علیاکبر گرجی، حقوقدان و رئیس انجمن حقوق اساسی ایران، در گفتوگو با «اعتمادآنلاین»:
نظارت بر مصوبات مجلس صرفاً بر عهده شورای نگهبان است/ مجمع با استناد به سیاستهای کلی نظام به شورای نگهبان دوم تبدیل شده/ چرا رئیسجمهور مطابق اصل 113 قانون اساسی مدعی توسعه صلاحیتها و اختیارات خود نشود؟/ رئیسجمهور مسئول اجرای قانون اساسی است و میتواند
رئیس انجمن حقوق اساسی ایران گفت: این کاری که الان انجام میشود یعنی مجمع با استناد به سیاستهای کلی نظام به شورای نگهبان دوم تبدیل شده، در حالی که ما شورای نگهبان دوم نداریم. تنها نهادی که صلاحیت تطبیق یا همسنجی مصوبات مجلس را با قانون اساسی و شریعت دارد شورای نگهبان است.
اعتمادآنلاین| مهتاب اسفندیاری- علیاکبر گرجی، استاد حقوق دانشگاه شهید بهشتی، در گفتوگو با اعتمادآنلاین درباره بررسی بودجه سال 99 در هیات عالی نظارت مجمع تشخیص مصلحت نظام ( بیشتر بخوانیم ) گفت: در حال حاضر برای انطباق مصوبات مجلس با سیاستهای کلی هیات نظارت وارد عمل شده و نظرات خود را برای شورای نگهبان ارسال میکند. شورای نگهبان نیز همزمان که تطبیق خود را انجام میدهد به نظرات آن هیات هم توجه میکند.
عضو هیاتعلمی دانشگاه شهید بهشتی درباره روند جدیدی که هیات عالی نظارت در پیش گرفته عنوان کرد: در سال 98 تقریباً روند به همین شکل بوده است. حالا برخی موارد رسانهای شده و برخی دیگر نه. اما در حال حاضر این اتفاق رخ میدهد و هیچ ارتباطی هم به اختلافی بودن یا نبودن مصوبات ندارد.
در نظارت شورای نگهبان هیچ ملاک و معیار دیگری جز شرع و قانون اساسی وجود ندارد
رئیس انجمن حقوق اساسی ایران در ادامه گفت: همان زمان که لوایح مربوط به FATF در این هیات بررسی میشد، اعلام کردیم که این خلاف همه اصول قانون اساسی است. چون به هر حال نظارت بر مصوبات مجلس صرفاً بر عهده شورای نگهبان است و در این نظارت هیچ ملاک و معیار دیگری جز شرع و قانون اساسی وجود ندارد ( بیشتر بخوانیم ).
مدیرمسئول مجله «حقوق اساسی» در ادامه با تاکید بر خلاف قانون بودن عمل هیات عالی نظارت مجمع تشخیص عنوان کرد: تطبیق مصوبات مجلس با هنجارهای مرجعی جز قانون اساسی و قواعد شرعی خلاف قانون اساسی است. ما این را همان زمان فریاد زدیم اما توجهی نشد.
شورای نگهبان دوم نداریم
رئیس انجمن حقوق اساسی ایران تاکید کرد: این کاری که الان انجام میشود یعنی مجمع با استناد به سیاستهای کلی نظام به شورای نگهبان دوم تبدیل شده، در حالی که ما شورای نگهبان دوم نداریم ( بیشتر بخوانیم ).
این استاد دانشگاه افزود: تنها نهادی که صلاحیت تطبیق یا همسنجی مصوبات مجلس را با قانون اساسی و شریعت دارد شورای نگهبان است. هر نهاد دیگری چه شورای عالی انقلاب فرهنگی، چه شورای عالی امنیت ملی، چه مجمع تشخیص مصلحت نظام و همین هیات عالی نظارت و... که در این حوزه ادعایی داشته باشد و بخواهد ورود کند خلاف قانون اساسی و به معنای خروج از صلاحیت و سوءاستفاده از اختیارات است.
قانونگذار اساسی شورای نگهبان را مسئول نظارت بر حسن اجرای قانون اساسی تعیین کرده است
این حقوقدان درباره احتمال وجود خلاء قانونی در قانون اساسی در مورد این موضوع توضیح داد: خلاء قانونی در این موضوع وجود ندارد. قانونگذار اساسی عاقل، مسئول نظارت بر حسن اجرای قانون اساسی را هم مشخص کرده که شورای نگهبان است. زمانی که صراحتاً به شورای نگهبان این وظیفه داده شده یعنی دخالت هر شخص و نهاد دیگری غیرقانونی است ولو به هر توجیهی که آورده شود.
این استاد حقوق دانشگاه شهید بهشتی ادامه داد: اگر قرار باشد برای توسعه صلاحیتها و ترویج اقتدارگرایی دنبال توجیه و بهانه بگردیم، همیشه مستمسکی پیدا خواهد شد؛ مثلاً چرا رئیسجمهور چنین ادعایی نکند؟ مطابق اصل 113 قانون اساسی، رئیسجمهور مسئول اجرای این قانون است. خود قانون اساسی هم این اختیار را به رئیسجمهور داده است که برای اجرای قانون اساسی بکوشد.
آیا رئیسجمهور با تمسک به تفسیر موسع مفهوم اجرای قانون اساسی نمیتواند به توسعه اختیارات خود بپردازد؟
گرجی در ادامه با طرح این سوال که «آیا رئیسجمهور با تمسک به تفسیر موسع مفهوم اجرای قانون اساسی نمیتواند به توسعه اختیارات خود بپردازد؟» گفت: این در حالی است که قانون اساسی درباره مجمع تشخیص مصلحت نظام هرگز نگفته که شما مسئول اجرای قانون اساسی هستید. آیا در این شرایط رئیسجمهور اجازه دارد با توجه به اختیاراتی که قانون اساسی به او داده است اعلام کند که مجلسیها مصوبات خود را برای من ارسال کنند تا ببینم قانون اساسی را اجرا کردهاند یا نه؟
رئیس انجمن حقوق اساسی ایران تاکید کرد: اگر قرار بر بهانهتراشی و خروج از صلاحیت باشد، بالاخره همیشه میشود بهانههایی تدارک دید. اما وقتی خود قانونگذار اساسی اختیاری را صراحتاً به یک نهاد اعطا میکند و به نهادهای دیگر اعطا نمیکند ، یعنی اراده او اعطای چنین اختیاری نبوده است.
این حقوقدان در پایان گفت: متاسفانه آش چنان شور شده است که هر نهادی به فراخور زور بازویی که دارد اقتدارات و اختیارات خود را گسترش میدهد. ظاهراً مفهومی به نام قانون اساسی که هدف اصلی آن محدود و محصور بودن اختیارات است به فراموشی سپرده شده. اینها غافلاند که چنین روندی از مصادیق بر سر شاخ نشستن و بریدن شاخه است.
دیدگاه تان را بنویسید