کد خبر: 405344
|
۱۳۹۹/۰۲/۲۸ ۱۰:۰۲:۰۰
| |

بحران اقتصادی موجود راهنمای چپ اقتصادی برای اصلاح‌طلبان است؟

اگرچه در اظهارنظر اغلب کنشگران سیاسی اولویت‌بخشی به اقتصاد با توجه به شرایط دیده می‌شود، اما باید دید که بحران‌های اخیر می‌تواند تاثیر عمیقی بر رویکردهای آنها بگذارد و اولویت توسعه اقتصادی را جاگزین توسعه سیاسی کند.

بحران اقتصادی موجود راهنمای چپ اقتصادی برای اصلاح‌طلبان است؟
کد خبر: 405344
|
۱۳۹۹/۰۲/۲۸ ۱۰:۰۲:۰۰

اعتمادآنلاین| «بر قدرت» یا «در قدرت» یک جریان سیاسی شاید در رویکرد، روش و منش و در مجموع کنشگری آن تاثیرگذار باشد؛ همان‌طور که «در بحران» یا «در پسا بحران» قرار گرفتن جامعه نیز می‌تواند بر رویکردها و نگاه احزاب متبوع یک جریان سیاسی رد و نشانی از خود بر جای گذارد. اگرچه برخی کنشگران سیاسی معتقدند رویکردها یا راهبردهای احزاب و جریان‌های سیاسی محصول یک‌شبه نیستند که اگر روزی قدرت به آنها روی خوش نشان داد و شبی از عرش به فرش آمدند، اگر روزی ابر و باد و مه و خورشید در هم تنیده شد و شبی باد آرامش وزیدن گرفت؛ همه‌ چیز تغییر کند اما به هر روی نمی‌توان منکر بود که این دوگانه‌ها بی‌تاثیر باشند که در آن صورت حزب از تحرک و پویایی به سکون و سکوت خواهد رسید. به همین خاطر است که جریان‌های سیاسی موجود از ابتدای انقلاب تاکنون اگرچه عمرشان به نیم قرن هم نرسیده اما در کوران حوادث یا متناسب با کنش‌‌های «قدرت» و ذائقه «جامعه» سیر تغییر و تحول طی کرده‌اند.

اگر از چپ و راست در معنای بلوک شرقی و بلوک غربی آن یا مارکسیسم، لیبرالیسم عبور کنیم _کما اینکه نظام‌های سیاسی و اقتصادی جهان نیز از آن عبور کرده‌اند_ در این انقلاب میانه‌سال با دو جریان سیاسی مواجه خواهیم شد که افراد و احزاب زیرمجموعه‌شان نیز دستخوش تغییر و تحول شده‌؛ زمانی از گزاره‌ای عبور کرده‌اند، زمانی دیگر بر مطالبه‌ای تمرکز کرده‌اند، از گذشته‌‌ای خشنود یا پشیمان هستند و در این سیر تکوین و تطور جریان راست و چپ همواره در یک مسیر مشخص از گذشته تاکنون گام بر نداشته‌اند. چه آنکه روزگاری پا بر دیوار سفارتخانه‌ای گذاشته و از آن بالا رفته‌اند، دهه‌ها بعد قدم در مسیر تعامل جهانی و پا در راه اقتصاد بازار گذاشته‌اند و در مسیر عبور از جنگ و هزار و یک بحران دیگر، به پیوند اقتصاد و کوپن رسیدند.

خط امام تا اصلاحات؛ عدالت تا آزادی؟

«چپ سیاسی» آن زمانی _به معنایی در چارچوب‌های نظام جمهوری اسلامی ایران_ که در دورانی با روحیه غرب‌ستیز و امریکا‌ستیز برای برابری اقتصادی، از بین بردن فاصله طبقاتی و با نگاهی به ملی کردن صنایع و در یک کلام گسترش عدالت کنشگری می‌کرد، «چپ‌های خط ‌امامی» نامیده می‌شدند و در همین مسیر تغییر و تحول به اصلاح‌طلبی دست یافتند. آنها اگرچه در اسم و رسم به جریان و جناح چپ معروف بودند، در اقتصاد به راست‌گرایی روی آوردند و اغلب به اقتصاد «بازار آزاد» گرایش داشتند یا گرویدند. در این میان بودند سیاسیون بازاری یا ملی‌گرایانی که در بزنگاه جنگ به عنوان بزرگ‌ترین و اولین بحران پس از انقلاب مدتی به اقتصادی دولتی تن دادند. با این حال همان‌طور که نظام اقتصادی جمهوری اسلامی اساسا نه چندان چپ و نه آنچنان راست، نه متکی بر سوسیالیسم و نه بر مبنای لیبرالیسم است، همین امر به جریان‌های سیاسی و احزاب و تشکل‌ها نیز تسری یافته و اصولا کمتر همگنی در نگاه اقتصادی اعضا _چه در احزاب اصلاح‌طلب و چه در احزاب اصولگرا_ دیده می‌شود. اما آنچه مشخص است طی مسیر رسیدن خط ‌امامی‌ به اصلاح‌طلبی مجموعه حوادث، بحران‌ها و ذائقه جامعه و شاید نسبت با قدرت تاثیرگذار بوده؛ کما اینکه در جریان اصولگرا نیز چنین تغییر و تحولی رخ داده‌ و موجب پدید آمدن خرده‌جریان‌هایی چون نواصولگرایی یا بهار شده‌ و قطعا نگاه اقتصادی و سیاسی آنها نیز دستخوش دگرگونی شده است.

بحران‌ها در دامن جریان‌های سیاسی

جمهوری اسلامی بحران‌های متعددی را از زمان تاسیس تاکنون پشت سر گذاشته است. جنگ خود به عنوان بحرانی 8 ساله با پسا‌بحرانی طولانی‌مدت نگاه حاکم اقتصادی را بر «دولت» متمرکز کرد تا جایی که همچنان از اقتصاد آن دوران با عنوان اقتصاد کوپنی یاد می‌شود، اما این تنها بحران اقتصادی-سیاسی نبود. تحریم‌های بین‌المللی که سال‌هاست اقتصاد را تحت تاثیر قرار داده نیز در مقاطعی شرایط بحرانی رقم زده است. امروز نیز بحران سلامت با شیوع ویروس «کووید-19» که کمتر از 5 گرم آن دنیا را به هم ریخته و اکنون به تحریم و اخلال در فروش نفت و کسری بودجه و... نیز اضافه شده و معیشت اقشار آسیب‌پذیر را با خطرات جدی مواجه کرده است. حال در چنین شرایطی که برخی کنشگران سیاسی آن را مشابه روزها و سال‌های جنگ تحمیلی توصیف می‌کنند، آیا قرار است بار دیگر در رویکرد جریان اصلاحات و احزاب متبوع آن که همواره به عنوان یک جریان سیاسی-فکری با دغدغه و اولویت توسعه سیاسی شناخته می‌شده، تغییری حاصل شود یا بر توسعه اقتصادی بیش از توسعه سیاسی متمرکز شوند؟ علاوه بر آن آیا جناح چپ که برخلاف عنوان سیاسی‌اش در اقتصاد به مفاهیم لیبرالیستی تعلق خاطر بیشتری دارد، قرار است تغییر رویکرد داده و تحت تاثیر شرایط امروز و تلفیق بحران سلامت و اقتصاد به دخالت دولت‌ها یا مدل‌ها و نظام‌های سوسیال دموکرات گرایش بیشتری پیدا کند؟

