چگونه میتوان از بحرانها عبور کرد؟
«آشتی ملی» و «عذرخواهی ملی»
آیا آشتی ملی تنها راه ممکن برای عبور از بحران های فعلی است؟ قطعاً خیر. چه آنکه همین نیروهای سیاسی راست و چپ، باید بابت همه کاستیهایی که مایه ناراحتی و دلخوری مردم شده، صادقانه عذرخواهی از ملت را در صدر رفتارها و سیاستهای خود قرار دهند تا شاید شکاف بین حاکمیت-ملت و شکاف جامعه و جناحها تا حدودی رفع شود. بالمآل پیشنیاز تامین منافع ملی، آشتی ملی است و پیشنیاز آشتی ملی؛ عذرخواهی جناحها از مردم.
اعتمادآنلاین| مجتبی حسینی- «ما متحدان و دشمنان همیشگی نداریم. تنها منافع ملی ماست که همیشگی و دائمی است، و وظیفه ما، دنبال کردن این منافع است.» (لرد پالمرستون، نخستوزیر بریتانیا در سده نوزده میلادی)
«منافع ملی» را باید کلیدیترین کلیدواژه حیاتی هر نظام سیاسیای فارغ از لیبرال-سوسیال، توتالیتر و جمهوریهای دینی دانست: کلیدواژهای که اگرچه از وحدت واژگانی «منافع» و «ملی» پردازش شده، اما هویت و ماهیت این نظامهای سیاسی را بر اساس عملکردها و خاستگاههایشان نشان میدهد.
رهبران، کنشگران و الیتهای این نظامهای سیاسی بیتردید بر اساس مانیفست و چشماندازی که برای نظام سیاسی خود طراحی و تدوین کردهاند همواره در صدد حفظ و حراست از منافع ملی خود هستند. ایران و ایرانی هم با جملاتی نظیر «ما باید از منافع ملی خود دفاع کنیم»، «منافع ملی ما به خطر افتاده است» و «هدف ما حفاظت از منافع ملی است» که از سوی حاکمان، دولتمردان و تحلیلگران سیاسی و امنیتی گفته شده و گفته می شود، غریبه نیست. شاید بتوان ادعا کرد که هر گاه سخن از منافع ملی به میان آمده، حواسها و نگاهها را بیشتر به سمتوسوی خود جذب و جلب کرده است. اما به واقع، همه نیروهای سیاسی در ایران نگاهی همسان و همگون به منافع ملی دارند؟ آیا مختصات و مشخصات منافع ملی در مقام برنامههای راهبردی و کلان یک نظام سیاسی برای تودههای اجتماعی و نیروهای سیاسی شفاف و قابل رصد و شناسایی است؟ ارکان و پایههای منافع ملی چیست؟ وحدت ملی و امنیت ملی چه جایگاهی در پیگیری منافع ملی و پیشگیری از تهدیدهای منافع ملی دارند؟ منافع ملی ایران را چه گروههایی و چگونه تحدید و تهدید میکنند؟ پاسداران منافع ملی چه کسانی هستند؟ آشتی ملی و وحدت ملی چه کارکردی در افزایش ضریب تحقق منافع ملی میتواند داشته باشد؟
مفهوم «منافع ملی» (National interest) مرکب است از «منافع» که جمع منفعت و به معنای سود است و «ملی» که منسوب به ملت است؛ یعنی منفعتهایی که مربوط به ملت است. دو دیدگاه میان اندیشمندان سیاسی درذ تعریف کلیدواژه منافع ملی وجود دارد:
1- گروهی منافع ملی را بقای یک کشور و نظام سیاسی میدانند. به اعتقاد این طیف، پیش از هر چیز، یک کشور باید وجود داشته باشد تا بتواند هر ارزش دیگری را حفظ کند. اگر خودش نباشد، تلاش برای حفظ منافع و مصالح معنا ندارد. این دسته از اندیشمندان، سایر ارزشهای اساسی منافع ملی، همچون استقلال سیاسی، تمامیت ارضی و هویت فرهنگی را متولد از این ارزش پایهای میدانند.
