کد خبر: 404866
|
۱۳۹۹/۰۲/۲۵ ۱۳:۴۴:۵۴
| |

آذر منصوری:

جریان سیاسی که تحلیل درستی از دوران پساکرونا داشته باشد، در آینده سیاسی تاثیرگذار‌تر است

یک فعال سیاسی می گوید: در چنین شرایطی ‏هر جریان سیاسی که بتواند تحلیل درست و واقع‌بینانه‌ای از دوران کرونا و پساکرونا داشته باشد و سرمایه ‏اجتماعی خودش را تقویت کند، می‌تواند در آینده سیاسی ایران هم نقش تأثیرگذاری داشته باشد.

جریان سیاسی که تحلیل درستی از دوران پساکرونا داشته باشد، در آینده سیاسی تاثیرگذار‌تر است
کد خبر: 404866
|
۱۳۹۹/۰۲/۲۵ ۱۳:۴۴:۵۴

اعتمادآنلاین| آذر منصوری، فعال سیاسی، سال‌های دور اصلاح‌طلبی و قائم‌مقام فعلی دبیر کل حزب اتحاد ملت ایران اسلامی است. به باور او اگر جریانات سیاسی فرصت‌ها و تهدیدات فعلی در جهان کرونایی را جدی نگیرند، در فضای پسا‌کرونا احتمال حذف‌شدن دارند.


او در گفت‌وگویی توضیح داد که جریان‌های سیاسی اگر توجه لازم را بر تأثیر بحران کرونا بر متغیرهای داخلی و خارجی مانند انتخابات 1400 و تحریم‌های بین‌المللی نداشته باشند، در نوع سیاست‌ورزی و رویکردهای‌شان درباره تحولات ایران دچار خطا خواهند شد و ‏قاعدتا این نوع خطا ممکن است آنها را از صحنه سیاسی ایران هم به‌نوعی حذف کند.


به باور این فعال سیاسی در چنین شرایطی ‏هر جریان سیاسی که بتواند تحلیل درست و واقع‌بینانه‌ای از دوران کرونا و پساکرونا داشته باشد و سرمایه ‏اجتماعی خودش را تقویت کند، می‌تواند در آینده سیاسی ایران هم نقش تأثیرگذاری داشته باشد.
به اعتقاد منصوری در صورت تداوم حیات این بیماری، توجه به مجموعه‌ای از سیاست‌گذاری‌ها که بتواند موجب انسجام و وحدت ملی در کشور شود، ضروری است.


به نظر شما بحران کرونا در کشور ما سطوح سیاست‌گذاری را چگونه تغییر داده است؟


بحران کرونا به دلیل ویژگی‌های متعدد و متفاوتی که دارد؛ نه‌تنها زندگی بشر را تحت تأثیر قرار داده است؛ بلکه توان دولت‌ها و نظام‌های سیاسی را در مقابله یا مهار و مدیریت این بیماری مورد آزمون قرار داده است.


به‌همین‌دلیل همه سطوح سیاست‌گذاری را تحت تأثیر قرار خواهد داد. این تأثیرگذاری محدود به نهاد و نظام سلامت نیست که با توجه به نوع این بحران‌ها باید خود را به‌روز‌رسانی کند؛ بلکه مجموعه رویکردها چه در سیاست داخلی و چه خارجی باید بر مبنای تهدیدهای چنین بحران‌هایی، اصلاحات لازم را برای تداوم حیات خود جریان‌سازی کنند. آنچه انجام این اصلاحات را ضروری‌تر می‌کند، ویژگی خاص کووید 19 است. کرونا تبدیل به درد مشترکی شده است که درمان مشترک می‌خواهد.


همین مسئله فرصتی را پیش‌روی کشورها قرار می‌دهد تا به سیاست‌هایی بیندیشند که کانون توجه این سیاست‌گذاری‌ها نجات جامعه بشری از بحران فعلی و بحران‌های پیش‌رو باشد. به‌عنوان‌ مثال در سیاست داخلی باید بر برنامه‌هایی تمرکز کرد که ضمن اینکه هدف اصلی‌اش کاهش آلام مردم و تقویت سرمایه ملی باشد، به تقویت مؤلفه‌های همبستگی ملت‌ها بینجامد. طبعا در کنار مجموعه اقدامات کوتاه‌مدت نهاد سلامت باید مجموعه اقدامات و برنامه‌های بلندمدت با این رویکرد باشد. همین رویکرد می‌تواند در سیاست خارجی هم تعمیم داده شود. تعامل با کشورهای منطقه و جامعه جهانی با هدف تقویت منافع ملی کشورها نیز به نظرم بعد از کرونا و در حین بحران ازجمله اصلاحاتی است که باید برای مهار این نوع بحران‌ها مدنظر قرار گیرد. در غیر‌این‌صورت همه جهان متحمل خسارت‌های جبران‌ناپذیر خواهد شد. دلیل اصلی آن‌ هم خصلت این ویروس است؛ چون شکست یا موفقیت یک کشور در مقابله با این ویروس شکست یا موفقیت همه کشورها محسوب می‌شود.


