقتصادی و معیشت مردم است سعی کردم نوبت بگیرم و نطق قبل از بحث بودجه داشته باشم و در مسئله کلان بودجه مخالفت کنم. اما متاسفانه سیستم مجلس «قرعهکشی» است و اسم من مثل همیشه در قرعه درنیامد- از این جهت بدشانسی را همیشه داریم- به خاطر همین نطقم را تکثیر کردم و به تک تک نمایندگان و خبرگزاریها دادم که آحاد ملت بشنوند، ببینند یا بخوانند.
من در آن نطق که متنش منتشر شد میخواستم که بگویم اولا مسئولان شرایط جنگی باید بگیرند و اقتصاد جنگی باید در دستور کار قرار بگیرد. مدیریت کشور باید تیم و هسته تصمیمگیری واحد داشته باشد. از این پراکندگی و جزیرهای عمل کردن برای تصمیمات اقتصادی چیزی در نمیآید. از این حیف و میلهایی که در شرایط عادی معمولا شاید مرسوم باشد که در آن شرایط هم به نظرم درست نیست، نمیتوانیم در شرایط جنگ کشور را اداره کنیم. فشار وحشتناک و بینظیر و بیسابقه تحریمها در طول تاریخ ملت ایران به آنها تحمیل شده و اگر نجنبیم، آنوقت مجبوریم پرچم سفید را بلند کنیم! اگر آنها که دنبال اقتصاد مقاومتیاند و آنهایی که میگویند جدی هستند تا در برابر فشارهای ترامپ مقاومت کنند، باید تن به این تصمیمات جدی دهند. شرایط را باید جدی تلقی کنند. اما تا امروز که در پایان آخرین روز سال 97 با شما صحبت میکنم هنوز این موضوع جدی گرفته نشده است. چرا که اگر جدی گرفته میشد، در آن نامه و نطق نمیآوردم.
ما در مصرف بنزین برنامهای نداریم
ما نمیتوانیم در کشوری که در حال جنگ است و اقتصاد جنگی باید در دستور کارش باشد، روزانه 130 میلیون لیتر بنزین مصرف کنیم در حالی که برای صادرات نفت محدودیت داریم و به راحتی نمیتوانیم فرآوردههای سوخت و نفت را به دلار تبدیل کنیم 130 میلیون لیتر در روزهای تعطیلی و 100 میلیون لیتر در روزهای عادی برای هیچ کشوری برازنده نیست چه رسد به کشوری که در حال جنگ است. تمام سعی و تلاشمان این است که بگوییم با شوخی کردن نمیتوان جنگ اداره کرد. اگر کسی میخواهد جنگی را اداره کند، باید جدی باشد. این کارها که 130 میلیون لیتر بنزین در روز مصرف میکنیم، شوخی است. درحالی که قبل از اینکه برجام باشد، دولت در زمان احمدینژاد ماهانه با 60 لیتر سهمیه برای خودروها داشتیم اداره میکردیم و هیچ مشکلی هم پیش نمیآمد.
علاوه بر بحث درآمدی، بحث آلودگی، ترافیک، بینظمی و فرهنگ بیتفاوتی و ولخرجی هم هست که باید جلوی آن گرفته شد. علاوه بر آن در موضوعات سوخت، بنزین، برق و آب و همینطور در مورد وضعیت وحشتناکی که در قیمت ارز وجود دارد باید تصمیم گرفته شود. ما 14 میلیارد دلار ارز 4200 تومانی برای 25 قلم کالا تخصیص دادهایم ولی آنچه به دست مردم میرسد، به قیمت ارز آزاد است. هم پیاز را میخوریم، هم جریمه را میدهیم و هم زندانش را میکشیم. هم منابع را هدر دادهایم، هم اجناس گران به دست مردم میرسد و شاهد گرانی وحشتناک بالای 80 درصد در مواد غذایی هستیم که تورم داریم و هم حیف و میل را شاهدیم.
فساد وحشتناکی در میان است
*آیا در این میان فساد هم هست؟
الیاس حضرتی: بله، فساد وحشتناک! وحشتناک اندر وحشتناک. در این طرح و نامه و نطقی که قرار بود انجام دهم توضیح دادهام. ما بهالتفاوت این داستان در قیمت سوخت که نامش را مدیریت مصرف و نه گران کردنش گذاشتهام توضیح دادم که به هرکس که ماشین دارد روزانه 2 لیتر بنزین اختصاص میدهیم. 20 میلیون ماشین معادل 40 میلیون لیتر مصرف به جای 100 میلیون لیتر در روزهای عادی و 130 میلیون لیتر در روزهای تعطیل است. این درحالی است که در تمام مرزها مشتری برای بنزین له له میزند. با دلار آزاد که بفروشیم و قیمت ارز را هم درست و حسابی تنظیم کنیم، من برای مابه التفاوت آن مصرف نوشتم که از طریق آن میتوان تمام حمل و نقل شهری با مدرنترین امکانات اتوبوسی و تراموا مجهز و تکمیل کرد که درطول تاریخ بیسابقه است.
ما با این کار همپای استانداردهای اروپایی خواهیم شد. همچنین میتوان بهداشت را در حد رایگان در اختیار مردم قرار داد و آموزش و پرورش را در حد دیپلم رایگان کرد تا دیگر به بهانههای مختلف از اولیای دانش آموزان پول نگیرند.همچنین به هر نفر از 5، 6 دهک پایین جامعه هم میتوان ماهانه بالای 150 هزار تومان داد که برای یک خانواده 5 نفره حدود 700 هزار تومان در ماه درآمد خواهد بود.
*یعنی بنزین را به قیمت فوب خلیج فارس بفروشیم و یارانهاش را...
الیاس حضرتی: میتوانیم بگوییم یک سهمیه به ملت میدهیم و مابقی را میخواهیم صادر کنیم. میخواهیم در مرزها به کشورهای همسایه بنزین بفروشیم. هرکس هم که خواست آزادانه مازاد بر مصرفش بخرد، اشکالی ندارد می تواند لیتری 5 هزار تومان بخرد. شما نمیتوانید جلوی حیف و میل شدن بنزین را بگیرید. دیگران رایگان باکهای خود را پر می کنند و از مرزها مرتبا به خارج بنزین قاچاق میشود. چون در اینجا بنزین لیتری هزار تومان است و در آن طرف مرز بنزین لیتری 12 تا 13 هزار تومان است. این فاصله به قدری زیاد است که بعضا به جای حمل موادمخدر، بنزین قاچاق می کنند و ریسک دستگیری احتمالی یا تیر خوردن آن را میپذیرند.
البته اینها حواشی قضیه است، اصل قضیه این است که ما در این کشور نشستهایم و ماشینها دارند دور دور میزنند. افراد تکسرنشین هستند و ما نمیتوانیم مسئله ترافیک شهرها را حل کنیم. ترافیکی که فقط به تهران اختصاص ندارد. اتفاقا ترافیک تهران نسبت به شهرهای دیگر خیلی بهتر و روانتر است. شما به رشت، اهواز، اصفهان یا تبریز بروید، ترافیک وحشتناک است. چون آنقدر تعداد ماشین ها زیاد شده و افراد در زندگی خود برنامهریزی نمیکنند که از یک ماشین چطور باید استفاده کنند هر وقت دلشان بخواهد سوار ماشین میشوند و انگار دوچرخه است، این طرف و آن طرف میروند و نسبت به وسایل نقلیه هم فکر نمیکنند. کاری که دولت انجام میدهد، برنامهریزی شده نیست که نتیجهبخش باشد.
دولت هنوز مشکل گوشت را حل نکرده است
دولت محترم هنوز نتوانسته مشکل گوشت را حل کند. یک بار در فروشگاههای شهروند گوشت توزیع کردند، یکبار در ادارات گوشت توزیع کردند، یکبار در نهادها و بار دیگر در مراکز میوه و تره بار اما هیچکدام از اینها جواب نداد چون فاصله قیمتی که وجود دارد خود به خود صاحب یک رستوران را وادار میکند تا پنج شاگرد خود را در صف گوشت بفرستد تا گوشت 45 هزار تومانی تهیه کنند. درواقع به جای اینکه گوشت کیلویی 100 هزار تومانی بخرد برایش بهصرفه است حتی اگر خودش هم در صف بایستد! متاسفانه با تصمیمات غلط و نابجا و نادرست اعلام ارز 4200 تومانی فضایی از 24 فروردین ماه سال قبل ایجاد شد که هنوز هم تبعات آن را میکشیم. میلیاردها دلار از قِبَل این تصمیم سوءاستفاده و دزدی کردند و هنوز هم عدد و رقم آن آشکار نشده است. مطمئن هستم بالای 30 میلیارد دلار در این میان با ثبت سفارش و اخذ ارز 4200 تومانی سوءاستفاده شد و هنوز هم با اینکه 6 ماه فرصت برگرداندن داشتند اما نیاوردند. درحالی که خیلیها هم نمیآورند و کالا را به آن طرف مرز انتقال دادهاند و منتظرند که ارز به قیمت 30، 40 هزار تومان برسد. روزشماری میکردند تا ارز را به پول کلانی تبدیل کنند و یک شبه بیش از صدها هزار میلیارد در این میان سود کنند.
لذا اول نباید تصمیمات غلط گرفته میشد و دوما اگر هم گرفتند و متوجه شدند باید یک جایی رهایش کنند. نمیدانم وحشت دولت از کجا نشات می گیرد درحالی که باید برای تصمیم در مورد قیمت سوخت مردم را توجیه کنند و با گفتوگو مردم بهراحتی پذیرای این داستان هستند. فکر میکنم مهمترین کاری که همین الان در ایام تعطیلات روی آن کار کنم این است که از مرکز پژوهش ها کمک خواستم و از بقیه اساتید دانشگاه ها دعوت کردهام بعد از بازگشت از سفر و بعد از تعطیلات تا آخر فروردین این طرح را به یک طرح عملی تبدیل کنند. فراکسیون امید هم در این زمینه یک کمیته مشخص کرده که آنها هم دارند روی این موضوع کار میکنند. محور آن به همان نطق پیش از دستور برمیگردد که بتوانیم ان شاءالله گامی برداریم که هم این فساد به وجود آمده کمتر شود و هم به ملت در مسائل یارانه نقدی کمک شود و هم اتلاف منابع کمتر شود.
اولویت من مجلس است
*مشخصا سوالم درباره چند وجه اضلاعی است که دارید در قامت نماینده مجلس، قائم مقام یک حزب و صاحب یک رسانه بازی می کنید. کدام یک از اضلاع در سال 97 به دیگری چربید یا اینکه فکر می کنید هر سه ضلع را توانستید مدیریت کنید؟
الیاس حضرتی: در این میدان چند ضلعی اولویت اول من مجلس بود که بتوانم در مجلس، کمیسیون اقتصاد و شورای پول و اعتبار، تصمیماتی را به نفع مردم و حل مشکلات و کمک به دولت در راستای تصمیمات درستش و اصلاح تصمیات غلط دولت بتوانم از طریق کمیسیون بگیریم. ما الان داریم روی موضوعات مختلف کار میکنیم که بعضی از موضوعات در صحن مجلس وارد شده و در قالب تذکرات و نامهها بوده است.
اولویت دوم من حوزه سیاسی است. به عنوان یک فعال سیاسی چه در قالب قائم مقامی حزب یا فعال سیاسی به دور از حزب یا به عنوان مدیرمسئول یک روزنامه سیاسی سعی کردم در صحنه سیاسی هم کارهایی بکنم. در صحنه سیاسی اولویت اول من، موضوع حصر آقایان کروبی و میرحسین موسوی و همسرشان و همینطور رفع محدودیت از آقای خاتمی بود. در این رابطه در طول سال 97 آن سلسله ملاقاتهایی که در سال 96 داشتم، ادامه پیدا کرد. منتها مرتب از طرف مسئولین توصیه و تاکید می شد که فعالیتها و پیگیریهایم را رسانهای نکنم. در بحث حصر الحمدالله تا اینجا پیشرفتهای خوبی حاصل شده است.
امید زیادی به رفع حصر ندارم
*یعنی امید هست که رفع حصر انجام شود؟
الیاس حضرتی: شاید خیلی امیدی به رفع حصر زیاد نداشته باشم ولی گشایشها روز به روز بیشتر شده. آقای کروبی در طول سال 97 مخصوصا شش ماهه دوم بازدیدهایی از خانواده محترم شهدا داشتهاند. دیدارهایی با خانواده برخی دوستانشان داشتهاند. به خانه آقایان جمارانی و شیخ قدرت علیخانی رفتهاند و دیدار داشتهاند. یا بعضی از آنها به دیدن آقای کروبی آمدهاند. برخی مانند آقای دوستی و آقای عباسیفر از قبل بوده و جدیدا آنها هم اجازه پیدا کردهاند که رفت و آمدی داشته باشند. ولی رفت و آمد خود آقای کروبی بیشتر بود. آخرین دیدار آقای کروبی به منزل همشیرهشان بود که دو، سه شب پیش انجام شد و فکر میکنم تا پایان تعطیلات دیدارها تا پایان تعطیلات قطع شود. آقای موسوی هم تا آنجا که خبر دارم، دیدار با افراد غیر را خودشان نپذیرفتند. ولی با دخترخانم ها و خواهر و برادرهایشان گاهی دیدارهایی دارند که آن هم نسبت به گذشته بهتر شده است. محدودیتهای آقای خاتمی نیز با آن شدت گذشته نیست ولی همچنان روزنامهها و رسانهها ممنوع هستند و در چاپ عکس و خبرهای مربوط به ایشان محدودیت دارند.
امیدواریم در سال 98 دیگر موضوع حصر نداشته باشیم. نظام به اندازه ای از بلوغ فکری برسد و با این تغییر و تحولی هم که در قوه قضائیه پیش آمده، به فال نیک گرفتهایم. در نامه ای که به آقای رئیسی نوشتهام، از اساسی ترین محورها بوده که در دستور کار خود قرار دهند و بتواند پرونده حصر را ببندد. معتقدم جز خسارت و خسارت برای جمهوری اسلامی چیز دیگری در این داستان نیست. حل شدن داستان حصر یک نقطه قوت و باعث اعتماد متقابل بخشی از ملت با نظام خواهد شد. امیدوارم به این نقطه برسد و قوه قضائیه می تواند در این قسمت نقش فعالی داشته باشد.
