صحبتهای امام خمینی(ره) در روز ۱۵ خرداد ۱۳۵۷:
این چه آزادی است که اعطا فرمودهاند آزادی را؟! مگر آزادی اعطا شدنی است؟!
امام خمینی(ره) به مناسبت سالگرد قیام 15 خرداد در سال 1357 نطقی ایراد کردند که از جمله فرمودند: این چه وضعی است که در ایران است؟ این چه آزادی است که اعطا فرمودند؟ مگر آزادی اعطا شدنی است؟ خود این کلمه جرم است، کلمه اینکه آزادی را اعطا کردیم جرم است. آزادی مال مردم است قانون آزادی داده، خدا به مردم آزادی داده، اسلام آزادی داده، اعطا کردیم چه غلطی است؟
اعتمادآنلاین| 15 خرداد نیامده، از قبل از اینکه - چندین روز مانده به 15 خرداد - برای اینکه مبادا در 15 خرداد یک چند نفری ناله کنند و شکایت کنند از کشتاری که در 15 خرداد شد، از جنایاتی که با امر خود شاه - با امر خود شاه - در 15 خرداد شد و خودش فرمانده نیروها بود برای کشتار مردم، برای اینکه مبادا یک نالهای بکنند مردم، مبادا یک صحبتی بکنند مردم، قبل از اینکه حالا 15 خرداد بیاید، مشغول گرفتن مردم هستند. الآن تهران عدهای را گرفتند، قم عده زیادی را گرفتند از طلاب، از مردم، حتی از جوانهای کوچک، بچهها. اینها هرکس را توی راه میگیرند؛ میگویند میگیرند اینها را و شهربانی قم را میگویند دیگر جا ندارد از بس که جمعیت در آن هست؛ انباشته شده.
این چه وضعی است که در ایران هست؟ این چه آزادی است که اعطا فرمودهاند آزادی را؟! مگر آزادی اعطا شدنی است؟! خود این کلمه جرم است. کلمه اینکه «اعطا کردیم آزادی را» این جرم است. آزادی مال مردم هست، قانون آزادی داده، خدا آزادی داده به مردم، اسلام آزادی داده، قانون اساسی آزادی داده به مردم. «اعطا کردیم» چه غلطی است؟ به تو چه که اعطا بکنی؟ تو چه کاره هستی اصلش؟ «اعطا کردیم آزادی را بر مردم»! آزادی اعطایی این است که میبینید. آزادی اعطایی که آزادی - حقیقتاً - نیست، این است که میبینید. برای این است که مردم را اغفال کنند.
این آقای «دروازه تمدن بزرگ» ملاحظه نکرده خود تهران را، این محلههای تهران را؟ آنطوری که آقایان نوشتهاند چهل و چند منطقه هست که در این چهل و چند منطقه این زاغه نشینها، این چادرنشینها، اینهایی که خانه ندارند اصلاً، یا زیرِ زمین یک سوراخی پیدا کردهاند و بیچارهها مثل حیوانات زندگی میکنند، یا یک چادری درست کردهاند؛ مناطق زیادی، چهل و چند منطقه را اسم بردند، محالّشان را ذکر کردهاند، الآن پیش من است صورتش.
این آقای تمدن بزرگ نگاه نکرده است به این تهران که چهل و چند منطقه، بیچاره یعنی [محرومند] از همه چیزهایی که آثار تمدن است: آب ندارند، برق ندارند، اسفالت و اینها که دیگر هیچ ندارند، هیچ چیز ندارند بیچارهها. اینها را از دهات بیرون کردهاند و اراضی دهات را گرفتند برای خودشان، و اینها آمدهاند در تهران. تهرانش اینطور است که چهل و چند منطقه، اینها از چادرنشینها و زاغه نشینهایی که با فلاکت، با زحمت دارند زندگی میکنند، با بیچارگی دارند زندگی میکنند، نوشته است که اینها وقتی آب برای خودشان میخواهند تهیه کنند، از یک محلی که [از] محل خودشان قریب صد پله یا بیشتر تا محل آب هست، این زنهای بیچاره باید بیایند سر آن فشاری آب بردارند. کوزه را از این پلهها ... شما فکر کنید زمستان ایران را، از این پلهها باید پایین بروند، چقدر زمین میخورند، چقدر بیچارگی میکشند تا یک خردهای آب ببرند برای بچههایشان. این آقای تمدن بزرگ کجاست که اینها را ببیند؟ اینها را نمیداند یا چشمهایش را هم میگذارد که نداند؟
منبع: صحیفه امام، جلد سوم
دیدگاه تان را بنویسید