2- دسته دیگری از متفکران سیاسی، عقیده دارند که برای یافتن اموری که منافع ملی را تشکیل میدهد نباید به این کلیات بدیهی (بقای کشور) بسنده کرد. اینکه بگوییم منافع ملی هر کشور در درجه اول، بقای هر کشور است، چیز زیادی را بیان نمیکند. آنها عقیده دارند که تنها با مشاهده عملکردهای مشخص یک کشور در زمانی نسبتاً طولانی، میتوان مضمون عینی منافع آن کشور را معین کرد.
با وجود این دو دیدگاه متفاوت، منافع ملی را میتوان چنین تعریف کرد: «هدفهای عام و ماندگاری که یک ملت برای دستیابی به آنها تلاش میکند.» طبق این تعریف، منافع ملی، مفهوم وسیعی است که تنها به معنای حفظ استقلال ملی و تمامیت ارضی نیست.
منافع ملی اگرچه رابطه حیاتیای با سیاست خارجی دارد، اما با این وجود، با سیاست داخلی نیز بیارتباط نیست.
بسیاری از عناصر بقای کشور و دفاع از استقلال و تمامیت ارضی، به عناصر «سیاست داخلی» مربوط است؛ مثلاً تقویت نیروی دفاعی کشور، ممکن است با توسعه امکانات رفاهی مردم تعارض داشته باشد و هنگامی که دولت از یک سو، بنیه دفاعی کشور را از حیث تجهیزات نظامی تقویت میکند، از سوی دیگر، با کاهش بودجه رفاهی، موجب رشد نارضایتی مردم و تضعیف روحیه ملی شود. به هر حال، پیوند این دو، به قدری است که تغییر در هر طرف، دگرگونی در طرف دیگر را به دنبال دارد. از این رو، در برنامهریزی ما تعادل میان این دو بُعد منافع ملی، ضروری است.
وحدت ملی و امنیت ملی از ارکان منافع ملی
با توجه به تعاریف موجود از منافع ملی باید به این پرسش پاسخ داد که ارکان منافع ملی را چه مولفهها و پارامترهایی تشکیل میدهد. بنا بر تعاریف علمی و سیاسی موجود سه رکن: وحدت ملی، امنیت ملی و قدرت ملی سه پایه خیمهگاه منافع ملی را میسازد.
1- وحدت ملی:
وحدت ملی عبارت است از «چگونگی واکنش مردم در باب دفاع از منافع عمومی و مصالح کشور.» در واقع، اتحاد، یکپارچگی و وحدت کلمه آحاد یک کشور در دفاع از منافع عمومی، وحدت ملی آن کشور به شمار میآید. وحدت ملی به احساس همبستگی شهروندان کشور با نظام سیاسی جامعه، دولت و دستگاه حاکم متکی است و بخشی از فرهنگ سیاسی جامعه محسوب میشود. به تعبیر دیگر هر چه انسجام قومی، دینی، اجتماعی و سیاسی یک کشور بیشتر باشد، احساس وحدت ملی در میان مردم آن کشور نیز قویتر است. وحدت ملی از جمله منافع مهم ملی است که هر ملتی برای بقا و حیات خود یا دستیابی به اهداف دیگر سخت به آن نیازمند است، زیرا جامعه متشتت و پراکنده و جامعهای که در آن هر کسی به دنبال منافع قومی، سیاسی و نژادی خود باشد و در آن منافع عموم ملت پاس داشته نشود، به ناچار از هم فروپاشیده خواهد شد.
2- امنیت ملی:
عناصر تشکیلدهنده امنیت ملی را باید توانایی توسعه اقتصادی، ثبات سیاسی، امنیت داخلی، ایجاد زندگی مرفه برای مردم و... معرفی کرد.
3- قدرت ملی:
منظور از قدرت ملی، مجموعه تواناییهایی است که به یک کشور امکان میدهد اهداف ملی خود را در مناسبات بینالمللی پیش ببرد. بیشک، کشوری که از قدرت ملی بالایی برخوردار باشد، به آسانی میتواند علاوه بر حیات و بقای خویش، منافع ملی دیگر را نیز حفظ کند.