آقای رییسی یک فکر اساسی برای زندانیان سیاسی کند
همینطور از آقای رئیسی خواهش کردم که درباره زندانیان سیاسی یک فکر اساسی بکند و یک کمیته به آن اختصاص دهد. برای جمهوری اسلامی برازنده نیست که اصلا زندانی سیاسی داشته باشد. زندانیان سیاسی هم نسبت به قبل انقلاب خیلی ناچیز است. 50، 60هزار زندانی سیاسی قبل از انقلاب الان به 500، 600 نفر و شاید هم کمتر رسیده است. البته این تعداد هم زیاد است و اصلا زندانی سیاسی نباید داشته باشیم. نیازی نیست خیلی از افرادی که قبلا زندان بوده اند الان بیرون هستند. حرفهای تندتر از قبل از زندانی شدنشان را میزنند و مشکلی هم برای جمهوری اسلامی پیش نیامده است. اصلا حیات و تداوم حکومت جمهوری اسلامی در این است که منتقدان جدی داشته باشد. راحت باشد، آزادی بیان به شکل کامل و بدون سانسور داشته باشد تا به مرور فرهنگ استفاه درست از آزادی بیان را داشته باشیم. هم حکومت صبر و تحملش را بالا ببرد و هم منتقدین بتوانند چارچوب نقد را کامل رعایت کنند.
منتقدان باید محترمانه، مودبانه بدون تهمت و تخریب با رعایت مصالح و منافع ملی به راحتی بتوانند حرفهایشان را بزنند. این ویژگی جمهوری اسلامی است و اگر ارجاعی ایجاد میشود جزو انحرافات است. ما نباید زندانی سیاسی داشته باشیم و این جزو اصول کار ماست. حزب ما در نامه دیگری به مناسبت روز وکیل نوشت که حتما باید بحث وکالت و دادگاههای علنی را جدی بگیریم و افراد آزاد باشند هرکس که دلشان خواست را به عنوان وکیل بگیرند نه اینکه ما برایشان وکیل تسخیری بگیریم. یا بگوییم از این تعداد افراد محدود باید وکیل انتخاب کنید. اینها همه جزو اشکالات کار ماست. وکیل گرفتن آزاد است. شخصیت وکیل، میدان داشتن و دفاعش باید در دادگاه و سیستم قضایی ما جایگاه ویژه ای داشته باشد.
70، 80 زندانی کمتر از 18 سال داریم
همین طور درحال آماده ساختن استفساریهای برای افراد زیر 18 سالی که در زندان هستند و محکوم به اعدام شدهاند، هستم که ان شاءلله بعد از تعطیلات ارائه خواهم داد. مجموعا در جمهوری اسلامی حدود 350 هزار زندانی داشتیم که البته حدود 50، 60 هزار نفر عفو خوردند و از این 300 هزار زندانی بین 70 تا 80 نفر حداکثر، جوانان زیر 18 سال هستند. اعدام شدن دو، سه یا پنج نفر از اینها جز اینکه یک نقطه ضعف و تاریکی به دنیا دهیم و طرفداران حقوق بشر جنجالآفرینی کنند، چیز دیگری درونش نیست. به نظرم قانون ابهامی دارد و برخی از قضات از آن قانون استفاده میکنند و میگویند باید طرف در زندان بماند تا 18 سالش تمام شود و بعد تکلیفش روشن شود. اگر ولی دم راضی نشد اجبارا باید اعدامش کنند.
برخی هم اختیار دادهاند که قاضی می تواند زیر 18 سال را اعدام کند که به نظرم یک کج سلیقگی است. این حتی شاید نیاز به استفساریه هم نباشد و رئیس قوه قضائیه بتواند خودش این را به یک بخشنامه و دستورالعمل تبدیل کند یا اصلا خودش یک اصلاحیه بدهد. ولی در هر صورت اگر از طریق قوه قضائیه انجام نشد قطعا این داستان را حل خواهیم کرد.
بحث بازداشتهای موقت که در مصوبه مان تاکید کرده ایم. نهایتا می توانند یک نفر را 24 ساعت بازداشت یا حداقل یک هفته از وکیل و دیدار با خانواده محروم کنند و در غیر این مدت هم خانواده و هم وکیل باید به او دسترسی داشته باشند. سقف بازداشت موقت هم باید کامل اجرا شود و بیشتر از آن هم هرکسی باشد، خلاف قانون است و باید پیگیری شود. از این دست موضوعات هم مرتبا پیگیر بوده ایم. یا کسانی که در زندان بودهاند و توفیق آشنایی با آنها نداشتم ولی خبر اعتصاب غذای عزیزی به من رسید صرفا به خاطر برجهای مربوط به حجاب که در خانهاش گرفته بودند. فارغ از جرمی که مرتکب شده به عنوان نماینده مجلس نامهای به رئیس قوه قضائیه نوشتم که متهم زندانی محکوم اعتصاب غذا کرده و خبرهایی میرسد که هر لحظه امکان مرگ هست. ایشان پزشک است و باید امکانات بیمارستانی و پزشک متخصص در اختیارش قرار دهید یا اینکه به بیمارستان جهت مداوا منتقل کنید.
بعدها عزیزی که در زندان هست، در بهداری زندان مصاحبهای کرد که در روزنامه اعتماد چاپ کردیم که من حاضرم و زندانهای جمهوری اسلامی را به اینکه زیر پرچم ترامپ بروم، ترجیح میدهم. آقای موسوی یک یادداشت مفصلی در باب این مخالف نجیب نوشت که میگوید من حاضرم در کشور خودم به زندان بروم، حاضرم حتی حکم ظالمانه را بپذیرم ولی این برای من خیلی اولیتر است که زیر پرچم رئیس جمهور بیگانه ای که او بخواهد از من حمایت کند. این خیلی مهم است. یعنی واقعا در کشوری که تنوع جمعیتی، اقوام، سلیقه، تحلیل، برداشت داریم و بخش زیادی ازملت واقعا سیاسی اند، صبر و تحمل حکومت در سال 97 نسبت به 96 بهتر بود و ان شاءالله امیدوارم خیلی نمره عالی تری نسبت به 97 بگیرد.
در حوزه فعالیت حزبی، آقای کروبی مسولیتی به عنوان رئیس شورای اجرایی حزب از حدود دیماه 96 بر دوش من گذاشتند. بعدها با استعفای آقای منتجب نیا به عنوان قائم مقام مواجه شدیم به عنوان قائم مقام حزب مرکزی به من رای دادند و آقای کروبی هم بزرگواری و اعتماد کردند و حکم صادر کردند.
در طول سال 97 حزب را با یک فراز و نشیبی اداره کردیم. کنگره ما با مشکلی مواجه شد و دوباره کنگره دیگری تشکیل دادیم و چند نفری از دوستان حزبی ما به خاطر اختلاف نظر و سلیقه ای که داشتند، جدا شدند و تصمیم دارند حزب دیگری تشکیل دهند. البته هنوز تشکیل نداده اند و دنبال می کنند. از همین جا برایشان آرزوی موفقیت دارم و منتظرم اگر حزبشان رسما تشکیل شد، اولین نفری باشم که پیام تبریک بفرستم. 99 درصد بقیه حزب هم که باقی ماندند، شورای مرکزی جدید را تشکیل دادیم و در اولین روز بعد از تشکیل خود، مجددا آقای کروبی را به عنوان دبیرکل تعیین کرد و کارها در روال طبیعی به وزارت کشور ارجاع شد و ما الان جزو هشتاد و چند حزبی هستیم که کنگره هایش را برگزار کرده و خودش را با قانون جدید احزاب تطبیق داده است.
دنبال ساماندهی حزب اعتمادملی هستیم
شب و روز دنبال ساماندهی حزب هستیم. رویه مدیریتی من تقسیم کار و محول کردن بخشهایی از کار به دیگران است. کارهای حزب را آنالیز و بین تمام دوستان تقسیم کرده اند. آقایان گرامی مقدم، جلیلی، کریمیان، دکتر حق شناس، دکتر امینی، آقای شاکری، آقای ابوالحسنی، رئیس دفتر سیاسی و بقیه دوستان مرتب کار می کنند. ما سفرهای متعددی به شهرستانها و بازدید داریم. بعضی جاها تحرکشان کم است که زیاد می کنیم. ان شاءالله در سال 98 همچنان به تحکیم و انسجام و توسعه و گسترش تشکیلات تا اقصی نقاط شهرستانها و روستاها در مدارس، کارخانجات، ادارات در بین اقشار مختلف می پردازیم.
اولین دانشکده حزبی را در فضای مجازی برای اعضای حزب افتتاح کردیم. یک اپلیکیشن خیلی قوی و مدرن به روز داریم ایجاد می کنیم که تمام بخشهای مختلف حزب متناسب با کار و ماموریت شان مرتب داشته باشند. موضوع کتابخوانی جزو عکس العمل های حزب قرار گرفته که هر عضو حزب مرتب باید جدیدترین کتابها را براساس موضوعاتی که در کمیته آموزش ما مشخص می شود، مطالعه کند. در طول یکسال بیانیه های به روز و جلوتر از دیگران داشتیم. موقعی که حزب اعتماد ملی راجع به سی اف تی و پالرمو اولین بیانیه خود را صادر کرد، هیچکدام از احزاب اصلاح طلب و اصولگرا راجع به این موضوع اظهارنظر نکرده بودند. بعدها آرام آرام برخی شروع کردند. منسجم ترین و کامل ترین بیانیه را حزب اعتماد ملی داد.
بیانیه حزب اعتماد ملی در مورد چهلمین سالگرد انقلاب، یک بیانیه و مانیفیست مفصل و نقشه راه آینده بود. نگاهش به موضوعات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشور بود. شاید تنها حزبی بودیم که روز وکیل را بهانه قرار دادیم و درباره قضاوت و وکیل و جایگاه وکیل، نحوه برگزاری دادگاه ها، نحوه برخورد با متهمین و زندانیان حرفهایمان را زدیم. آمدن آقای رئیسی را بهانه قرار دادیم و من خودم راجع به مسائل مختلف نامه نوشتم. بالطبع حزب با فرصتهای مختلفی که دارد، کار می کند.
از سال 98 یک نشریه هفتگی خیلی دقیق داخلی که مبانی سیاستها و موضوعات مختلفی که لازم است اعضای حزب آموزش ببینند و هم اخبار و تحلیل هایش به تمام اعضا در سراسر کشور برسد را داریم. ان شاءالله به یاری خداوند و فضل پروردگار حزب اعتماد ملی مثل یک موجود زنده، لحظه به لحظه دارد کار می کند. یکی از کمیته هایمان هم کمیته انتخابات است که آقای دکتر حق شناس مسولیت آن را دارند که فقط در انتخابات یا ستاد انتخابات خیلی از اعضاء خلاصه نشده بلکه در طول سال برای بحث کادرسازی، آموزش، فرهنگ حزبی و تشکیلاتش را توسعه می دهد و هواداران و اعضایش را سازماندهی می کند. و لحظه به لحظه برای اداره کشور تدوین برنامه می کند که اگر روزی روزگاری گفته شود کشور در اختیار حزب اعتماد ملی است!، برنامه ها در حوزه سیاست خارجی، سیاست داخلی، مسائل فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی چیست، همه تدوین شده به صورت یک کتاب برنامه ریزی شده جلوی میز مسئولین محترم بگذاریم. نقد برنامه موجود و تصویر وضعیت ایده آل و راه های عبور از وضعیت موجود و رسیدن به وضعیت ایده آل را ارائه دهیم.
در بخش روزنامه هم که معمولا کمتر وقت می گذاریم الحمدالله در طول 17 سالی که برای روزنامه اعتماد و 5 سالی که برای روزنامه تعادل و حدود 3، 4 سال که برای مجله وزین کرگدن و حدود یکسال کامل برای اعتمادآنلاین وقت گذاشته ایم، میدانی فراهم کردهایم که دوستان خوب، صاحب فکر و اندیشه و اهل ابتکار و خلاقیت ظهور و بروز داشته باشند. روال مدیریتی ام همیشه در حزب هم اینگونه است و در هر جا که مسئولیت داشته باشم و روزنامه هم بدین صورت است که کار را به افراد واگذار می کنم.
یک سردبیر خیلی خوب برای اعتمادآنلاین گذاشته ایم که شبانه روز وقت گذاشته است و با همکاران خوبی مثل شما مشغول انجام کار است. اعتمادآنلاین یک رشد بسیار عالی در طی یکسال گذشته داشته و امیدوارم سال 98 به سمت این برویم که ان شاءالله جزء 50 رسانه اول کشور قرار بگیریم و سال 99 هم جز 5 تای اول شویم. هم به صورت کمی و هم کیفی رو به توسعه است. روزنامه اعتماد همچنان بالندگی و تاثیرگذاری خود را با سردبیری جناب میرفتاح دارد. «تعادل» با سردبیری آقای بی طرف که شخصیت شناخته شده ای است، در حال پیشروی است. «کرگدن» هم روی دوش آقای میرفتاح می چرخد. مجموعا اینجا در رسانه هم الحمدالله جزو پیشتازان هستیم.
*آقای حضرتی شما در صحبتهایتان از شرایط جنگی اسم بردید و وضعیت اقتصادی کشور را به یک شرایط جنگی تشبیه کردید. وقتی از جنگ صحبت می کنیم که طبعا اگر نتوانیم آن را هدایت و مهار کنیم با خسارت های سنگینی مواجه می شویم. اکنون این وضعیت اقتصادی کشور را به سمت خسارت های جبران ناپذیر سوق می دهد. آقای توکلی یک وقتی میگفت فساد موجود شاید تا براندازی کشور پیش برود. اگر نتوانیم این شرایط جنگی را مهار کنیم چه تبعاتی برای کشور خواهد داشت؟
الیاس حضرتی: اعتقادم بر این است که از رخدادها و مسائل پیش آمده، نه تنها فرار نمی کنم بلکه با سرعت به سمتش پیش می روم و به مقابله و درگیر شدن با آن می پردازم. وقتی فرار کنید در هر صورت سیل شما را فرا می گیرد. ولی اگر با یک روحیه کاملا جنگی و آمادگی به شکم داستان و طرفش بروید می توانید اقداماتی انجام دهید که موجب مهار آن شود. نکته دوم اینکه از فرصتها باید داستانهای مفید ساخت. تهدیدها همیشه می تواند برای ما تبدیل به فرصت شود. حوادث می تواند تبدیل به فرصت شود. زلزله می تواند تبدیل به یک نعمت شود. اینها به روحیه ما بستگی دارد که ما چکار می توانیم بکنیم که از این داستان به خوبی عبور کنیم.
ببینید! داستانی برای شما می گویم. دیدگاهی دارم که می خواهم با دقت گوش کنید و از بینندگان محترم هم خواهش می کنم با دقت دنبال کنند. ما در سالهای مختلف در ایام بودجه که معمولا جدی ترین بحثهای اقتصادی صورت می گیرد، فریاد نمایندگان ادوار مختلف مجلس حداقل از مجلس سوم که نماینده مجلس بوده ام، بوده است. صحبت مخالفین بودجه بر این اساس است که این بودجه، بودجه بدی است به خاطر اینکه وابستگیاش به نفت امسال زیادتر شده است. موافقین هم سال بعد صحبت میکردند که این بودجه، بودجه خوبی است به خاطر اینکه مثلا 5 درصد وابستگی اش به نفت کمتر شده است. شاخص وابسته بودن به نفت یا نبودن، شاخصی بود که موافقین یا مخالفین صفبندی میکردند و هیچکس در طول این سالها در سطح مجلس، سازمان برنامه بودجه، نهادهای ستاد اقتصادی دولتها یا شخص رئیسجمهورهایی که بودهاند، هیچکس از رهبری گرفته تا سطوح پایینتر و صاحبنظران و اقتصاددانها نبود که بگوید به به! بودجه امسال چقدر خوب است وابستگیاش به نفت خیلی زیاد شد.
وابستگی بودجه سالانه به نفت همیشه یک نکته منفی بوده است
همیشه وابستگی زیاد به نفت یک نکته منفی بوده است. حالا زمانه چرخیده، ترامپ اقداماتی انجام داده و میخواهد وابستگی ما را به نفت کم کند. ما میتوانیم این را به یک فرصت طلایی تبدیل کنیم. با آغوش باز، با شادابی و خوشحالی به استقبال این میدان برویم. بگوییم ما که نتوانستیم از خودمان یک عرضه نشان دهیم و داوطلبانه میزان وابستگی به نفت را پایین بیاوریم. بهترین سالهای میزان وابستگی به نفت در زمان آقای خاتمی بود که کمتر شد.
همیشه حدود 50 درصد بود و در آن سالها به حدود 35 درصد رسید و جزو سالهای بی نظیر اقتصاد کشور بود. بگوییم حالا که ترامپ محبتی به ما کرده و تاریخی است، دارد ظلم میکند و تلاش میکند ما را از بین ببرد ولی ما می توانیم همین را به یک فرصت طلایی تبدیل کنیم. بگوییم ما داریم با تمام توان فکر میکنیم، مصمم هستیم، اراده و همت مان را در این مسیر جمع میکنیم که ما میتوانیم اقتصاد بدون نفت داشته باشیم یا خیر؟ به این موضوع فکر کنیم. آنوقت یکی یکی ظرفیتها را بالا بیاوریم. اینکه گردشگری در این کشور راه نمیافتد به چه دلیل است؟ تمام دنیا و مردم دنیا آنان که به مسائل تاریخی و جاهای دیدنی علاقهمندند، عاشق بوی خشت و گل این ملتند. دلشان میخواهد کنار قبر فردوسی استشمام کنند. به تخت جمشید و پاسارگارد بروند و استشمام کنند. به باغهای شیراز بروند و استشمام کنند. در کنار خلیج فارس بچرخند و یا از فضای دریای خزر استفاده کنند. از آب و هوای جنگلهای شمال استفاده کنند و ماسوله را ببینند. ما باید عرضهاش را داشته باشیم و زمینه آمدن این جمعیت فراوان را فراهم کنیم.
همه گردشگرها که به فکر عیش و نوش نیستند
تمام کشورها این کارها را کرده اند. تمام کسانی که می خواهند برای گردشگری به ایران بیایند، قطعا دنبال عیش و نوش و موضوعات انحرافی و اخلاقی نیستند. اگر باشند که جاهای دیگر مثل جزایر قناری و آمریکای لاتین می روند یا لااقل به ترکیه سفر می کنند. کسی که به عنوان گردشگر به ایران سفر می کند دنبال این است که یک روسری هم بر سر بگذارد تا دیگر کسی بهانه نداشته باشد که به نظر من آن هم باید حذف شود. چون ما در داخل یک قوانین برای داخل کشورمان داریم که ربطی به گردشگر ندارد. راهنمای هتل مکان های مختلف را به گردشگر نشان دهد. صحبت با آژانس های مختلف و ایجاد فضای داخلی برای پذیرایی مهربانانه براساس اصالت های خودمان، نه اخلاق جدیدی که پیدا کرده ایم و می خواهیم جیب همه را بزنیم و تا بفهمیم فردی خارجی و توریست است بگوییم کرایه تاکسی می شود صد دلار! درحالی که 10 هزار تومان بیشتر نیست و یا در سوپرمارکت و فروشگاه ها پول اضافی دریافت کنند.
در بخش معدن، یک درصد جمعیت دنیا را داریم در حالی که هفت درصد معادن دنیا در اختیار ماست. ولی تاکنون بیشتر از 10 درصد معادن را نتوانسته ایم استفاده کنیم ولی خیلی از کشورها نیاز به خرید نفت از ما ندارند چون اصلا پالایشگاه ندارند ولی می خواهند مواد معدنی بخرند. شما در بخش آی تی می توانید امکاناتی خلق کنید که خلق هم شده. دوره مرحوم مصدق یکسال به اقتصاد بدون نفت که انگلیس تحریم کرده بود، پرداختند. اقدامات خیلی خوبی انجام شد و تجربه خوبی کسب شد. در دنیا هم خیلی جاها این کار انجام شد.
دولت باید برای حل مشکلات اقتصادی یک اتاق جنگ 24 ساعته تشکیل بدهد
مهم این است که اراده و همتتان بر این قرار بگیرد. دعوای ما با دولت ضمن حمایت از دولت تا پایان دوره اش، با این روش مدیریتش است که آقای روحانی آستینها را بالا بزن و به جای اینکه هشت ساعت کار می کردی، الان باید 16 ساعت در دفترت بنشینی و حتی بعضی شبها همانجا بخوابی. تا استاندار و رده بخشدار هم بدانند که رئیس جمهور امروز در اتاق کار خود خوابیده، تختی گذاشته و اتاقش را به عنوان اتاق جنگ برای دفاع از اقتصاد مقاومتی انتخاب کرده و میخواهد اقتصاد بدون نفت راه بیندازد. باید این را به تصویر کشید. اگر به تصویر کشیده شود و ببینند که آقای رئیس جمهور یک هفته به منزل نرفته و با لباس و پوتین (به لحاظ آمادگی و به صورت سمبلیک) در اتاق خود خوابیده و لحظه به لحظه با تیم اقتصادی و اساتید اقتصاددان کشور و نیروهای تازه نفس و جوان اقتصاددانی که خلاق و مبتکرند و با بخش خصوصی و تعاونی جلسه می گذارد، این جدیت به مردم هم منتقل می شود.
بودجه امسال 407 هزار میلیارد است و همین بودجه 950 هزار میلیارد سوبسید مخفی دارد
*ولی اجرای این نکاتی که شما به آن اشاره کردید برای دولتها همیشه با یک ترس همراه است. اصلا موضوع اینکه قیمت بنزین واقعی شود، ترسی است که همه دولتها دارند و همین هم باعث می شود که ...
الیاس حضرتی: همین ترس ما را بدبخت کرده است. 950 هزار میلیارد تومان سوبسید پنهان داریم. بودجه امسال را 407 هزارمیلیارد بسته ایم. 950 هزار میلیارد سوبسید پنهان یعنی دو برابر بیشتر از آنچه برای بودجه بسته ایم. چه معنا دارد؟ فساد اندر فساد در همه مملکت است.
*پس وابستگی باقی می ماند تا وقتی که این سوبسیدها حذف شوند.
