عباس عبدی، تحلیلگر مسائل سیاسی:
گردش آزاد نیرو در ایران وجود ندارد/ جوانگرایی مدنظر رهبری به شیوه احمدینژاد انجام نشود/ تنها با آوردن نیروی جوان مشکل حل نمیشود/ گردش نیرو باید براساس صلاحیتها باشد
عباس عبدی، تحلیلگر مسائل سیاسی گفت: مشکل ما فقط این نیست که نیروها پیر هستند و باید جوانان را جایگزین کنیم، مگر در دوره احمدینژاد این اتفاق نیفتاد؟ مشکل اصلی این است که گردش آزاد نیرو در ایران وجود ندارد و انتصابها بر اساس صلاحیت نیست.
اعتمادآنلاین| عباس عبدی، تحلیلگر مسائل سیاسی و اجتماعی درباره بحث جوانگرایی بیان کرد:«اگر بتوان گردش نیرو را براساس صلاحیت انجام داد و ساختاری تعبیه کرد که بر اساس صلاحیت، مدیران را انتخاب کند، دیگر پیر یا جوان بودن مدیر مسئله نیست.» مشروح گفتوگوی با عباس عبدی را در ادامه بخوانید:
آقای عبدی! رهبر انقلاب در دیدار اخیر با دانشجویان از حضور مدیران جوان و حزباللهی در سطح مدیران بالا دستی و مدیریت کلان کشور سخن گفتند؟چه تفسیری از این بخش از بیانات رهبری دارید؟
بنده تفسیر خاصی ندارم فقط برداشت خودم را از اصل موضوع توضیح میدهم. نبودن جوانان در حوزه مدیریت تمام مشکل ما نیست، درست است که این موضوع به عنوان یک مشکل مطرح است اما یک مشکل مقدم بر این موضوع وجود دارد که ابتدا باید آن را حل کرد. شما تصور کنید که یک فوتبالیست به سن 40 سالگی میرسد، این فرد، فوتبالیست خوبی بوده است، ولی اکنون قدرت بازی در 90 دقیقه را ندارد، در این شرایط میگویند که یک بازیکن جوان بیاورید تا توان بازی کردن داشته باشد.
حالا تصور کنید که مرا با 60 سال سن را در یک تیم فوتبال برای بازی بگذارند، الان مشکل فقط پیر بودن من نیست، مسئله این است که من مطلقا صلاحیت بازی به عنوان فوتبالیست را ندارم. در چنین تیمی هم اگر جوان انتخاب شود قطعا جوانی که صلاحیت ندارد را انتخاب میکنند، بنابر این مشکل اصلی حضور افراد فاقد صلاحیت است چه جوان چه میانسال و چه پیر.
مشکل ما فقط این نیست که نیروهای ما پیر هستند و باید با جوانان عوضشان کنیم، مگر در دوره احمدی نژاد این اتفاق نیفتاد؟ برونداد آن چه فاجعهای بود؟ پیر و جوان بودن مدیران، فرع بر یک مسئله دیگر است، مشکل اصلی این است که گردش آزاد نیرو در ایران وجود ندارد و انتصابها براساس صلاحیت نیست، در نتیجه با این وضعیت پیر و جوان بودن نیرو در برونداد مدیریت فاقد صلاحیت فرقی ندارد. اگر بتوان گردش نیرو را براساس صلاحیت انجام داد و ساختاری تعبیه کرد که براساس صلاحیت، مدیران را انتخاب کند، دیگر پیر یا جوان بودن مدیر مسئله نیست. و بطور عادی جوانان میآیند و جانشین میشوند. آمدن جوانان خوب است اما به شرطی که مبتنی بر ساز و کار انتخاب و انتصاب نیروهای با صلاحیت باشد. در این صورت جوانان با صلاحیت جانشین افراد بزرگتر از خود میشوند. در غیر این صورت جوانانی که خواهند امد بدتر از پیران عمل خواهند کرد.
شخصا معتقدید این جوانگرایی باید در سمت هایی چون ریاست جمهوری، ریاست دیگر قوا و کابینه کلید بخورد یا ...
از نظر من در این مشکل تفاوتی در سطوح رئیس جمهور، وزرا و سایر مسئولان وجود ندارد. گردش نیرو باید براساس صلاحیت باشد و امکان آن باشد که افراد شایسته جایگزین شوند و پیر و جوان بودن افراد تفاوتی ندارد. زمانی که این همه مانع برای ورود نیرو میگذاریم، نتیجهاش این میشود که آن فرد مسئول چه پیر باشد و چه جوان، تفاوت خاصی ایجاد نمیکند، کما اینکه در دوره احمدینژاد دیدیم افراد جوانی در رأس کار قرار گرفتند و یک بخشی از آنها فاجعهبار عمل کردند.