آشتی ملی و عذرخواهی از ملت، نیاز امروز ایران
با توجه به تعاریف فوق از مفهوم منافع ملی و نیمنگاهی به حال و هوای امروز فضای سیاسی ایران بیتردید کمتر کسی است که واقعبینانه به ایران و ایرانیان بنگرد و به نارضایتیها و دلخوریهای عمیق مردم از هر طبقه و با هر بینش و جهانبینیای اعتراف نکند. هر چند قرائتهای گوناگون از منافع ملی، امنیت ملی و قدرت ملی در بین گروههای سیاسی، از چپ و راست و میانه و دست به دست شدن قدرت میان این جناحها و جریانها باعث شده تا کوهی از اختلافات ساخته شود و کارهای کشور روی زمین باقی بماند. اما آنچه اهمیت دارد این است که چگونه باید از این شرایط عبور کرد؟ پیش از پاسخ به این سوال و دستیابی به راهبردی برای برونرفت از وضعیت قرمز فعلی و رسیدن به شرایط نرمال ضرورت وحدت ملی و رفع کدورتها، کینهها و سوءتفاهمها میان چهرهها و گروههای دلسوز مردم مهمترین نیاز کشور است. به این معنی که همه خواص سیاسی کشور باید تجادل و تنازعات سیاسی خود را برای «ایران» و «آینده ایران» کنار بگذارند و بر سر سرنوشت و آینده ایران و ایرانیان به گفتوگو و وحدت نظر برسند.
اگر چه در این میان افراد و باندهای سیاسیای حضور دارند که ادامه حیات سیاسیشان به افزایش تنشها و پررنگ کردن سوءظنها میان کنشگران اصلاحطلب و اصولگرای شناسنامهدار است و برای پیشبرد چنین اهدافی از راهبرد و پوشش دفاع از انقلاب و نظام و ارزشها بهره میبرند.
مدیران این جریان برای بازیگری سیاسی و تحقق اهداف خود از شلوغبازار سیاست ایران، همواره کارگردانی و بازیگردانی صحنه را در دست گرفته تا در این میان بتوانند با ایفای نقش «واسطهالشرها»، عناصر سیاسی جناحین سیاسی را مقابل یکدیگر قرار دهند. باز نگه داشتن زخمهای کهنهای که منافع ملی و تودههای اجتماعی را در این سالها با تنش مواجه ساخته است از مهم ترین کارویژههای این جریان بیشناسنامه و سیال است.
بر این اساس نیروهای سیاسی معتدل و شناسنامهدار کشور باید برای خنثی کردن ترفندهای این جریان که همانا منافع ملی را با بحران مواجه ساخته وارد صحنه شده و با حسنظن و نیمنگاهی به رفاقتهای پرریشه خود گامی به سمت رقبای سیاسی و رفقای پیش از انقلاب خود بردارند که همنشینی این افراد و گروهها یقیناً طرد و حذف نیروهای سیاسی بیشناسنامه رادیکال را در فضای سیاسی و عمومی کشور به دنبال خواهد داشت. این مهم میسر نمیشود مگر آنکه واسطهالخیرها بیهراس از تیغ تیز تندروها به میدان بیایند و با هوشیاری و رعایت قواعد بازی، پروژه بر زمین مانده «آشتی ملی» را زنده کنند.
اما آیا آشتی ملی تنها راه ممکن است؟ خیر. چه آنکه همین نیروهای سیاسی راست و چپ باید بابت همه کاستیهایی که مایه ناراحتی و دلخوری مردم شده، صادقانه عذرخواهی از ملت را در صدر رفتارها و سیاستهای خود قرار دهند تا شاید شکاف بین حاکمیت-ملت وشکاف جامعه و جناحها تا حدودی رفع شود. بالمآل پیشنیاز تامین منافع ملی، آشتی ملی است و پیشنیاز آشتی ملی؛ عذرخواهی جناحها از مردم.
دیدگاه تان را بنویسید