الیاس حضرتی: من همین را می گویم که ترامپ دارد به ما خدمت می کند و می خواهد شیر این منبع را ببندد. حالا اگر نبندد، کاهش می دهد. ما باید همین را به یک فرصت تبدیل کنیم و امکانش هست. این فرصت برای آخرت، عاقبت، آینده ملت ایران فوق العاده ارزشمند است.
*شما می گویید این را به مردم بگوییم درحالی که حتی دولت سخنگو هم ندارد!
الیاس حضرتی: دولت در کار خودش جدی نیست. من بارها گفته ام و اسم این دولت را دولت بی تصمیم، دیر تصمیم و بدتصمیم گذاشته ام. یعنی دلش می خواهد هم پیاز را بخورد، هم جریمه را بدهد و هم ... بخورد. هر سه تا خسارت را خودش بخورد به جهنم ولی به مردم تحمیل می کند.
*با توجه به اینکه اصلاح طلبان از دولت حمایت کردند و با توجه به انتقادهایی که مطرح می شود و مبین نارضایتی مردم از عملکرد دولت است، اصلاحات تا کجا باید از دولت حمایت کند؟
الیاس حضرتی: اگر از دولت حمایت نکنیم، امکان ساقط دولت هست. سقوط دولت در این شرایط به نفع منافع ملی نیست. داستان های جدید که پشت آن خوابیده، انجام می شود. اگر دولت با این کج دار و مریز حرکت کردنش، دیر تصمیم گرفتنش، بد تصمیم گرفتن و نگرفتن تصمیم های به موقعش خسارت وارد می کند، ولی سقوط دولت و اینکه چه جریاناتی بعد از آن انجام خواهد شد، صدبرابر بیشتر ضرر خواهد داشت. ما فقط باید مرتب به دولت تاکید و تذکر کنیم، جلسه و یادآوری کنیم و هُل دهیم تا خود همین دولت این کارها را انجام دهد. رهبر هم پشت دولت است و حمایت می کند. مجلس هم هست و باید دولت را تکان دهد تا بلند شود و حرکت کند و اوضاع را جدی بگیرد. امیدواریم در سال 98 با ارتباطاتی که با چین، ژاپن، ترکیه و عراق به واسطه سفرهای آقای رئیس جمهور و جهانگیری ایجاد شد، بتوانیم ان شاءالله اقدامات خوبی انجام دهیم.
*به عملکرد دولت و انتقاداتی که به آن وارد دانستید، اشاره کردید اما به عملکرد مجلس هم یکسری انتقادات وارد است. تا انتخابات مجلس آینده یکسال فرصت باقی است. شما عملکرد مجلس دهم را تا اینجای کار چطور ارزیابی می کنید.
الیاس حضرتی: عملکرد مجلس دهم از دید من خیلی موفق نیست. مجلس در سیکل معیوب افتاده و بخش زیادی از وقتش را صرف وصله پینه هایی می کند که نه تنها دردی از این کشور دوا نمی کند بلکه شاید درد و پیچیدگی بیشتری هم ایجاد کند. وصله پینه هایی که جز مانع و خسارت در آن نیتس. مردم مجبور هستند از همین شرایط متضاد بهم ریخته روی هم انباشته شده عبور کنند ولی آدمهای فرصت طلب متخصصی وجود دارد که آنها بلدند چطور از لابه لای اینها عبور کنند که قانونی باشد. خیلی از افراد هم نابلدند و در اولین قدم به موانع جدی برمیخورند که نمی توانند عبور کنند. به نظرم مجلس باید در کار خودش تجدیدنظر کند. از روز اول هم خدمت ریاست مجلس پیشنهاد دادم و تاکید کرده ام و الان هم دنبالش هستم ولی کمتر موفق شده ام. مجلس باید دولت را از این جهت کمک کند. موضوعات را یکی یکی در دستور کار خود قرار دهد. در ابتدا کلان کشور را آسیب شناسی و عیب یابی کند تا ببینند واقعا در این ساختار کلی اشکالات کجاست. چه قسمتی را مجلس می تواند حل کند و چه قسمت را می تواند از اهرم نظارت استفاده کند و قوه مجریه و قضائیه را وادار کند که انجام دهد. این نگاه کلان در مجلس هنوز نیست. در ریز قضایا مثل شخصی می ماند که در تاریکی شب به فیل دست می زند و فکر می کند کل فیل همان دم فیل است یا گوش فیل را گرفته و فکر می کند کل فیل همین است.
مجلس دارد جزئیات اندر جزئیات کار می کند و در جزئیات گیر کرده و محاصره شده است. در حالی که جایگاه مجلس در جزئیات نیست و در کلان قضیه است. نگاه کلان داشته باشد و از موضع کلان به کل ساختار آسیب شناسانه رفتار کند و در جهت رفع آن بکوشد. هر جایی یک گره وجود دارد و یک ماه وقت بگذارد. مثلا یک ماه در آموزش و پرورش وقت بگذارد و خطاب به وزیر و صاحبنظران آموزش و پرورش و کمیسیون آموزش مجلس اعلام کند که می خواهد مشکل آموزش و پرورش را از صفر تا صد کلا حل کند و بگوید مشکل یک وزارتخانه را کلا حل کرده است. بخش ورزش را حل کند، بخش تعاونی ها و تامین اجتماعی را کل حل کند.
وزیر آموزش و پرورش می گوید گیر کار ما فقط در بودجه نیست بلکه در ناهماهنگی ها و دخالت هایی است که دیگران در کار آموزش و پرورش می کنند. مجلس میتواند این را حل کند و فرضا خطاب به آموزش عالی بگوید که چرا دخالت میکند؟ یا مثلا دفتر رئیسجمهور چرا دخالت میکند؟ ما از وزیر آموزش و پرورش ارتقای سطح کیفی آموزش و ظرفیتسازی، مستقلپروری، ذهن تحقیق و پژوهشگری برای دانش آموزان را میخواهیم که این ماموریتها را انجام دهد. چون بعضی از این مشکلات در تفکیک و مخلوط شدن و تداخل وظایف با همدیگر وجود دارد و مجلس میتواند آن را حل کند. یک گره باز کند و بگوید از صد تا گره یک گره را باز کرده و ماه بعد میخواهد گره بعدی را باز کند. اگر بخواهد همه گره ها را باز کند شاید صد تا گره دیگر هم به آن اضافه کند چون این گرهها به صورتی است که نمیتوان همه را با هم باز کرد. باید یکی یکی جلو برود و حل کند. نکته سوم اینکه باید اولویت بندی کند.
پوتین در روسیه، کمیته 40 نفره مشورتی تشکیل داد که برایش برنامه بنویسند. از داخل کمیتههای 40 نفره سه، چهار تا موضوع درآمد. نخست اینکه حقوق معلمها و پلیس و قاضی 10 برابر شود. یعنی حقوق این اقشار بالاتر از همه باشد. جمع زیادی از افراد درخواست معلم شدن دادند. مثلا یک پزشک خواستار شغل معلمی شد. مهندس شرکت نفت هم حقوق 5 میلیونی شرکت نفت را نمیخواست و خواستار شغل معلمی شد که مثلا 15 میلیون حقوق دریافت کند. وقتی یک جا را جذاب میکنید میتوانید شرایط را سخت بگیرید و اعلام کنید کسی میتواند معلم شود که حائز این شرایط باشد و در غیر اینصورت باید مرخص شود.
اگر تمام هم و غم از صبح تا غروب و تمام شب و روز حتی خواب دیدنش در موضوع نحوه تربیت، پرورش و شخصیت سازی و بالان بردن سطح علمی دانش آموزانش نشود، معلوم نیست و باید پی کار خودش برود. آنجا ریشه است ولی این اولویتبندیها در کشور ما نیست. ما یک مجموعه پول محدود یا نامحدود داریم که هرکس بیشتر لابی و داد و بیداد و گریه و زاری کند، بیشتر دریافت می کند. اولویتبندی وجود ندارد که باعث مرگ و نابودی ماست. این یعنی بلبشو، موقعی که اولویت بندی ندارید. چرا قاضی و پلیس باید 10 برابر دیگران حقوق بگیرند؟ حتما یک فلسفه دارد. موقعی که کشتارگاه یا دامداری که دام وارد کرده به پلیس پولی میدهد که در گزارش خود بنویسد کشتار دام را شاهد بوده است. البته در کشور ما به جای پلیس یا قاضی باید مشاغل دیگری باشد ولی در دنیا اصولی وجود دارد که معلم حتما در آنها هست. اصولبندی و الویتبندی مهم است و مجلس باید انجام دهد.
*بحث اصلاح ساختار هم در مباحثی که مطرح کردید، مطرح شد. آقای لاریجانی اخیرا بحث اصلاح ساختار را مطرح کردند که بعد از آن تاکید کردند که اصلاح ساختار بودجه مدنظرشان بوده است. به نظر شما اصلا نیاز به اصلاح ساختار در سایر بخشها و بخشهای سیاسی وجود دارد یا خیر؟
الیاس حضرتی: در چهلمین سال انقلاب حتما یکی از موضوعاتی که باید به آن خوب نگاه کنیم و فکر میکردم شاید در پیام رهبری این موضوع مطرح شود که نشد ولی به نظر می رسد در بحثهای خرد بیاید این است که نگاهی به عقب داشته باشیم. اینکه در چهل سال گذشته پیروزی ها و موفقیت های خوبی داشتیم و شکست و عدم کامیابی و موفقیت هم داشتیم. آنجا که پیروز داشتیم، توانستیم کشوری که برخلاف 2500 سال تاریخ خودش با ضعف و قوت و نقص و نقصانش بر پایه انتخابات بچرخد. کسی نمی تواند بگوید من نماینده مجلس می شوم فقط به خاطر اینکه اعلیحضرت خواسته و خوشش آمده اسم مرا اضافه کرده است.
کسی نمی تواند بگوید من می خواهم رئیس جمهور شوم و از قبل هم مشخص بود که می خواهم بشم. نه ریاست جمهوری آقای خاتمی قابل پیش بینی بود و نه آقای احمدی نژاد و نه آقای روحانی. این ملت هستند که تصمیم می گیرند. امکان دارد بخشی از ملت از فرصتی که انقلاب در اختیارشان گذاشته نخواهند استفاده کنند و تعدادی در مقابل بخواهند استفاده کنند. ولی انتخابات به عنوان یک نهادی که نهادینه شده، جا افتاده و کسی نمی تواند آن را بردارد، خیلی از افراد در حوزه و جاهای دیگر که خشکِ مقدس و خشک مغز هستند، یکی از مصیبت های کشور را انتخاباتی می دانند ولی انتخابات به عنوان یک نهال با ریشه های قوی جا افتاده است که جزو موضوعات مهمی است. در کشورهای همسایه اصلا انتخابات برگزار نمی شود و در عراق به تازگی این امر محقق شده است و قبل از آن حزب بعث بود و کسی نمی توانست کاری بکند. کویت که اصلا انتخابات ندارد و عربستان و امارات هم به همین صورت. افغانستان جدیدا این اتفاق افتاده و کشور ما اصلا 2500 سال شاهنشاهی بوده و همه کشور جشن می گرفتند و خدا را شاکر بودند که پسری به شاه عنایت کرده که اگر کور بود یا کچل، زرنگ بود یا با عرضه، سلسله وار بر مملکت تحمیل می شود.
اگر ساختارها اشکال دارد باید عوض کنیم
موضوعات از این دست برای بیان زیاد است اما نقصها و عیبهای عمده ای داریم که انحرافات و اشکالات از دید من، شیرینی و حلاوت چیزهای خوب را هم از بین برده و بعضا آن را خراب و ضایع نموده است. بازبینی، آسیبشناسی و کالبدشکافی از چهل سال خودمان داشته باشیم و ببینیم اگر اشکالی در چهل سال قبل بوده که بوده، از کجا نشات گرفته؟ از سوی افراد بوده یا سلیقه یا نحوه مدیریتها یا اصلا به بخش ساختارها برمیگردد که با اشکال مواجه است. اگر ساختارها اشکال دارد باید عوض کنیم. ما سال 68 قانون اساسی را یکبار اصلاح کردیم. حضرت امام دستور دادند و محورهایی را اصلاح کردیم و از ساختار پارلمانی به ریاستی تبدیل کردیم. آن زمان هشت سال نخستوزیری بود ولی چون نخستوزیر با رئیس جمهور ناسازگاری داشت و بعضا جمع کردنش مشکل بود، جمعبندی شد که اصلاح شود.
اکنون قانون اساسی و تقسیم قوا و اختیارات قوا در قانون اساسی و هم موضوعات دیگری که در قانون اساسی در شرایط اول انقلاب آمده که ناشی از ترس و وحشت استبداد قبل از انقلاب است، در سطر به سطر آن مشهود است فلذا قدرت را تکه پاره کردند و به هرکس یک تکه داده اند که نمی تواند کاری انجام دهد. قوه قضائیه می گوید چون به مجلس وابسته است و بودجه ندارد نمی تواند قاضی اضافه کند و تعداد محاکمش کم است. مجلس می گوید اصل 75 است و بار مالی دارد، شورای نگهبان رد می کند. دم های همه را به همدیگر گره زده ایم و کسی نمی تواند کار مفیدی انجام دهد. امسال از تمام صاحبنظران و حقوقدانان و کسانی که ساختارهای روان و شفاف و ساده قانون اساسی کار کرده اند، کمک بگیریم. همینطور راجع به نحوه نگرش و تعاملاتمان به مباحث دنیا و در ارتباط با ملت و افکار عمومی و در سیاست داخلی و خارجی باید تجدیدنظرهای اساسی صورت بگیرد. در بعضی جاها اصلاحات اصلی و بعضی جاها اصلاحات فرعی و جزئی صورت بگیرد تا این تجربیات چهل سال هدر نرود و تا یک جایی برای روزهای آینده مورد استفاده قرار بگیرد.
*جناب حضرتی! شورای شهر و شهرداری تهران هم یکی از جاهایی است که اصلاح طلبان توانسته اند جایگاه خودشان را در آن تثبیت کنند و عملکردی از خود نشان داده اند. حزب اعتمادملی هم سه عضو موثر دارد؛ آقایان امینی، نظری و حق شناس. حزب اعتمادملی چه نگاهی نسبت به شورا و شهرداری دارد. آیا به این حوزه ورد می کند که با اعضایش مشورت کند و بحثها را پیگیری کند؟
الیاس حضرتی: بحث شهرداری تهران یک موضوع فوق العاده پیچیده است. به یاد دارم زمانی که آقای قالیباف تازه آمده بودند در جلسه ای اعلام کردند که در عرض سه ماه بر قسمت هوانیروز سپاه مسلط شد و یاد گرفت. شش ماه طول کشید تا سوار بر کار شود. آن زمان که جلسه گذاشته بود و مدیران مسئول روزنامه ها را دعوت کرده بودند و بنده نیز حضور داشتم، می گفت که در عرض یکسال که آمده هنوز نتوانسته به شهرداری مسلط شود. آقای قالیباف 12 سال شهردار بود و هیچوقت دغدغه اینکه قوه قضائیه، نهادهای نظامی و سایر ارگان ها و دولت این طرفی یا آن طرفی برایش مانعی ایجاد کند را نداشت. یعنی مجموعه کل کشور یکدست در کنارش بودند. گاهی با دولت اختلاف سلیقه هایی در زمان احمدی نژاد و روحانی داشت که شهرداری وابستگی چندانی به دولت ندارد ولی همه نهادهای قضایی، امنیتی و مجموعه اقتصادی کلا در کنارش بودند. شورای قبلی هم با یک اکثریت خیلی قوی در کنارش بودند. بالاتر از آن مدت شهرداری ایشان است که 12 سال بود به گونه ای که امروز در تاکسی از مردم تهران یا راننده بپرسید که شهردار تهران کیست از دو نفر نام می برند یکی کرباسچی و دیگری قالیباف. اینها خودشان قوت هایی داشتند و هر دو آدمهایی بودند که واجد ویژگی های مثبت و توانایی های مدیریتی بودند ولی بیشتر از همه مدت مدیریتشان بودند که آقای کرباسچی 9 سال و آقای قالیباف 12 سال در کسوت شهردار تهران بودند.
کل قانون بازنشستگی برای آقای افشانی بود
حالا می خواهید مدیریت آقای قالیباف را با دوران آقای نجفی مقایسه کنید که 5، 6 ماه بیشتر نبود و در این مدت هم استعفا داد و یک ماه هم تا پذیرفتن استعفایش به طول انجامید و کلا 4، 5 ماه در شهرداری بود. آقای مهندس افشانی سه ماه که آمد قانون عدم بکارگیری بازنشستگان تصویب شد. تمام زمین و آسمان و ستارگان و مه و خورشید و فلک همه در کار بودند و کل قانون بازنشستگی به آقای مهندس افشانی تبدیل شده بود. کل کشور مصاحبه می کردند که این قانون حتما و حتما شامل شهرداری تهران می شود! اقای فیاض، دادستان دیوان محاسبات از مکه برنگشته در فرودگاه مصاحبه کرد که بله، این قانون شامل آقای افشانی هم می شود. دیوان محاسبات بیانیه داد که شامل حال شهردار تهران می شود. برخی نمایندگان مجلس و آقای لاریجانی هر کدام یکی، دو بار مصاحبه کردند که این قانون شامل شهردار تهران هم می شود و باید سریع تحویل دهد.
افشانی نخواست از حکم رهبری استفاده کند
طبیعی است موقعی که اینقدر تلاطمات زیاد است دیگر اختیاری برای مدیر باقی نمی گذارد. مدیران زیرمجموعه هم به دلیل اینکه مدیر مافوق دو ماه دیگر سمت خود را ترک می کند، وظایف خود را آنطور که باید انجام نمی دهند. عمر مدیریت آقای افشانی سه ماه شد و آخر هم زودتر از موعد شهرداری را ترک کرد. به تازگی دیدم فدراسیون فوتبال آقای کفاشیان تازه اعلام کرد که به دلیل این قانون فدراسیون را ترک می کند. درحالی که آقای افشانی 27 آذر خداحافظی کرد و رفت. حتی آقای افشانی از اختیارات رهبری هم استفاده نکرد. به وزیر کشور گفته بودند که چند نفری را معرفی کردند تا از رهبری برای ماندنشان مجوز بگیریم. ایشان گفته بود مشکل استانداران را دارم حل می کنم ولی با دو نفر مشکل پیدا می کنم. یکی معاون سیاسی و دیگری شهردار ولی هر دو اعلام کردند که نمی خواهند از مجوز رهبری استفاده کنند و به ایشان زحمت دهند. درحالی که بالای 200، 300 نفر از این مجوزها استفاده کردند و در واقع با رفتن آقای افشانی موضوع کلا فروکش کرد. درحالی که آقای افشانی انسان پاک و اجرایی بود که سالهای سال بالای نزدیک 20 سال معاون استانی استانداری در استان های مختلف بود. خودش استاندار بود و هر جا که رفته بود پرونده بسیار پاک و پرکار و موفقی از خود باقی گذاشته بود.
انتظار نداریم که آقای حناچی تهران را گل و بلبل کند
حالا نوبت به آقای حناچی رسیده و از او انتظار نیست که تهران را به گل و بلبل تبدل کند. البته خیلی در جریان ریز موضوعات ایشان نیستم ولی از دور چنین برمیآید که سعی دارد در موضوعات نرمافزاری تلاش کند و فضای روانی جامعه را به این سمت این موضوعات جهت دهد. روی موضوع حمل و نقل تلاشهایی می کند و اقداماتی انجام میدهد که مترو توسعه یابد و هم آقای افشانی و هم نجفی هم ذهنشان متوجه این داستان بود. در تهران به لحاظ ساخت و ساز آزادراه و پارک کارهای درستی در طول 12 و 9 سال شهرداری آقایان قالیباف و کرباسچی انجام شده که در این میان تلاشهای آقای الویری و ملک مدنی و دوستان دیگر هم هست. از این جهت تهران به لحاظ سرانه فضای سبز و اتوبان و بزرگراه کمبودی ندارد.
اکنون باید در بحث آرامش و آسایش مردم که عمدتا به آلودگی هوا و ترافیک و روان شدن و دسترسی به حمل و نقل شهری است، اقدامات خدماتی انجام شود. اقداماتی نظیر توسعه شهروندی که ایجاد شود و به نظر می رسد باید منتظر باشیم تا آقای حناچی که رشته و تخصصش هم در همین زمینه است، کارهایی انجام دهد. ایشان هم تا اکنون مشکلی از جهت نهادهای نظامی و امنیتی خدا را شکر متوجه اش نشده و بعد از بحث صلاحیتش که یک مقدار با افت و خیزهای یکماهه مواجه بود تا جایی که اطلاع دارم مشکلی ندارد ولی یک بار سنگین طاقت فرسایی بر دوش دارد. هفت هزار میلیارد تومان بدهی و نیروهای زیادی که در زمان آقای قالیباف جذب شهرداری شدند.
*بدهی پیمانکاران دوره آقای قالیباف هم وجود دارد.
الیاس حضرتی: بله، همه اینها هست. کارهای زیادی در گذشته انجام شد که هنوز بازگو نشده و کسی هم نخواسته وارد این تلاطمات شود. اعضای شورا یا شهرداری باید روزی بگوید که 1950 ملک فعلا در اختیار افراد مختلفی است که بعضا مداح، امام جمعه، صاحبان هیات یا خیریه است که معلوم نیست. درواقع دوهزار ملک در تهران از گذشتههای دور تحویل افرادی شده است که خودشان هم استفاده نمیکنند و آن را اجاره دادهاند. ملکهایی در اختیار بعضی نهادها قرار گرفته که باید حتما در آن بازبینی شود. تصمیمات وحشتناک اندر وحشتناکی گرفته شده که امیدواریم آقای حناچی بتواند مشکلات را جمع و جور کند.
*مرسی و ممنون از وقتی که در اختیار ما گذاشتید.
الیاس حضرتی: موفق باشید.
دیدگاه تان را بنویسید