جواد امام، مدیرعامل بنیاد باران در تشریح کنشهای رسانهای و اطلاعرسانی دولت در مورد هواپیمای اوکراینی:
حلقه نزدیکان رییسجمهوری نگاه امنیتی دارند، نه رسانهای/ حسامالدین آشنا برای حفظ آبروی دولت استعفا بدهد
مدیرعامل بنیاد باران در تشریح کنشهای رسانهای و اطلاعرسانی دولت در مورد هواپیمای اوکراینی گفت: حلقه نزدیکان رییسجمهوری نگاه امنیتی دارند، نه رسانهای.
اعتمادآنلاین| ماجرای سقوط هواپیمای اوکراینی باعث آسیب دیدن اعتماد عمومی به رسانههای داخلی شد که احیای آن هم کار آسانی نیست؛ در همین زمینه جواد امام، مدیرعامل بنیاد باران و رییس کمیته استانهای شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان گفتوگویی انجام داده است.
امام معتقد است، نگاه امنیتی بر نگاه رسانهای در دولت غالب است؛ ضمن آنکه برخی رسانههای نزدیک به جریانهای قدرت نه تنها رسانه نیستند؛ بلکه به گفته او، اداره کلهای خبری بخشی از حکومتند.
در ادامه گفتوگوی جواد امام را میخوانید:
*-در جریان ماجرای هواپیمای اوکراینی تا صبح روز شنبه که ستادکل و رییسجمهوری طی اطلاعیههای جداگانهای از خطای انسانی در انهدام این هواپیما خبر دادند، اغلب رسانههای نزدیک به اصولگرا بر توطئه کشورهایی دیگر برای تحت تاثیر قرار دادن حمله جمهوری اسلامی به «عینالاسد» سخن گفتند. برای نمونه روزنامه «کیهان» در یادداشتی به قلم حسین شریعتمداری مساله سقوط هواپیما را دستاویز امریکا برای فرار از تحقیر عینالاسد عنوان کرد یا صداوسیما جای هیچ شبههای را در مورد نقص فنی باقی نگذاشت. از سویی باقی رسانهها نیز خطوط قرمزی داشتند که شرایط را سختتر میکرد. شما عملکرد رسانههای نزدیک به جریانهای قدرت که منابع خبری نزدیکی دارند را چطور ارزیابی میکنید؟
برخی از این پایگاههای خبری اساسا رسانه نیستند. گویا آنها اداره کلهای خبری بخشی از حکومت هستند وگرنه رسانه تعریف مشخصی دارد. نمیتوان برخی از این خبرگزاریها و پایگاههای خبری را رسانه تلقی کرد؛ بلکه آنها بخشی یا جزیی از حکومت هستند و سازی را میزنند که مقابل بخشی از مردم است. اگر اینها رسانه به معنای واقعی کلمه بودند، باید همه ابعاد این ماجرا - مشخصا در مورد سقوط هواپیمای اوکراینی- مسیر تحقیق و تفحص طی شده، احتمالات و... را هم پوشش خبری میدادند و اعتراض بخشهایی ازمردم را نیز درک کرده و پوشش میدادند، میدانستند که خاستگاه معترضین و کیفیت حضور چگونه و چیست؟ نه اینکه مقابل آنها قرار بگیرند. این پایگاههای اطلاعرسانی اگر رسانه به معنای واقعی کلمه بودند، واقعیت جامعه را به تصویر میکشیدند. در واقع رسالت همه رسانهها این است که واقعیت جامعه را به تصویر بکشند. اگر واقعیت جامعه به تصویر کشیده شود، جایگاه رسانهها بیش از پیش هویدا میشود و مشخص است که در صورت به تصویر کشیدن واقعیت اعتماد عمومی نیز به رسانههای داخلی جلب میشود. مهمترین بخش رسانهای یک کشور و حاکمیت رادیو و تلویزیون رسمی و ملی آن کشور است. صداوسیما در واقع رسانهای ملی به حساب میآید و همانطور که تعریفی ملی دارد، باید عملکردی ملی نیز داشته باشد. اما امروز شاهد این هستیم که صداوسیما همه آحاد جامعه را در برنمیگیرد و کار به جایی رسیده که به جای اینکه محل رجوع مردم رسانههای داخلی باشد، ملت هر چه رسانههای خارجی مدعی میشوند را راحتتر میپذیرند و محل رجوعشان رسانههای خارجی شده است.
*همانطور که شما هم اشاره کردید، اعتماد عمومی خدشهدار شده، بعد از ماجرای سقوط هواپیمای اوکراینی که پس از 3 روز در مورد آن اطلاعرسانی واقعی صورت گرفت، به نظر شما باید چه کرد که اعتماد مردم به رسانهها احیا و تقویت شود؟
مسلما هر چه کنترل بر رسانهها را کمتر و رسانهها فرصت پیدا کنند که حرف و نگاه مردم را منعکس کنند، اعتماد عمومی نیز به رسانههای داخلی احیا و در صورت تداوم این مسیر تقویت میشود. مادامی که کنترل بر برخی رسانههای داخلی وجود داشته باشد و نهادهای نظارتی و امنیتی گستره خطوط قرمز را تنگتر کنند، شرایط همین است و مرجع رسانهای مردم، رسانههای خارجی میشود. پیش از این در برخی برهههای حساس برخی نهادها روزنامهها را از چاپخانهها باز میگرداندند، چاپ را متوقف میکردند و فرآیند فشار روی رسانهها پیش از انتشار بسیار زیاد میشد و در صورت عبور از برخی خطوط قرمز نیز به سرعت توقیف میشدند. این روش شاید گاها ادامه داشته باشد، اما در حال حاضر برخی اعمال نظرها و خطوط قرمز قبل یا در حین فرآیند تولید محتوا اتفاق میافتد و در برخی موارد شیوه و کیفیت و کمیت اطلاعرسانی را دیکته میکنند. اگر میخواهیم رسانه به جایگاه سابق خود برگردد و اعتبار از دست رفته رسانههای داخلی احیا شود، باید دست فعالان این حوزه را باز بگذاریم و بگذاریم با نگاه رسانهای و اطلاعرسانی به مسائل نگاه کنند.
*اگرچه در 6 سال گذشته بارها اصلاحطلبان تاکید کردند که تیم اطلاعرسانی دولت موفق عمل نکرده، اما تغییری حاصل نشد. عملکرد تیم رسانهای دولت را در حادثه اخیر چگونه ارزیابی میکنید؟
دولت از ابتدا و قریب به 6 سال است که ضعف اطلاعرسانی دارد. این تیم اطلاعرسانی حتی در زمینههایی که دولت توفیقهایی به دست آورده، نتوانست کار رسانهای درستی انجام دهد. اساسا به نظر میرسد نه تیم رسانهای و نه حتی دولتمردان نمیتوانند دیالوگی با جامعه برقرار کنند.
*حسامالدین آشنا، ذیل عنوان مشاور فرهنگی رییسجمهوری پیش از مشخص شدن واقعیت این حوادث در توییتر خود کارگزاران رسانهها را تهدید کرد که مراقب شیوه اطلاعرسانیشان باشند. دیروز اما در توییتهایی تلویحا اعلام کرد که از حقیقت موضوع اطلاع نداشته است. عملکرد مشاور رییسجمهوری را چطور ارزیابی میکنید؟ به نظر شما لازم بود که علی ربیعی از جایگاه سخنگویی دولت آن هم زمانی که هنوز نتیجهای از تحقیقات حاصل نشده بود، بیانیهای در مورد سقوط هواپیما صادر و منتشر کند یا خیر؟
اگر آقای آشنا مشاورهای رسانهای میداد و به این فضا آشنا بود که کارگزاران رسانهای را تهدید نمیکرد. برای حفظ آبروی دولت هم که شده باید خودش پیشقدم شده و دولت را ترک کند و استعفا دهد. در مورد بیانیه سخنگوی دولت هم باید به این نکته توجه کنید که سخنگویی دولت یک پست حقوقی است و مستقل از دولت نیست که مستقلا بیانیه بدهد. سخنگو، صدای دولت است و باید اطلاعات در دست دولت را جمعبندی کرده و در اختیار افکار عمومی و رسانهها قرار دهد. بنابراین این اقدام سخنگوی دولت نیز اقدامی اشتباه بود.
*اینکه اغلب چهرههای نزدیک به روحانی که اتفاقا مسوولیت ارتباطگیری با افکار عمومی و رسانهها را بر عهده دارند، چهرههایی باسابقه امنیتی هستند، در عملکرد آنها تاثیرگذار بوده است؟
به هر حال شخص رییسجمهوری سالها دبیر شورای عالی امنیت ملی بوده و شخصیت حقوقیاش در فضایی امنیتی شکل گرفته است. اغلب کسانی هم که میشناخته در همین فضا حضور داشتهاند. در واقع دوستان و حلقه بسته اطراف روحانی نیز اغلب سابقه حضور در پستهای امنیتی داشتهاند. همین موضوع باعث میشود که نگاه رسانهای نداشته باشند و در نتیجه عملکرد رسانهای آنها نیز تحت تاثیر عقبه سیاسیشان قرار میگیرد.
*در حال حاضر دولت باید چه واکنشی نشان دهد؟
به هر حال همواره انتظار میرفت که رییسجمهوری مسائل مختلف را صریحا و دقیقا با مردم در میان بگذارد. اما به نظر میرسد که تاکنون و دستکم از آغاز دولت دوم به این سو چنین اتفاقی رخ نداده است. در این میان هم دولت و دولتمردان متضرر شدند و نتوانستند از مردم نمره قبولی بگیرند. در شرایط کنونی دولت باید در مسیر مردم گام بردارد. دولت باید از موانعی که بر سر راهش قرار دارد، بگوید و مشخصا در مورد حادثه سقوط هواپیمای اوکراینی نیز باید دلایل بیخبری از این حادثه را صراحتا برای مردم تشریح کند؛ چراکه به هیچ روی پذیرفته شده نیست که چرا دولت منتخب مردم از این ماجرا بیاطلاع بوده است. مردم با دولت احساس غریبگی میکنند. این حس باید از بین برود و مردم حس کنند دولت به واقع مردم را نمایندگی میکند.
نمیتوان برخی از این خبرگزاریها و پایگاههای خبری را رسانه تلقی کرد؛ بلکه آنها بخشی یا جزیی از حکومت هستند و سازی را میزنند که مقابل بخشی از مردم است. اگر اینها رسانه به معنای واقعی کلمه بودند، باید همه ابعاد این ماجرا - مشخصا در مورد سقوط هواپیمای اوکراینی- مسیر تحقیق و تفحص طی شده، احتمالات و... را هم پوشش خبری میدادند و اعتراض بخشهایی ازمردم را نیز درک کرده و پوشش میدادند، میدانستند که خاستگاه معترضین و کیفیت حضور چگونه و چیست؟ نه اینکه مقابل آنها قرار بگیرند.
اگر میخواهیم رسانه به جایگاه سابق خود برگردد و اعتبار از دست رفته رسانههای داخلی احیا شود، باید دست فعالان این حوزه را باز بگذاریم و بگذاریم با نگاه رسانهای و اطلاعرسانی به مسائل نگاه کنند.
منبع: روزنامه اعتماد
دیدگاه تان را بنویسید