بخش عمدهای از وضعیت ولنگاری اداری امروز میراث دوران احمدینژاد است. هرکسی(جوان یا پیر) که آمد بیپرواتر، غیرمسئولتر و غیر پاسخگوتر عمل کرد و به همین شکل پیش رفت. بخش عمدهای از فساد گستردهای که وجود دارد، مربوط به آن دوره است.
بنابراین جوانگرایی به خودی خود مشکلی را حل نمیکند، درست مانند تیم فوتبالی که سنش بالا رفته است. وقتی قرار است از جوانان استفاده شود باید بهترین جوانان را بیاوریم تا جایگزین نیروهایی که سنشان بالا رفته است شوند نیروهایی که در مقطع زمانی خودشان بهترین نیروها باشند.
اگر گردش کار درست باشد به طور عادی این اتفاق خواهد افتاد، در هیچ تیم با اعتباری جوانگرایی تبدیل به مساله نخواهد شد. بهترین و با سابقهترین و پرافتخارترین نیروهایشان را به محض افول با جوانان جایگزین میکنند. به طور عادی کسی که نتواند خوب بدود و سنش بالا رفته باشد، خودش کنارهگیری میکند تا فرد جوان و با صلاحیت جایگزینش شود. زیرا میداند ادامه کار موجب بدنامی و هو کردن او خواهد شد. اگر دیدید یک تیم با میانگین سنی 50 سال دارد بازی میکند دنبال جوانگرایی آن نباشید بلکه دنبال این باشید که مشکل ریشهای او چیست که حاضر به تغییر مدیرانش نشده است.
رهبر انقلاب از تعبیر حزباللهی و متدین برای مدیران جوان استفاده کردند، شاید برخی این تعبیر را ناظر بر جریان اصولگرایی قلمداد کنند و آن را به نفع یک جریان مصادره کنند، از نظر شما این تعابیر رهبری شامل چه کسانی میشود؟
من صلاحیتی ندارم که نظر ایشان را تعبیر کنیم. به گمانم هر فرد با صلاحیتی که توانایی کار داشته و در یک رقابت برابر بالا آمده باشند جزو این دسته هستند. زمانی که فردی انقلابی و حزباللهی، خودش میبیند که یک فرد با صلاحیتتری از او وجود دارد هیچوقت حاضر نمیشود جای آن فرد را بگیرد و اگر ماند معلوم میشود که فرد انقلابی و حزباللهی نیست. بنابراین هر فردی که صلاحیت دارد فارغ از تعلقات فکریش باید بتواند در جایگاه مناسب قرار بگیرد.
رهبری در برخی انتصابات اخیر این جوانگرایی را کلید زدند مثلا تغییرات در قوه قضاییه یا برخی رده های نظامی، چقدر این رویکرد رهبری میتواند در سطوح مدیریتی دیگر نظام مبنا و الگو قرار گیرد؟
همانطور که گفتم هرگاه و در هر ساختاری جوانانی که انتخاب میشوند از نظر صلاحیتی کامل و شایسته باشند و از افراد پا به سن گذاشته قبلی بهتر باشند قطعا نتایج مطلوبی به دست میآید، اما اگر صلاحیتشان تفاوتی نداشته یا کمتر باشد، باید بگویم که متاسفانه در این شرایط نه تنها نتایج مطلوبی نمیگیریم بلکه باید انتظار نتایج بدتری را کشید. بنابراین باید امیدوار بود و این نتایج جوانگرایی را تا حد زیادی تجربه کرد. فکر میکنم تا پایان سال میتوانیم نتایجش را ببینیم.
به نظر میرسد این جوانگرایی پس از 40 سال خیلی دیر اتفاق افتاده است و باید از سال ها پیش احزاب و جریانات سیاسی کشور به سمت کادرسازی پیش می رفتند.
بله قطعا دیر رخ داده است و الان هم فکر نمیکنم تنها با آوردن نیروی جوان مشکل حل شود، چون مشکل ایران فقط سن مدیران نیست. باید پرسید که چرا تا به حال نمیگذاشتند جوانان روی کار بیایند؟ حتما یک عاملی وجود دارد که ساختار عمومی اجازه حضور جوانان را نمیدهند، باید این عامل را حل کرد. این مدیران اگر بخواهند جوان بیاورند، فردی را میآورند که شبیه خودشان یا ضعیفتر باشد. بنابر این تا وقتی که عامل تبعیض و بیصلاحیتی وجود دارد مشکل حل نمیشود و در نتیجه ابتدا باید به عامل تبعیض در ساختار مدیریتی مراجعه و آن را حل کرد.
منبع: خبرآنلاین
دیدگاه تان را بنویسید