اختصاصی «اعتمادآنلاین»| محمدرضا تاجیک در یادداشتی مطرح کرد:
آن نابهنگام بهار
محمدرضا تاجیک، تئوریسین اصلاحطلب و استاد دانشگاه در یادداشتی با عنوان «آن نابهنگام بهار» از عملکرد مسئولان در قبال بحران کرونا انتقاد کرد.
اعتمادآنلاین| محمدرضا تاجیک، تئوریسین اصلاح طلب و استاد دانشگاه، در یادداشتی با عنوان «آن نابهنگام بهار» از عملکرد مسئولان در قبال بحران کرونا انتقاد کرد.
مشروح کامل یادداشت رییس مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری در دولت اصلاحات به شرح زیر است:
1- شرایط کرونایی شهرها، ژیژک را به یاد برخی فیلمهای قدیمی پساآخرالزمانی مثل «در ساحل» میاندازد؛ این فیلم شهری را نشان میدهد که بیشتر مردمش ناپدید شدهاند تخریب و نابودی خیرهکنندهای در کار نیست؛ تنها، جهان، دیگر در دسترس نیست، دیگر در انتظار ما نیست، دیگر ما را نمینگرد، ما را دیگر نمیجوید.
در چنین شرایط آخرالزمانیای یا شرایط فقدان تصمیم و تدبیر، تدبیر چیست؟ تدبیرگر کدام است؟ بیتردید، شرایط آخرالزمانی (شرایطی که از کوره دررفته و امر و وضع عادی و متعارف معنای خود را از دست داده است) تدبیر و تدبیرگران خاص خود را میطلبد. در این شرایط، همانگونه که نه هر کو ورقی خواند معانی دانست، همانگونه نیز، نه هر کو دفتری از نام و نشان داشت، تدبیرگری دانست و توانست.
این شرایط نیازمند تدبیرگرانی است که بحران در راه را به بو یا حداکثر به لب و دندان و پیش از گلو بشناسد، نه در گلو و بدن و حدث، یا بعد ایام و شهور و بعد مرگ از قعر گور و یومالنشور. این وضعیت نیازمند تدبیرگرانی است که چون به بحران برمیخورند، دچار تشتت و تعارض ذهنی و رفتاری میشوند و یکی گوشش میپیچد سخت، دیگری زیر کامش میجوید لخت، وان دگر در نعل او میجوید سنگ، وان دگر در چشم او میبیند زنگ، و در عمل، از هر تدبیرشان، تدمیری - هلاکت و تباهی و سیاهی - میجوشد و از هر سرکنگبینشان، صفرایی، و آنان را بهطور فزایندهای در یک چرخهی تناقضآمیز و خودنفیکننده قرار میدهد. بزرگی میگوید سیاست فقط تصمیم و تدبیر درست نیست، بلکه تصمیم و تدبیر بهنگام نیز هست.
شرایط عاصی و بحرانی، بیش از هر زمانی محتاج سیاست درست/بهنگام و سیاستپیشگانی است که در چنین وضعیتی قادرند از محدودهی معیارهای سنجش خود بیرون آیند، ارزشهای مورد باور خود را کنار گذارند، واقعیتها را با اطلاعات و دانش، از یکسو، و با هدفها و اصول، از سوی دیگر، ترکیب نمایند، و توزیع و اعمال مقتدرانهی محدودیتها و مقدورات کنند.
2- اکنون پرسش این است که آیا میان این «وضعیت آخرالزمانی» و این «تدبیر» و «تدبیرگران» تناسب معناداری وجود دارد؟ آنچه به تجربه و مشاهده میتوان گفت در شرایط کنونی با نوعی شکاف میان تهدید و تدبیر مواجه هستیم.
تدبیرها همواره چندگام در پس و پشت تهدیدها روان و دوانند و همواره توسط تهدیدها و بحرانها و رخدادهای ناخوانده و نامنتظر رودست میخورند و متعجب و کنف وکیشومات میشوند.
تدبیرگران نیز، تا زمانی که تهدیدها آنان را تهدید و لاجرم از تصمیم و تدبیر نکنند، در نوعی تعطیلات تاریخی بهسر میبرند، لذا هر وقت میرسند، قبلا دیر شده است: در این شرایط «قبلا-دیر-شده» دچار تشویش ذهنی شده و آن عمارت که میکنند ویران میکنند، و زمانی متوجه بحرانزدگی خود میشوند که: جامعه، دیگر در دسترس نیست، دیگر در انتظار آنها نیست، دیگر آنها را نمینگرد، آنها را دیگر نمیجوید، نمیشنود.
دیدگاه تان را بنویسید