اولین نشانه

شاید بتوان گفت اولین نشانه‌های این تغییر رویه و تمرکز در حزب «اتحاد ملت» _حزب اصلاح‌طلبی که برای تداوم مانیفست جبهه مشارکت در دوران اصلاحات شکل گرفت_ دیده شد. در بیانیه‌ای که این حزب به مناسب گرامیداشت روز کارگر و معلم صادر کرد قانون کار را محصول منازعه مدافعان مناسبات انسانی با حامیان فقه سنتی و طرفداران بازار آزاد توصیف کردند و البته به خصوصی‌سازی‌‌های فله‌ای تاختند و از بی‌ثبات‌سازی و ارزان‌سازی نیروی کار انتقاد کردند. همچنین در بخش دوم آن که به مناسبت گرامیداشت روز معلم نوشته شده ‌بود، به عدالت آموزشی و آموزش‌های رایگان توجه کردند. محتوای این بیانیه که ارایه تمام و کمال آن در این مقال نمی‌گنجد این پرسش را مطرح کرد که آیا با تغییر استراتژی و ظهور و بروز گرایش چپ در این حزب یا بیانی کلی‌تر جریان اصلاحات مواجه خواهیم بود؟

شنیده‌های «اعتماد» حکایت از آن دارد که رویکردهای اقتصادی این تشکیلات اصلاح‌طلب تغییراتی داشته که ماحصل آن بیانیه‌های مذکور است. علاوه بر آن حسین کاشفی، عضو شورای مرکزی این حزب نیز درگفت‌وگویی که با «اعتماد» داشته از اولویت‌بخشی به اقتصاد گفته است. حسین نورانی‌نژاد، سخنگوی حزب اتحاد معتقد است نگاه این حزب نگاه «جان رالز»ی است و شاید «لیبرالیسم چپ» توصیف دقیق‌تری برای نگاه فلسفه سیاسی «اتحاد ملت» باشد. به نظر می‌رسد این رویکرد در «اعتماد ملی» نیز مشهود است. کمااینکه اسماعیل گرامی‌مقدم، سخنگوی حزب در گفت‌وگو با «اعتماد» کشورهای سوسیال دموکرات را در مواجهه با بحران سلامت اخیر نمونه‌های موفقی توصیف کرده و معتقد است که این بحران می‌تواند نگاه سیاست‌های حمایتگرایانه را در حزب غالب کند.

با این حال در، برای «کارگزاران سازندگی» همچنان بر همان پاشنه می‌چرخد. حسین مرعشی، سخنگوی کارگزاران به «اعتماد» گفته که اگر امروز دولت با این همه گرفتاری توانایی مدیریت شرایط را دارد نتیجه نگاه و رویکردهایی است که کارگزاران نیز بر آن باور دارد. او معتقد است که نگاه لیبرالی در اقتصاد چاره کار است. مهدی معتمدی‌مهر، از اعضای نهضت آزادی نیز از یک وجه به کارگزاران نزدیک است و آن اینکه موافق تغییر رویکردها به دلیل بحران نیست با این حال ادله او با مرعشی تفاوت زیادی دارد. معتمدی‌مهر معتقد است نه اینکه ارزش عدالت از آزادی کمتر باشد اما تا زمانی که آزادی و دموکراسی به عنوان نیازهای حداقلی ملت محقق نشود، می‌توان به ‌طور موردی مطالبات عدالت‌خواهانه را مطرح کرد و طرح این شعارها برای به دست آوردن دل مردم است. اگرچه چپ سیاسی به راست اقتصادی تعلق خاطر بیشتری دارد و راست سیاسی نگاهی به اقتصاد چپ اما این ناهمگونی تنها در یک جریان سیاسی نیست و بعضا در جریان اصولگرا نیز دیده می‌شود. اگرچه در اظهارنظر اغلب کنشگران سیاسی اولویت‌بخشی به اقتصاد با توجه به شرایط دیده می‌شود، اما باید دید که بحران‌های اخیر می‌تواند تاثیر عمیقی بر رویکردهای آنها بگذارد و اولویت توسعه اقتصادی را جاگزین توسعه سیاسی کند و آیا این بحران اقتصادی در روشن کردن راهنمای چپ اقتصادی برای اصلاح‌طلبان بود؟

منبع: روزنامه اعتماد

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها