عباس عبدی، تحلیلگر مسایل سیاسی، در گفتوگو با «اعتمادآنلاین»:
اصلاحطلبان و فراتر از آنان برای شرکت در انتخابات مجلس ثبتنام کنند/ اصلاحطلبان با بهترین نیروهایشان وارد انتخابات شوند حتی زندان رفتهها/ انتخابات و احراز صلاحیتها یک آزمون است و تکلیف را برای همه مشخص میکند
عباس عبدی معتقد است: اصلاحطلبان و نیروهای فراتر از اصلاح طلبان باید با بهترین نیروهای خود وارد انتخابات شوند و آزمونی را پیش روی شورای نگهبان و حاکمیت قرار دهند تا با تایید یا ردصلاحیت این نیروها بسیاری از مسایل تعیین تکلیف شود.
اعتمادآنلاین| عباس عبدی، تحلیلگر مسایل سیاسی، پیروزی یا شکست اصلاحطلبان در یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی را حائز اهمیت نمیداند. به اعتقاد او سیستم بر سر دوراهی احترام گذاشتن به رای و نظر مردم و نادیده گرفتن آنان قرار گرفته است. عبدی معتقد است اصلاحطلبان و نیروهای فراتر از اصلاح طلبان باید با بهترین نیروهای خود وارد انتخابات شوند و آزمونی را پیش روی شورای نگهبان و حاکمیت قرار دهند تا با تایید یا ردصلاحیت این نیروها بسیاری از مسایل تعیین تکلیف شود.
متن کامل گفتوگوی اعتمادآنلاین با عباس عبدی را در ادامه خواهید خواند.
***
*شش روز از زمان ثبتنام کاندیداهای انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی میگذرد. در حالی که نیروهای جناح راست یا اصولگرا به ویژه گرایش نزدیک به جریان به اصطلاح انقلابی و پایداری و برخی از چهرههای نزدیک به محمود احمدینژاد و یا همکاران سابق او اقدام به ثبتنام در انتخابات مجلس کردهاند، نیروهای سیاسی اصلاحطلب، به جز تعداد انگشتشماری از اعضای فراکسیون امید هنوز اقدام به ثبتنام برای انتخابات نکردهاند. به نظر جنابعالی آیا اصلاحطلبان با توجه به شرایط فعلی و اتفاقات آبانماه امسال، که شوکی جدی به فضای سیاسی و حکومتی وارد شد، انگیزهای برای حضور در بازی انتخابات دارند یا خیر؟
مشارکت در انتخابات از سوی اصلاحطلبان یک امر منتزع از خواست عمومی مردم نمیتواند باشد. رستوران نیست که شخصا علاقه داشته باشید بروید یا نروید. به بیان واضحتر یک امر سلیقهای نیست. یک موضوع سیاسی است و به استنباط عمومی مردم باز میگردد. به ویژه مردمی که با آنها ارتباط دارید و اگر آنها رضایت ندهند بطور طبیعی انگیزهای هم برای این رخداد به وجود نمیآید.
در شرایط کنونی و با وضعیت فعلی و جاری قطعا انگیزه جدیای برای حضور در انتخابات در بدنه نیروهای سیاسی اصلاحطلب وجود ندارد. کسانی هم که قصد ندارند در انتخابات ثبتنام کنند با توجه به این شرایط رفتار غیرطبیعی ندارند و این تصمیمشان کاملا قابل درک است.
*آیا تحلیل درست و دقیقی در اردوگاه اصلاحطلبان از فضای سیاسی کشور وجود دارد؟ آیا اصلاحطلبان قائل به پایین بودن شانس پیروزی در انتخابات هستند که هنوز اقدام به کنشی سازمانیافته در ثبتنام برای انتخابات نداشتهاند؟
شانس پیروزی داشتن یا نداشتن اصلاحطلبان در انتخابات موضوع و مساله اصلاحطلبان نیست. هرچند این امکان وجود دارد که در برخی نقاط شانس پیروزی هم داشته باشند. مساله اصلی بیاعتبار و بیاثر شدن و نامفید تلقی شدن نهاد انتخابات در کشور است.
اینکه مردم میآیند و تعدادی نماینده مجلس یا رئیسجمهور انتخاب میکنند اما مجلس کار دیگری میکند و یا دیگری میگوید من کارهای نیستم و این پیام به جامعه منتقل میشود که جاهای دیگری تصمیمات گرفته میشود. به بیان دیگر انتخابات تبدیل به پوششی برای نهادهای غیرانتخابی شده تا کار خودشان را با این پوشش انجام دهند. همین مساله باعث شده تا هرچقدر که جلوتر آمدهایم اختیارات مجلس و به تبع آن، کیفیتش کمتر و محدودتر شده است. با مشاهده این وضعیت ممکن است به خودمان بگوییم که چرا باید در انتخاباتی شرکت کرد و پای صندوق رای رفت و به افرادی رای داد؟ وقتی که قرار است دیگران با پوشش نهادهای انتخابی کار خودشان را پیش ببرند. مشکل اصلی با این توضیح خود هویت انتخابات و نهاد انتخابات است .
*آیا بینش موجود در میان برخی اصلاح طلبان که هیچ شانسی برای پیروزی در جریات انتخابات ندارند و بر همین اساس ضرورتی به حضور در بازی انتخابات ندارند، بینش درستی است؟ آیا سیاستمداران میتوانند به بهانه شکست از حضور در رقابت منصرف شوند؟
من معتقدم همه اصلاحطلبان بروند در انتخابات ثبت نام کنند. این انتخابات یک آزمون و فرضیه است. اگر چه امکان دارد رای هم نیاورند و من هم این احتمال را رد نمیکنم. به دلیل اینکه مردم ممکن است به چهرههای جدیدی که وارد انتخابات میشوند اعتماد نکنند و همین که در مجموع چون به انتخابات و کل مجموعه دچار ابهام شدهاند، فکر نمیکنم حتی به اصلاحطلبان هم رای بدهند. اما این موضوع هم مهم نیست. مهم این است که اصلاحطلبان با بهترین نیروهایشان وارد انتخابات شوند، حتی آنهایی که زندان رفتهاند هم ثبتنام کنند. نفس ثبتنامها مشخص میکند که نظارت استصوابی میخواهد چه کاری کند.اگر غالب این افراد رد صلاحیت شوند خب مشخص میشود که سیستم نخواسته دیگران در انتخابات شرکت کنند. اما اگر این افراد تایید صلاحیت شوند دیگر حتی شکست اصلاحطلبان هم اهمیت ندارد. به این دلیل که این راه باید باز شود. همچنین اصلاحطلبان نباید انتخابات را منوط به تایید صلاحیت افراد خودشان کنند. آنها باید از نیروهای فراتر از خودشان هم بخواهند که در انتخابات ثبتنام کنند. همین ثبتنامها و واکنش نظارت استصوابی، تکلیف نیروهای اصلاحطلب و تغییرخواه را مشخص میکند و اینکه آیا راه باز خواهد شد یا خیر؟
*به نظر جنابعالی چه راهبردی بهترین اقدام مقتضی اصلاحطلبان در این شرایط است؟
واقعیت این است که در شرایط و موقعیت فعلی بحث راهبردی جدی و جدیدی نمیتوان داشت. با توجه به موقعیت جاری، اعتقاد دارم همین که تعداد قابل توجهی از همه گرایشها اگر در انتخابات مجلس ثبتنام کنند از جمله کسانی که مورد وثوق مردم هستند، و یا میتوانند باشند و تحرکی را بوجود بیاورند باید در این انتخابات اعلام آمادگی کنند و این آزمون را پیش روی شورای نگهبان و کل حکومت بگذارند تا آنها نشان دهند که چه تصمیمی دارند. البته باید به طرف هم فهماند که در این شرایط نباید بازی در آورد که خب، اینها را تایید صلاحیت میکنیم و رای نمیآورند و اگر رای آوردند، جلوی کارشان را میگیریم. این کارها و تفکرات را باید کنار بگذارد. به مردم و رای مردم احترام بگذارد. دوره این کارها تمام شده است. اگر نمی خواهند اصلاح طلبان بیایند، ردشان کند تا آنها هم دنبال کارشان بروند و سیاست هم منتفی شود. اما حکومت اگر می خواهد به مردمسالاری احترام بگذارد و ویژگی جمهوریت را داشته باشد، خیلی خوب است و اصلاح طلبان و نیروهای فراتر از اصلاح طلبان را تایید صلاحیت کند، فارغ از این که اینها رای بیاورند یا نیاورند.
*پیشبینی شما از ترکیب مجلس یازدهم چیست؟ آیا در صورت کسب اکثریت از سوی اصولگرایان و فقدان علی لاریجانی، احتمال اسقاط دولت روحانی و پایان نیافتن دولت دوم او را در چه حد مفروض می دانید؟
اینکه آقای لاریجانی در انتخابات باشد یا نباشد، دیگر اصولگراها باشند یا نباشند در این انتخابات حائز اهمیت نیست. نه اینکه این تفاوتها مهم نباشد، از این حیث مجلس مهم است اما اهمیتی در اصل ماجرای ایران ندارد. ماجرای ایران امر دیگری است. ایران بر سر دوراهی بازگشت به مردم و یا دور شدن از آنان قرار گرفته است. اگر به مردم و خواست آنان احترام گذاشته شود، اصلا مهم نیست چه کسی میآید. هر کسی بیاید، آمده است قدمش روی چشم. و اگر به رای و خواست مردم احترام گذاشته نشود، فرقی ندارد چه کسی می آید؛ هر کسی که آمده، آمده است. واقعیت این است ما به یک دوراهی رسیدهایم. اینکه جمهوریت نظام را با قید بخواهند نگه دارند یا بدون قید؟ اینها دوراهی است که پیش رویمان است و باید یکی انتخاب شود. اگر شورای نگهبان و در واقع کل ساختار به این تصمیم برسد که جمهوریت را انتخاب کند، ما نیز باید این خواست را تقویت کنیم. در این صورت هر مجلسی سرکار بیاید میتواند مفید باشد.اما اگر جمهوریت را انتخاب نکرد، بازهم به نظرم اینکه هر مجلسی با هرترکیبی شکل بگیرد، اهمیتی ندارد. سرنوشت سیاسی کشور با انتخاب هر کدام از این دو روش مشخص خواهد شد. به طور کلی توصیه من این است تمام کسانی که میتوانند در انتخابات ثبتنام کنند بروند ثبتنام کنند، چه اصلاحطلب چه فراتر از اصلاحطلب. بدانند با این اقدام خودشان آزمونی پیش روی سیاست میگذارند. آزمونی که مشخص میکند چه تصمیمی میخواهند بگیرند و چه سرنوشتی را مشتاق هستند.
دیدگاه تان را بنویسید