کد خبر: 409043
|
۱۳۹۹/۰۳/۱۳ ۰۹:۵۵:۳۲
| |

استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران:

اصولگرایی و اصلاح طلبی از نقطه صفر به صد رسیده است/ شاهد تک‌صدایی درون این دو جریان هستیم

استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران معتقد است شاهد یک کم‌جانی و کم قدرتی در هر دو جریان سیاسی شناسنامه دار در کشور هستیم.

اصولگرایی و اصلاح طلبی از نقطه صفر به صد رسیده است/ شاهد تک‌صدایی درون این دو جریان هستیم
کد خبر: 409043
|
۱۳۹۹/۰۳/۱۳ ۰۹:۵۵:۳۲

اعتمادآنلاین| بخش هایی از گفتگو با تقی آزاد ارمکی عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و جامعه‌شناس سیاسی درباره آرایش سیاسی جریان‌ها در شرایط فعلی کشور و تاثیر آن بر انتخابات 1400 را بخوانید؛

*دوگانه اصولگرایی و اصلاح‌طلبی منشا کنش‌های سیاسی و اجتماعی در ایران بوده و موجب شده در ساخت سیاسی ایران اثرگذار باشد و ما در این سالها رئیس جمهورهایی داشتیم که از سرمایه اجتماعی دو جریان اصلاح‌طلب و اصولگرا استفاده کرده‌اند. هم قبل از آقای خاتمی و هم بعد از ایشان. درست است که انتخابات‌های ریاست جمهوری حاصل رقابت دو جریان اصلاح طلبی و اصولگرایی بوده است و وفاداری او به این دو جریان خیلی کم بود. به طور مثال آقای احمدی نژاد که با حمایت بدنه اجتماعی جریان اصولگرایی موفق به پیروزی در انتخابات می شود در نهایت علیه این جریان شورش می کند.

*یک کم‌جانی و کم قدرتی هر دو جریان سیاسی شناسنامه دار در کشور است که علی رغم حمایت از اشخاص برای تصدی صندلی ریاست جمهوری ولی در نهایت از سوی همان اشخاص با بی توجهی مواجه می‌شوند.

*در بین سالهای 84 تا 92 احمدی نژاد رئیس جمهوری بود که شکل و شمایل اصولگرایی داشت ولی در عین حال در کنش های سیاسی غیراصولگرا عمل می‌کرد و شاهد بودیم که اصولگرایی که احمدی نژاد را به قدرت رسانده بود در مشی سیاسی، او را به رسمیت نمی‌شناخت که همین مسئله تبدیل به یکی از مناقشات سیاسی حاکم بر جامعه در آن سالها شده بود.

* اصولگرایی و اصلاح طلبی امروز با اصولگرایی و اصلاح طلبی سالهای گذشته کاملا تفاوت پیدا کرده و جابجا شده و حرکات طیفی را شروع کرده و دنبال می‌کند. به طوری که از یک نقطه صفر به نقطه صد رسیده است.

*یکی از دلایل ایجاد چنین انشعابات در درون این دو جریان این است که اصلاح طلبی و اصولگرایی علی‌رغم اینکه در این سالها حرکتی طیفی داشته‌اند ولی هیچ گاه سعی نکردند که طیف‌های مختلف با دغدغه‌های گوناگون را در درون خود بگنجانند و معمولاً شاهد تکصدایی در درون این دو جریان هستیم که همین مسئله منجر به بروز انشعابات فعلی شده است.

*بنابراین اصولگرایی و اصلاح‌طلبی در شرایطی می‌توانند دو جریان واحد و مسلط در عرصه سیاسی باشند که به شکل طیف عمل کنند و جمعیت بزرگی را نمایندگی کنند در حالی که معمولا اصلاح‌طلبی و اصولگرایی به دلیل ضعف بنیادین فکری تنها قادرند یکی از دغدغه‌های موجود در درون خود را نمایندگی کند. بنابراین اگر این دو جریان قصد دارند که به زیست خود ادامه دهند باید به بازاندیشی جدی در درون خود بپردازند ولی اگر اراده‌ای برای بازاندیشی در درون این دو جریان وجود نداشته باشد، باید لحظه به لحظه منتظر ظهور عرصه‌ها و حوزه‌های متفاوتی از این دو طیف باشیم.

* بسیاری از مولفه‌ها می‌تواند در انتخابات 1400 موثر باشد. از جمله مشخص شدن سرانجام برجام یا نحوه ارتباط با جامعه جهانی که می‌تواند یکی دیگر از بخش‌هایی باشد که در رای مردم تاثیرگذار باشد. از سوی دیگر تا پایدار شدن وضعیت ایران و دیگر کشورها در مقوله مقابله با ویروس کرونا نمی‌توان درباره این مولفه نظر قطعی داد چراکه امروز بسیاری از کشورها از جمله آمریکا، انگلیس، آلمان، فرانسه و کشورهای حوزه خلیج فارس از جمله عربستان و حتی ترکیه درگیر مقابله با کرونا هستند و نمی‌توان درباره سیاست‌های اتخاذی‌شان در قبال ایران تحلیل درستی داشت. از سوی دیگر شاید تا زمان انتخابات ایران کشورهای موثر در روابط خارجی جمهوری اسلامی دچار تغییرات سیاسی در راس خود شدند.

*همچنان معتقد به تداوم حیات سیاسی جریان اصلاح‌طلبی و اصولگرایی هستم ولی با بیان‌های متفاوت از دیروز خودشان. به طوری که اصولگرایی در پی این است که مولفه‌های مدنظر خود یعنی اخلاق، نظم، عدالت و دین را در اولویت قرار داده و به فراخور طلب جامعه یکی از این مولفه‌ها را بیشتر مورد توجه خود قرار دهد. به شکلی که امروز شاهد هستیم بیشتر بر روی عدالت و کاهش نابرابری‌های اقتصادی و اجتماعی تاکید دارد. در حالی که اصلاح‌طلبان همچنان بر مقوله دموکراسی ‌خواهی و تنش‌زدایی تاکید می‌کنند. البته برای انتخابات ریاست جمهوری شاید مولفه "نظم جهانی" در اولویت شعارهای انتخاباتی هر دو جریان قرار گیرد که در چنین فضایی، جریانی می‌تواند دست برتر را داشته باشد که از یک گفتمان جدید در بحث کنش‌گری اقتصادی ایران با کشورهای منطقه و جهان و رابطه سیاسی با قدرت‌هایی نوظهور در منطقه سخن بگوید.

*چرا که نمی‌توان پیش‌بینی کرد که کشورهایی چون سوریه،‌ یمن و عراق تا زمان انتخابات ریاست جمهوری در ایران چه وضعیت سیاسی را تجربه می‌کنند. از سوی دیگر نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا که قرار است در آبان ماه سال جاری برگزار شود نیز بدون شک در نحوه کنش جریان‌های سیاسی و رقابت آنها برای تصاحب صندلی ریاست جمهوری تاثیر مهمی خواهد داشت. همچنین نحوه و کیفیت اعلام پایان کرونا در جهان می‌تواند در رقابت‌های انتخاباتی در کشور ما تاثیرگذار باشد. بنابراین تا زمانی که تکلیف مولفه‌های بیان شده مشخص نشود، نمی‌توان درباره نتیجه انتخابات آینده تحلیل دقیقی ارائه داد.

منبع: تسنیم

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها