احمد زیدآبادی، روزنامهنگار و تحلیلگر مسائل سیاسی نوشت:
جنگ میشود یا نمیشود؟
احمد زیدآبادی، روزنامهنگار و تحلیلگر مسائل سیاسی نوشت: فعلاً نشانی از عزم جنگ در هیچکدام از دو سوی مناقشه دیده نمیشود. از این رو، به نظرم اعزام ناو هواپیمابر لینکلن به همراه یک نیروی واکنش سریع هوایی به خلیج فارس که به گفته مشاور امنیت ملی کاخ سفید و سرپرست وزارت دفاع آمریکا پیام و هشداری صریح به ایران است،فعلاً فقط نشانهای از جنگ ارادههاست
اعتمادآنلاین| احمد زیدآبادی، روزنامهنگار و تحلیلگر مسائل سیاسی در یادداشتی درباره احتمال وقوع جنگ بین ایران و آمریکا نوشت: "جنگ میشود یا نمیشود؟" این پرسش تکراری این روزهای مردم کوچه و خیابان است. به نظرم تنها به سبک و با ادبیات دونالد ترامپ میتوان به این پرسش پاسخ داد: " شاید بشود! شاید هم نشود!"
واقعیت این است که دولت ترامپ علاقهای به جنگ با ایران ندارد زیرا بر این گمان است که از طریق فشارهای فزاینده اقتصادی و دیپلماتیک و به شیوه "نمدمال کردن" میتواند به اهداف مورد نظر خود در ایران دست یابد بدون اینکه گلولهای در منطقه شلیک شود.
دولت ایران هم به نوبه خود بر این تصور است که میتواند فشارهای اقتصادی و دیپلماتیک را تاب آورد و بنابراین، برای مقابله با آمریکا نیازی به ورود به فاز نظامی نیست. با این حساب، میتوان گفت که علیالقاعده نباید جنگی بین ایران و آمریکا رخ دهد.
موضوع اما به این سادگی هم نیست چرا که هر دو طرف علیالظاهر مصمماند که به هدف مورد نظر خود در مقابل دیگری دست یابند. به عبارت دیگر، آمریکا برای به کشاندن ایران به پای میز مذاکره و تحمیل شرایط 12 گانه خود به آن، ثابت قدم به نظر میرسد و ایران هم ورود به چنین مذاکرهای را خطقرمز خود اعلام کرده و حاضر به پذیرش شرایط آمریکا نیست. از آنجا که فعلاً حد وسطی برای گذرِ احتمالی از این تقابل عریان قابل تصور نیست، بنابراین کشمکش اقتصادی و دیپلماتیک ممکن است تا بدانجا ادامه یابد که حوصله یکی از دو طرف سر رود و خواسته یا ناخواسته فاز رویارویی را تغییر دهد.
در این میان اما به نظر میرسد که دولت آمریکا ادامه منازعه در سطح اقتصادی و دیپلماتیک را به نفع خود میداند چرا که از یک سو، تمام توان خود را برای گسترش و تحکیم تحریمهای بیسابقه بینالمللی علیه ایران به کار گرفته و از سوی دیگر، فعالیتهای اتمی جمهوری اسلامی را در چارچوب برجام محدود و محصور نگه داشته است. از نگاه آنان این روش از هر جهت بُرد به حساب میآید حتی اگر برای رسیدن به نتیجه، وقتگیر باشد.
این اما درست همان چیزی است که برخی نیروهای مؤثر در داخل نظام جمهوری اسلامی آن را برنمیتابند چرا که ادامه این وضعیت را به منزله خوردن توأمانِ چوب و پیاز تلقی میکنند! از این رو این نیروها با متهم کردن دولت به انفعال و مماشات در برابر فشارهای آمریکا و متحدانش خواهان به دست گرفتن ابتکار عمل و ورود به فازهای متفاوتاند.
این نیروها هم البته خواهان ورود به جنگ با آمریکا نیستند اما تصور میکنند که به دلیل عدم تمایل و آمادگی دولت آمریکا برای حمله به ایران از یک سو، و موقعیت خاص نظامی ایران و نیروهای متحدش در منطقه از سوی دیگر، میتوان دست به ابتکاراتی زد که آمریکا از موضع کنونیاش عقب بنشیند و از تشدید تحریمها دست بردارد. این نیروها معمولاً طیفی از اقدامات را از بستن تنگه هرمز تا تنگه بابالمندب و نیز خروج از برجام تا ان پی تی را برای پشیمان کردن آمریکا از سیاست خود توصیه میکنند.
مشکل اما اینجاست که پیش فرض این نوع توصیهها بر اصول نامطمئنی استوار است.
به عبارت دیگر، چالش اصلی رویاروی آنها این است که از چه راهی میتوان عدم تمایل یا آمادگی آمریکا برای پرهیز از هر نوع رویارویی نظامی با ایران را احراز کرد؟ در واقع، مخالفان این طیف از نیروها در داخل دولت روحانی، به عکس تصور میکنند که طیف قدرتمندی در دولت ترامپ بخصوص با تحریک اسرائیل و عربستان در صدد عصبانی کردن ایران برای انجام اقداماتی هستند که نه فقط کشورهای بی طرف را نیز علیه جمهوری اسلامی بسیج کند بلکه آتش جنگ را هم در منطقه برافروزد؛ جنگی که گرچه از نگاه آنان میتواند خساراتی به متحدان آمریکا در خاورمیانه وارد کند اما پیامدهای آن برای ایران بینهایت سنگین و غیرقابل جبران است.
در هر صورت فعلاً نشانی از عزم جنگ در هیچکدام از دو سوی مناقشه دیده نمیشود. از این رو، به نظرم اعزام ناو هواپیمابر لینکلن به همراه یک نیروی واکنش سریع هوایی به خلیج فارس که به گفته مشاور امنیت ملی کاخ سفید و سرپرست وزارت دفاع آمریکا پیام و هشداری صریح به ایران است،
فعلاً فقط نشانهای از جنگ ارادههاست اما هرگونه اشتباه محاسبهای در این مورد، طبعاً میتواند به جنگی واقعی منجر شود.
دیدگاه تان را بنویسید