به باور بسیاری جهان بعد کرونا، از جهان قبل آن متفاوت خواهد بود. آیا این ایده را تأیید می‌کنید؟


به‌ طور قطع جهان قبل از کرونا با جهان بعد از کرونا تفاوت‌های بسیار جدی خواهد داشت. نوع تعاملات و ارتباط بین جوامع مختلف تحت تأثیر آن قرار خواهد گرفت. دلیلش هم همان‌طور که در سؤال اول گفتم، ویژگی و خصوصیات خاص آن و نوع همه‌گیری و سرایت این ویروس است. اینکه مجموعه کشورها در تلاش هستند تا سریع‌تر به درمان مؤثری برای پیشگیری از این بیماری دست پیدا کنند، به نظرم می‌تواند نقطه شروع این تغییرات باشد. تمرکز سازمان بهداشت جهانی برای کاهش میزان اثرگذاری ویروس یا تمرکز بر اقدامات پیشگیرانه و آمادگی کشورها و تعامل و ارتباط بین کشورها و امدادرسانی کشورها به هم به نظرم ناشی از همین خصوصیت ویروس است.


پس معتقدید در ایران هم شرایط پس از کرونا، موقعیتی جدید و متفاوت خواهد بود؟ درست است؟


بله، همین‌طور است. طبیعتا ایران پساکرونا هم همچنان که در بحران کرونا مشاهده کردیم، با توجه به زمان حیات این ویروس، تحت تأثیر این بحران قرار خواهد گرفت. طبیعتا تداوم حیات این ویروس بر اقتصاد کشور اثرات جدی به‌جا خواهد گذاشت و همین مسئله ضرورت توجه به مؤلفه‌هایی را که می‌تواند موجب تقویت و همبستگی و اتحاد ملی بشود، بیشتر می‌کند. تحت این شرایط انتظار و پیش‌بینی محتمل این است که شاهد تغییر مجموعه‌ای از سیاست‌گذاری‌ها و رفتارها در ایران پساکرونا باشیم. در صورت تداوم حیات این بیماری توجه به مجموعه‌ای از سیاست‌گذاری‌ها که بتواند موجب انسجام و وحدت ملی در کشور شود، ضروری است.


چه سیاست‌گذاری‌هایی؟

مجموعه‌ای از سیاست‌گذاری‌ها که بتواند رویکردها را به‌سمت واقعیت‌های جامعه امروز ایران و جهان پیرامونی ایران اصلاح کند و توجه به مطالبات دیگر شهروندان را در کنار تأمین رفاه اجتماعی و حداقل‌هایی را که وظیفه دولت‌هاست، در اولویت قرار دهد.


