اصغر مهاجری، جامعهشناس در یادداشتی مطرح کرد:
در فضیلت شفافیت
مهاجری، جامعهشناس، در یاداداشتی نوشت: در نبود شفافیت و اعتمادسازی است که فضا برای ورود شارلاتانهای رسانهای باز میشود و فرضیهسازی و جوسازیهای رسانهای به جنگی تمامعیار بدل میشوند که نتیجهای جز گلآلود کردن آب ندارند؛ این عدم شفافیت است که به چنین جریانهایی دامن میزند.
اعتمادآنلاین| اصغر مهاجری، جامعهشناس، در یاداداشتی نوشت: «در بیان ضرورت شفافیت و صداقت مسوولان با مردم، خاصه در این روزها ذکر دو مقدمه ضروری است. سرمایه اجتماعی بین سرمایههای موجود در جامعه، برترین و مولدترین سرمایهها است. یعنی اگر جامعهای صاحب تمام سرمایهها از جمله سرمایههای اقتصادی، فرهنگی و تکنولوژی باشد.
اما از نعمت سرمایه اجتماعی یا سرمایه اجتماعی توانمند بیبهره باشد، روی سعادت و شادکامی را به خود نخواهد دید و اندک سرمایههای اجتماعی موجود در جامعه هم کارکرد مفید خود را از دست خواهند داد. به همین دلیل سرمایه اجتماعی هم اولی است و هم مولد، یعنی میتواند سرمایههای دیگر جامعه را به کار ببندد. نکته دوم اینکه ما جامعهشناسان، بارها و بارها در رسانهها طرح کردهایم که متاسفانه طی 12- 10 سال اخیر، سرمایه اجتماعی با فراز و فرودهای مختلفی دچار فرسایش شده است، هم مطالعات دانشگاهی موید این نکته است و هم مطالعات دولت در قالب پیمایشهای ملی. این کاهش سرمایه اجتماعی به خصوص در دو سال اخیر بیش از پیش قابل رویت است.
با توجه به این دو مقدمه، نکته اینجاست که بهرغم افول شدید سرمایه اجتماعی طی دو سال اخیر، اتفاق فوقالعادهای در کشور ما رخ میدهد و سرمایهای نمادین بدل به سرمایهای اجتماعی میشود. رخدادی تاریخی که بسان معجزه میماند، شخصیت شایسته و برجسته سپهسالار ایران، شهید سلیمانی به سرمایه اجتماعی تبدیل میشود و از سرمایهای نمادین یا سرمایهای فرهنگی، شوری در دل سرمایه اجتماعی میدمد که با خرج میلیاردها دلار هم محقق نمیشد.
نکته اینجاست که سرمایه اجتماعی سه ضلع دارد: اعتماد، شفافیت و پویایی در شبکههای جامعه. شهید بزرگوار ما که فراتر از ملیت است، نعمتی را برای کشور فراهم کرد که آن اعتماد از دست رفته را به دولت و بخشهای حاکمیت از نو زنده کرد، از طرفی دیگر پویایی شبکههای شهری هم در واکنش به این رخداد تاریخی بینظیر بود.
این اتفاق گام اول بود و حالا ت دولت بسیار سنگینتر از پیش است. حالا تکلیف تکتک ما این است که از این سرمایه اجتماعی احیا شده حفاظت کنیم و شکر نعمت به جای بیاوریم که در این راه چارهای جز توسل به آن سه ضلع که اشاره کردم نداریم. متاسفانه رخدادهایی در کشور به وقوع پیوسته است و شماری از مسوولان ما بنا به ملاحظاتی کمتر از شفافیت صحبت میکنند، وبالطبع کمتر اعتماد افکار عمومی را جلب میکنند و به همین جهت از پویایی در شبکههای اجتماعی غافل ماندهاند. وقتی این پویایی در شهر کرمان رخ داد، ما باید قابلیتها و ظرفیتها و بسترسازیهای شایسته آن را از پیش تدارک میدیدیم؛ اما این امر به هر دلیلی محقق نشد و حالا باید قصور خود را بپذیریم. در مورد بروز سانحه و علت سقوط هواپیمای اوکراینی که منجر به مرگ دهها هموطن و انسان دیگر شده است نیز همین وضع صادق است، هر اتفاقی که افتاده باید با مردم شفاف باشیم، دلایل آن را با صداقت ارایه کنیم، مسوولیت آن را بپذیریم.
این اتفاق بهتر از آن است که شفاف نباشیم، دلایل را دقیق نگوییم، مردم را به مشارکت فرا نخوانیم، مسوولیت را نپذیریم و... زیرا اگر چنین نکنیم، سرمایه اجتماعی خداینکرده دوباره افول خواهد یافت، اما اگر شفافیت و صداقت پیشه کنیم، پاسبان این سرمایه اجتماعی خواهیم بود. در نبود شفافیت و اعتمادسازی است که فضا برای ورود شارلاتانهای رسانهای باز میشود و فرضیهسازی و جوسازیهای رسانهای به جنگی تمامعیار بدل میشوند که نتیجهای جز گلآلود کردن آب ندارند؛ این عدم شفافیت است که به چنین جریانهایی دامن میزند. ما جامعهشناسان نگرانیم که دولت شکر نعمت را به جای نیاورد، این اعتماد بازگشته را پاس ندارد و با عدم شفافیت و صداقت این فرصت را از دست بدهد. شکر نعمت، نعمت را افزون میکند و در این روزهای تاریخی، شکر نعمت چیزی جز تقویت سه رکن سرمایه اجتماعی و از همه مهمتر، شفافیت با مردم نیست.»
منبع: روزنامه اعتماد
دیدگاه تان را بنویسید