به‌این‌ترتیب باور دارید که سیاست پساکرونا هم در ایران چهره‌ای متفاوت خواهد داشت؟

قاعدتا نوع بحران و ویژگی‌هایی که این کشور دارد تأثیرش را بر همه تحولات ازجمله تحولات سیاسی ‏ایران هم برجای خواهد گذاشت. قاعدتا تأثیرگذاری ویروس کرونا و بحران کرونا بر اقتصاد و سفره خانوار ‏ایران قابل‌تأمل خواهد بود. مسئله تحریم‌های تحمیل‌شده به ایران یا انتخاباتی که در پیش ‏رو داریم، همگی متغیرهایی هستند که تحت تأثیر بحران کرونا قرار خواهند گرفت. به اعتقاد من این مسئله ‏مهم است و همه جریان‌های سیاسی اگر توجه لازم را بر تأثیر بحران کرونا روی این متغیرها ‏نداشته باشند، در نوع سیاست‌ورزی و رویکردهایشان نسبت به تحولات ایران دچار خطا خواهند شد و ‏قاعدتا این نوع خطا ممکن است آنها را از صحنه سیاسی ایران هم به‌نوعی حذف کند؛ به همین دلیل به نظرم ‏توجه به بحران کرونا و تأثیرات آن بر نوع تعاملات و به‌ویژه اقتصاد ایران، اثر خودش را در فضای ‏سیاسی ایران و اساسا سیاست در دوران پساکرونا به‌جای خواهد گذاشت. بدون توجه به این تغییرات و ‏متغیرهای مهم اثرگذار قاعدتا هم پیش‌بینی‌ها غیرواقع‌بینانه خواهد بود و هم رفتارها، آن‌گونه نخواهد بود که ‏بتواند شاخص‌هایی مثل اعتماد عمومی و انسجام ملی را تقویت کند. در آینده پساکرونا باید توجه شود که تأثیرات این بحران‌ها بر سیاست خارجی و داخلی ایران چه ‏خواهد بود و براساس این تحلیل کرد؛ به‌نوعی سیاست‌ورزی واقع‌بینانه در ایران امروز دست پیدا کرد ‏و به راهبردهای مؤثر برای حل مناقشات داخلی و خارجی رسید.




در چنین شرایطی ‏هر جریان سیاسی که بتواند تحلیل درست و واقع‌بینانه‌ای از دوران کرونا و پساکرونا داشته باشد و سرمایه ‏اجتماعی خودش را تقویت کند می‌تواند در آینده سیاسی ایران هم نقش اثرگذاری داشته باشد، اما بدون توجه ‏به مجموعه این متغیرها و مسائلی که گفتم، قاعدتا بحران کرونا و فضای پساکرونا چه‌بسا موجب حذف ‏جریان‌های سیاسی در فضای سیاسی کشور شود.

ازمنظر جامعه چطور؟ آیا ایرانی متفاوت با ایران قبل از بهمن 98 را شاهد خواهیم بود؟


‌به نظرم در همین مدت تقریبا سه ماه که به‌طور رسمی وجود کرونا در ایران اعلام‌شده، این ویروس تأثیر خودش را در جامعه ایران به‌جا گذاشته است. تفاوت این بحران با بحران‌های دیگر این است که این ویروس موجب جداسازی و ایزوله‌شدن افراد جامعه از یکدیگر شد. به نظرم این نکته، نکته درستی است. تعطیلی همه مکان‌هایی که می‌توانست این تعاملات و ارتباطات را بیشتر کند و اعمال قرنطینه، در خانه ماندن و مجموعه‌ای از پروتکل‌های بهداشتی که باید برای مقابله و مهار این ویروس رعایت شود، باعث شده این ویروس شرایط جدید را به جامعه تحمیل کند. در چنین شرایطی وقتی حیات ویروس و نوع این بیماری باعث ایزوله افراد جامعه از یکدیگر می‌شود، طبیعتا این احتمال را ایجاد می‌کند که در آینده به‌نوعی با آفت فردگرایی و توجه افراد جامعه نسبت به حفظ جان خود و خانواده‌شان در اولویت قرار بگیرد. طبیعتا این مسئله می‌تواند بر مجموعه‌ای از رفتارهای جمعی جامعه اثرگذار باشد. مسئله قابل‌توجه تطبیق جوامع، حتی جامعه ایران با تطبیق رو به افزایش جامعه با این ویروس است، به‌طوری‌که استفاده از فضای مجازی برای پیگیری گفت‌وگوها و جلسات بیشتر شده است.
همین ویروس جامعه ما را به این فکر فرو برد که چگونه و از چه راه‌هایی می‌تواند این تعاملات را حفظ کند. استفاده از ظرفیت‌های مجازی برای برگزاری جلسات که نمونه مشخصش هم در طول این مدت جلسات هرروزه دولت بوده است که در سطح استان تهران و چه در کل کشور از این فرصت شبکه‌های مجازی و ظرفیت‌های آنلاین استفاده کرده برای اینکه بتواند پیگیری‌های خاص خود را داشته باشد. همین موضوع تعمیم داده می‌شود به مناسبت‌هایی مثل مناسبت ماه رمضان که شاهد هستیم از فضای اینستاگرام و شبکه‌های اجتماعی بهتر استفاده می‌شود که صدای گروه‌های مرجع به جامعه بیشتر برسد. قطعا حرکت در این مسیر می‌تواند خطر ایزوله‌شدن افراد جامعه از هم را برطرف کند که به‌طورقطع زمان‌بر خواهد بود. اما با درنظرگرفتن همه اینها هیچ فضای آنلاینی نمی‌تواند جایگزین فضای واقعی و گفت‌وگوهای رودررو و تعاملات انسانی شود. تعامل در فضای مجازی نمی‌تواند جایگزین تعامل در فضای حقیقی شود. مجموعه این ظرفیت‌ها نمی‌تواند جایگزین نوع ارتباطات انسانی شود که لازمه نشاط، پویایی و حیات جامعه بشری است. سوی دیگر ماجرا این است که به دلیل تأثیرات شگرف کرونا بر اقتصاد ایران در فضای پساکرونا و در طول بحران کرونا که انتخابات مهم ریاست‌جمهوری را در 1400 در پیش رو داریم هر گروه و جریانی که بتواند قدرت بسیج‌کنندگی جامعه و همراهی جامعه را با خود داشته باشد، با توجه به مجموعه‌ای از مشکلات ایران که عرض کردم، می‌تواند جامعه را تحت تأثیر قرار دهد و قاعدتا پیروز انتخابات شود. البته این مسئله به نوع نگاه مجموعه تهدیدهایی که شکاف‌‌ها متوجه منافع ملی ما کرده بازمی‌گردد. قاعدتا این تغییر رویکردها و اصلاح سیاست‌گذاری‌ها که باید بتواند به تقویت شاخص‌های حکمرانی خوب کمک کند، اگر اعمال شود می‌توان گفت در ایران پساکرونا شاهد تحولات مثبتی به نفع ایران و منافع ملی کشور خواهیم بود.


همان‌طور‌که خودتان می‌دانید درباره آماری که درباره این بیماری در کشور ما ارائه می‌شود و حتی زمان شروع آن اماواگر‌هایی هست. از طرفی تا پیش از کرونا شاهد افت اعتماد عمومی بوده‌ایم. آیا این روند اعتماد عمومی را بیش‌ازپیش شاهد رشد آن خواهیم بود؟


قبلا هم در یادداشت‌ها و مصاحبه‌ها مکرر گفته‌ام در شرایطی که جامعه با بحران اعتماد عمومی مواجه است، گذر از یک بحران مثل بحران کرونا برای این جامعه به‌مراتب سخت‌تر خواهد بود. چه‌بسا در زمانی که اولین بیمار مبتلا به کرونا در کشور شناسایی‌شده بود و این مسئله موردتوجه قرار می‌گرفت، به‌مراتب شاهد خسارت‌های کمتری ‌بودیم یا اعمال قرنطینه‌های بهنگام و به‌موقع که می‌توانست سطح پیک بیماری را برای ما پایین‌تر بیاورد و طبیعتا مرگ‌ومیر ناشی از بیماری را کمتر کند. این موارد قاعدتا این واقعیت را پیش‌روی ما به تصویر می‌کشد که ما و بسیاری دیگر از کشورها از بحران کرونا عقب ماندیم و آنچه باعث شد مدیریت بحران کرونا در ایران سرپا بماند و با خسارت‌های به‌مراتب کمتری همراه شود، چند دلیل داشت.نخستین آنها شبکه‌های مجازی بودند که به دولت و ستاد ملی مبارزه با کرونا کمک کردند؛ چه برای استفاده از اپلیکیشن‌هایی مثل ماسک که توانسته به جامعه برای شناختن مناطق قرمز، سفید و زرد کمک کند که خودش به‌نوعی یک وجه مهم پیشگیری از بیماری محسوب می‌شود و چه اطلاع‌رسانی‌هایی که به‌واسطه ویژگی‌های این بیماری در شبکه‌های مجازی شکل گرفت و باعث شد همان‌طورکه وزیر بهداشت و بسیاری از مسئولان گفتند، اکثریت مردم ایران توجه لازم را به این پروتکل‌ها داشته باشند و نکات بهداشتی را رعایت کنند. اما قاعدتا ارائه آمار درست و واقعی و اعمال حساسیت‌های لازم و پیشگیرانه در زمانی که این بحران وارد کشور ما شد و در طول این بحران نه‌تنها می‌توانست به تقویت اعتماد عمومی کمک کند بلکه می‌توانست با حذر داشتن جامعه و رعایت پروتکل‌های بهداشتی و به‌نوعی واقعی جلوه‌دادن خطر این بیماری و کشنده‌بودنش، از سطح آسیب‌ها و تأثیرات کوتاه‌مدت و بلندمدت بر اقتصاد و معیشت بکاهد. درواقع بیان واقعیت‌ها در کنار کم‌کردن خسارت‌های ناشی از این بیماری و همراهی مردم می‌توانست کمک کند که اعتماد عمومی هم تقویت شود. مجموعه نظرسنجی‌هایی که دیده‌ام، حاکی از این است که عموم جامعه به آمارهای منتشره اعتماد ندارند و آن را واقعی نمی‌دانند. صرف‌نظر از اینکه من در جایگاهی باشم که قضاوت کنم آمارها واقعی است یا نه، قاعدتا اعمال مجموعه‌ای از رفتارها در بحران کرونا می‌توانست و می‌تواند کمک کند برای اینکه اعتماد ازدست‌رفته و شکافی که بین مردم ایجاد شده ‌ترمیم شود.


در سیاست پس از کرونا شیوه‌ها و چینش‌ها چطور خواهد بود؟ بسیاری از کارشناسان معتقدند شاهد رشد نوعی دیکتاتوری در سراسر جهان خواهیم بود.


اساسا قضاوت درباره اینکه کدام نظام‌های سیاسی در مهار یا مدیریت این بحران موفق‌تر عمل کرده‌اند، به نظرم زودهنگام است. در دوران پساکرونا باید بر اساس آمادگی دولت‌ها برای ارائه اخبار و آمار دقیق و درست، چه میزان مبتلایان، چه کسانی که بهبود پیداکرده‌اند و چه افرادی که فوت کرده‌اند، قضاوت کرد کدام نظام سیاسی و دولت در مدیریت و مهار این بحران توانسته موفق‌تر عمل کند. بر اساس همین مقدمه به‌هیچ‌وجه نمی‌توانیم بگوییم چین در مهار این ویروس موفق عمل کرده یا ایتالیا و اسپانیا ناموفق عمل کرده‌اند. به دلیل اینکه دولت چین بعد از اینکه اعلام کرد توانسته این ویروس را شکست دهد، اعلام کرده رقمی بالغ‌بر هزار نفر بر فوتی‌های قبلی و رقمی هم بر مبتلایان قبلی اضافه ‌شده است؛ چون آن زمان امکان شناسایی همه افرادی را که بر اثر کرونا فوت کرده‌اند، نداشته‌اند. بنابراین قاعدتا فارغ از اینکه سیستم‌های غیردموکراتیک و ادعای این کشورها در مهار و بحران ویروس کرونا چه بوده و چه هست، یا ادعای کشورهایی که از نظام‌های دموکراتیک‌تری برخوردار هستند یا کشورهایی که از سیستم دموکراسی حداکثری برخوردار هستند؛ قاعدتا باید بین نسبت مبتلایان واقعی و مقایسه نسبت بین مبتلایان واقعی، بهبودیافتگان و فوت‌شدگان به‌عنوان یک شاخص برای موفقیت یا شکست دولت‌ها در مواجهه با این ویروس قضاوت کرد. از طرف دیگر به نظرم شاخص دیگری که بسیار مهم است این است که تا چه حد مدیریت بحران کرونا در کشورهای مختلف به سمتی بوده که کمترین تأثیر را بر اقتصاد کشورها بگذارد و اقتصاد کشورها را با فروپاشی یا آسیب‌های جدی مواجه نکند. یعنی در ارزیابی اینکه سیستم‌های غیردموکراتیک در بحران کرونا موفق‌تر بوده‌اند و این بحران موجب تقویت آنها می‌شود یا نظام‌های دموکراتیک، باید متغیرهای متعددی را مدنظر قرار دهیم تا قضاوتمان بهتر باشد.


مثلا چه متغیرهایی؟ چون اصولا معتقدند نوعی استبداد در رأی باعث بهتر مهارشدن این ویروس در کشورها بوده است.


نمی‌توان این‌طور قضاوت کرد. متغیرهای مختلفی را می‌توان مطرح کرد، اما درمجموع در کنار رتبه و جایگاه نهاد سلامت کشورها و توانایی درمانی و بهداشتی کشورها برای پوشش‌دادن همه بیماران و کاهش مرگ‌ومیر، مجموعه کشورهایی که از انسجام عمومی بیشتری برخوردار بودند، ‌اعتماد عمومی در این کشورها برجسته‌تر بود و تأثیر آن بر همراهی مردم هم بیشتر بوده است. بنابراین ‌به نظر می‌رسد در عبور از این بحران و مهار مدیریت بحران هم کشورهایی که از این مؤلفه مهم برخوردار بودند بتوانند موفق‌تر عمل کنند و از این بحران عبور کنند، البته به نظرم هنوز برای این قضاوت زود است.


با توجه به ساختار اجتماعی و سیاسی ایران، برای امروز که کشور با بحران کرونا روبه‌روست، چه مدل مدیریتی مؤثرتر است؟ به باور شما این مدل در دوران پساکرونا چه تغییراتی باید بکند؟


قاعدتا اعمال هر نوع مدیریتی که بتواند سلامت و حفظ جان مردم را در اولویت قرار دهد می‌تواند الگوی مطلوب‌تری برای مدیریت این بحران باشد. چه‌بسا توجه به اقدامات پیشگیرانه به مدیریت دولت کمک کند برای اینکه در مدت‌زمان کوتاه‌تری بتواند این بحران را مهار کند و در این صورت است که تأثیر آن بر اقتصاد هم کمتر خواهد بود. الان مجادله‌ای وجود دارد که اعمال قرنطینه‌های سخت‌گیرانه یا جدی‌ترگرفتن پروتکل‌های بهداشتی، در درازمدت می‌تواند بر اقتصاد و کسب‌وکار و معیشت مردم اثرگذار باشد. فرصت‌های زیادی را برای اعمال قرنطینه‌های سخت‌گیرانه در موج اول اپیدمی و شیب اول بیماری داشتیم که از دست دادیم و به نظرم الان با توجه به مشکلات اقتصادی‌ای که داریم، به نظر می‌رسد اعمال این نوع قرنطینه‌های سخت‌گیرانه با توجه به دوره طولانی این بیماری غیرممکن است. در چنین شرایطی مدیریتی مؤثرتر و کارآمدتر است که در کنار توجه به اقدامات پیشگیرانه بتواند با مجموعه‌ای از اقدامات، همراهی و مشارکت مردم را در مهار و شکست این ویروس جلب کند. این دیگر محدود به بیماری کرونا یا ملاحظاتی که در مورد این بیماری است نمی‌شود؛ مثلا مجموعه‌ای از اقدامات را که خرجی هم به لحاظ اقتصادی برای کشور ندارد و به GDP ارتباط پیدا نمی‌کند هم باید در نظر داشت. در حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مجموعه این رفتارها می‌تواند موجب همراهی و جلب اعتماد مردم شود که به نظرم بهترین گزینه در سیاست داخلی است و در سیاست خارجی هم با توجه به مجموعه‌ای از فرصت‌ها که نوع تعامل ایران با کشورهای منطقه و جهان می‌تواند پیش‌روی ایران قرار دهد را هم باید مدنظر قرار داد، چراکه اصلاح این رویکرد می‌تواند در راستای خدمت به منافع ملی و تقویت منافع ملی کشور باشد.


این تعامل چگونه باید باشد؟


نوع تعامل ما نباید با این تلقی باشد که به برد ما و باخت طرف مقابل ختم شود. این تعامل اگر مبتنی‌بر رویکرد برد - برد در نوع مواجهه ایران با کشورهای منطقه و جهان شود، به اعتقاد من، هم در کوتاه‌مدت و هم در بلندمدت می‌تواند منجر به تقویت امنیت ملی و منافع ملی کشورمان باشد. چرا نباید حتی از تجربه کشوری مثل چین در استفاده از فرصت‌های جهانی برای رشد اقتصادمان استفاده کنیم؟ تجربه‌ای که از سال 1980 با تغییر سیاست درهای بسته به سیاست درهای باز، باعث شد از مجموعه‌ای از فرصت‌های تکنولوژی و نوآوری‌ها و توانایی جوامع مختلف استفاده شود و امروز اقتصاد و GDP چین را به‌عنوان یکی از کشورهای مطرح در مقابل آمریکا قرار دهد و به چین قدرت رویارویی اقتصادی با آمریکا را بدهد. به نظرم رشدی که اقتصاد چین در این مدت کرده، گویای این مسئله است. این اصلاح رویکردها در سیاست داخلی و سیاست خارجی اگر مورد توجه قرار بگیرد قاعدتا می‌شود گفت به سمت تقویت شاخص‌های حکمرانی خوب در کشور حرکت خواهیم کرد.

منبع: شرق

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها