کد خبر: 409448
|
۱۳۹۹/۰۳/۱۴ ۱۸:۰۵:۰۰
| |

محرمانه‌‌های انتخاب رهبر انقلاب در سال 68 + متن افشاشده / بخش اول

«شما رهبر بشوید»؛ این ناشنیده‌ترین روایت از نظر امام خمینی درباره تعیین جانشین خود است که 30 سال پس از رحلت ایشان نقل و خطاب به آیت‌الله خامنه‌ای گفته شده است. روایتی که در کتاب «روایت رهبری» توسط دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به کوشش سید یاسر جبرائیلی منتشر شده است.

محرمانه‌‌های انتخاب رهبر انقلاب در سال 68  + متن افشاشده / بخش اول
کد خبر: 409448
|
۱۳۹۹/۰۳/۱۴ ۱۸:۰۵:۰۰

اعتمادآنلاین| بخش‌هایی از این کتاب مذاکرات مجلس خبرگان رهبری در 14 خرداد 1368 را روایت می‌کند که شامل ناگفته‌های بسیاری است و در بخش دیگر گفت‌وگوهای چهره‌های ارشد نظام با امام خمینی درباره تعیین جانشین ایشان برای اولین بار آمده که حاکی از مخالفت چندباره امام با جانشینی آیت‌الله حسینعلی منتظری و نظر ایشان بر رهبری آیت‌الله خامنه‌ای است.

اجلاسیه سوم خبرگان و بررسی طرح «فروع اصل 107»

پس از آغاز به کار مجلس خبرگان رهبری و انجام مقدمات مربوط به فعالیت مجلس نظیر تدوین آیین‌نامه‌ها، مهم‌ترین مبحثی که پیش روی اعضا قرار داشت، نحوه عمل خبرگان به وظایف مصرح در قانون اساسی به‌ویژه اصلی‌ترین وظیفه یعنی انتخاب رهبری بود. برای این منظور، خبرگان فارغ از فضایی که در رابطه با آیت‌الله منتظری وجود داشت، کمیسیونی با عنوان «کمیسیون اصل 107 قانون اساسی» تشکیل داده و مقرر کردند وظیفه آن، تحقیق و بررسی درباره «همه موارد مربوط به شرایط و صفات رهبر» و نیز درباره «همه افراد در مظان رهبری» باشد.


اصل 107 دو شیوه برای تعیین رهبر پیش‌بینی کرده بود؛ شیوه نخست که میان خبرگان به «صدر اصل 107» مشهور شد، ناظر به پذیرش فردی به‌عنوان رهبر و مرجع از سوی اکثریت قاطع مردم بود و شیوه دوم که به «ذیل اصل 107» شهرت یافت، مربوط به تعیین رهبر از طریق رای‌گیری در مجلس خبرگان بود.


خبرگان با رای خود به طرح شناسایی رهبر آینده در روز 26 تیر 1364، عملا با طرح تعیین مصداق رهبری نیز موافقت کرده بودند. از مباحث و مذاکرات خبرگان پیدا بود، اکثر اعضا با این مساله که آیت‌الله منتظری ردای رهبری آینده انقلاب را به تن کنند، مخالفتی نداشتند و اگر بحث و اختلافی وجود داشت، مربوط به سازوکار و شکل تعیین ایشان بود.


نباید عجله کرد

در این جلسه آقای خلخالی با بیان اینکه مردم آیت‌الله منتظری را به‌عنوان رهبر پس از امام پذیرفته‌اند و شک ندارند که او تالی‌تلو امام است، گفت: «حضرت امام روزی نیست، هفته‌ای نیست، ماهی نیست که مسائل و مشکلات مملکتی را به ایشان ارجاع ندهند. کدام امامی تا به حالا به این امام بعدی اینقدر مراجعه کرده؟»


با این حال آقای خلخالی نقل کردند که یک بار دو سال پیش درباره آیت‌الله منتظری از امام سوال کرده‌اند و امام پاسخ مثبت داده اما فرموده‌اند نباید عجله کرد؛ یک بار هم بهمن‌ماه 1363 شق اول اصل 107 را درباره آیت‌الله منتظری برای امام خوانده‌اند و امام باز فرموده‌اند عین مساله است، منتها نباید عجله کرد.


تصور اعضای خبرگان این بود که امام(قدس‌سره) آیت‌الله منتظری را برای رهبری آینده در نظر دارند و برای مقابله با پیشامدهای ناگوار، باید در اسرع وقت، وظیفه‌ای را که قانون اساسی در این زمینه به دوششان گذاشته، انجام دهند؛ لذا مساله به‌قدری برای خبرگان بدیهی است که برای اقدام خود نه‌تنها نیازی به مشورت با امام(قدس‌سره) نمی‌بینند، بلکه هم در بیان فضایل آیت‌الله منتظری و هم اساسا در تبیین صلاحیت ایشان برای رهبری انقلاب، محور استدلال‌ها، تاییدات امام(قدس‌سره) است.


حضرت آیت‌الله خامنه‌ای می‌گویند: «ماها اصلا فکر نمی‌کردیم که امام با این قضیه مخالف باشد. ما خیلی بعدها ــ نه اینکه همان وقت هم بلافاصله ــ شنیدیم که امام مخالف بود‌ه‌اند. قضیه آقای محمدی گیلانی و ملاقاتش با امام و پیغام به آقای هاشمی‌ رفسنجانی را من سال‌ها بعد شنیدم. اصلا گمان نمی‌کردیم امام با این قضیه مخالفتی داشته باشد. فکر می‌کردیم این چیزی است که حتما امام [با آن] موافق است. شاید اگر کسی آن وقت می‌گفت امام مخالف است، ردش می‌کردیم که چطور چنین چیزی ممکن است؟»


با توجه به نقل قول آقای خلخالی از امام(قدس‌سره) درباره آیت‌الله منتظری در اجلاس خبرگان، می‌توان گفت تاکید و تصریح چندباره امام(قدس‌سره) مبنی ‌بر «عجله نکردن» درباره آیت‌الله منتظری، نشان‌دهنده این است که امام(قدس‌سره) ملاحظات و نگرانی‌هایی جدی درباره آیت‌الله منتظری دارند که بدون برطرف شدن آن‌ها، تصمیم‌گیری درباره ایشان به‌عنوان رهبر آینده را به صلاح نمی‌دانند.

شخصیت و مدیریت آیت‌الله منتظری

یکی از جدی‌ترین نقایص آیت‌الله منتظری، ضعف مدیریتی‌ بود. نخستین جلوه این ضعف، در همان سال نخست پیروزی انقلاب اسلامی است که مجلس خبرگان قانون اساسی تشکیل شده و آیت‌الله منتظری به ریاست این مجلس انتخاب می‌شوند، اما اداره مجلس عملا توسط نایب‌رئیس یعنی آقای بهشتی انجام می‌شود. آیت‌الله منتظری در خاطرات خود دراین‌باره می‌گوید: «بهشتی جلسات خبرگان را اداره می‌کرد چون قاطعیت و مدیریت قوی داشت و من به کار مطالعاتی علاقه بیشتری داشتم.» نگاهی به نحوه مواجهه آیت‌الله منتظری با مسئولیت‌هایی که حضرت امام(قدس‌سره) پس از پیروزی انقلاب به ایشان سپردند و نیز مداخلات آیت‌الله منتظری در امور مربوط به امام(قدس‌سره) بدون اینکه مسئولیتی داشته باشند، شواهد بیشتری در این رابطه در اختیار ما قرار می‌دهد.


آیت‌الله منتظری از سوی امام(قدس‌سره) به امامت جمعه تهران منصوب شد، اما پس از اندک مدتی ایشان این مسئولیت را رها کرد. امام(قدس‌سره) از آیت‌الله منتظری خواستند عضو شورای انقلاب اسلامی نیز باشد، اما ایشان با این عذر که «درس و بحث دارم»، از این مسئولیت نیز کناره‌گیری کرد. آیت‌الله منتظری مسئولیتی را که از جانب امام برای احراز مقام اجتهاد قضات داشت، با این عذر که کسالت دارد، به آقایان مشکینی، راستی و ملکوتی تفویض کرد. مسئولیت تعیین قضات را نیز به همین شکل به آقایان مومن و شرعی تفویض کرد و نهایتا مسئولیتی که به درخواست خود آیت‌الله منتظری از سوی امام(قدس‌سره) درباره تشکیل هیات عفو زندانیان به ایشان سپرده شده بود، به سبب فجایعی که با آزادی منافقین از زندان‌ها توسط این هیات به بار آمد، توسط حضرت امام به شورای عالی قضایی سپرده شده و عملا از آیت‌الله منتظری پس گرفته شد.


نکته مهم بعدی درباره شخصیت آیت‌الله منتظری، خوش‌بینی مفرط ایشان به افراد بود. نخستین مساله در این رابطه مربوط به سید‌مهدی هاشمی ‌است. پاسخ این سوال، بسیار مهم است که چطور چنین شخصیتی با چنان سوابقی به‌راحتی وارد حلقه نخست یاران آیت‌الله منتظری شد؟ آیا آیت‌الله منتظری از سوابق ایشان مطلع نبوده‌اند یا این امور برایشان اهمیت نداشته است؟ آیا شخصیتی در این سطح و طراز، نباید در انتخاب اصحاب خود، وسواس به‌خرج دهد؟‌ تأمل در رویکردی که آیت‌الله منتظری به تیمسار ناصر مقدم، رئیس جنایتکار سازمان ساواک دارد، شاید پاسخ این پرسش‌ها را نیز در دل داشته باشد. مقدم در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی قصد نزدیک شدن به انقلابیون را داشت. او با طیف‌های مختلف دیدار و سعی می‌کرد نظر آن‌ها را نسبت به خود مساعد کند. ازجمله شخصیت‌هایی که مقدم با آن‌ها ملاقات کرد، آیت‌الله منتظری بود.


آیت‌الله منتظری در خاطرات خود پس از روایت این ملاقات اضافه می‌کنند: «مقدم خودش می‌گفت من سابقا طلبه بوده‌ام؛ از صحبت‌هایش هم پیدا بود که مقداری درس طلبگی خوانده؛ یک عرق مذهبی هم داشت؛ با کمونیست‌ها خیلی بد بود و برای روحانیت احترام قائل بود... خود مقدم در زندان هم که با ما صحبت می‌کرد، می‌گفت من با مشی نصیری و پاکروان مخالفم؛ ولی بالاخره خلخالی، مقدم را نیز اعدام کرد.»

طبق خاطرات آیت‌الله منتظری ملاقات ایشان با تیمسار مقدم پیش از سفر ایشان به پاریس برای ملاقات با امام انجام شده است. تیمسار مقدم آذرماه 1357 یعنی حداکثر دو سه هفته پیش از ملاقات با آیت‌الله منتظری و اظهار ارادت به روحانیت، در جلسه‌ای به شاه پیشنهاد کرده بود امام خمینی با تزریق مواد سمی توسط یک پزشک از نیروهای ساواک در فرانسه به قتل برسد. اما حاضران در جلسه، عواقب چنین اقدامی را برای رژیم پهلوی سخت خطرناک ارزیابی می‌کنند و به این ترتیب طرح مقدم مسکوت می‌ماند.


دقیقا به همان سهولتی که سید‌مهدی هاشمی ‌به آیت‌الله منتظری نزدیک شد و زیر چتر حمایتی ایشان قرار گرفت و به همان سهولتی که ایشان حاضر شده بود برای رئیس ساواک جایی در نظام اسلامی باز کند، منافقین، معاندین نظام و لیبرال‌ها نیز به ایشان نزدیک شدند و از این نقطه ‌ضعف اساسی در شخصیت آیت‌الله منتظری سوءاستفاده‌های بسیار کردند.

انتخاب آیت‌الله منتظری به‌عنوان مصداق صدر اصل 107

نهایتا تحقق صدر اصل 107 درباره آیت‌الله منتظری به رای گذاشته شد. متنی که برای این طرح تنظیم شده بود، به این شرح بود: «خبرگان به‌عنوان مقدمه واجب برای عمل به اصل 107 قانون اساسی تشخیص خود را به‌صورت زیر اعلام می‌دارند: فقیه عالیقدر حضرت آیت‌الله منتظری دامت‌برکاته از جانب امت حزب‌الله به‌عنوان جانشین رهبر شناخته و پذیرفته شده‌اند و اگر مساله جدیدی پیش نیاید، در روز وقوع حادثه - اعاذنا الله تعالی منها - معظمٌ‌له رهبر شناخته‌شده و پذیرفته‌شده از جانب مردم و مصداق صدر اصل 107 خواهند بود و مراحل انجام‌شده این انتخاب مورد تایید خبرگان می‌باشد.»

افشای تصمیم خبرگان و واکنش‌ها به آن

اقدام خبرگان در رابطه با آیت‌الله منتظری، یک تصمیم داخلی و نوعی آمادگی درون سازمانی برای تصمیم مهمی بود که در آینده‌ای نامعلوم باید گرفته می‌شد؛ آینده‌ای که خبرگان تاکید داشتند در آن حق تجدیدنظر نیز دارند و روشن نیست که آیا اساسا در آن زمان خود آیت‌الله منتظری در قید حیات باشند یا بر شرایط و صفات لازم برای احراز رهبری باقی بمانند. بااین‌حال، این خبر روز دوم آذرماه 1364 به نقل از آقای باریک‌بین عضو خبرگان و امام‌جمعه قزوین، در صفحه نخست روزنامه کیهان نقش بست: «مجلس خبرگان آیت‌الله‌العظمی منتظری را به‌عنوان رهبر آینده برگزید.»


امام خمینی(قدس‌سره) اما نهم آذرماه که به‌مناسبت میلاد حضرت رسول اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) با مسئولان نظام دیدار داشتند و نخستین دیدار عمومی‌شان پس از انتشار و اعلام رسمی خبر انتخاب آیت‌الله منتظری بود و همچنین در دیدارهای عمومی پس از آن، هیچ اشاره‌ای به این موضوع نکردند. هفدهم آذرماه بیش از 200 نماینده مجلس طی نامه‌ای به محضر امام(قدس‌سره) که در جلسه علنی مجلس شورای اسلامی نیز قرائت شد، انتخاب آیت‌الله منتظری را به ایشان تبریک گفته و از این انتخاب حمایت کردند. اما پاسخ امام(قدس‌سره) همچنان سکوت بود.


افشای تصمیم خبرگان و حوادث متعاقب آن، ماهیت این تصمیم را از یک «آینده‌نگری درون سازمانی» عملا به یک «نهادسازی جدید» در ساختار جمهوری اسلامی تغییر داد. اندک اندک بیت آیت‌الله منتظری، اطرافیان ایشان و برخی رسانه‌ها، عنوان «قائم‌مقام رهبری» را برای ایشان جعل کردند و عملا جایگاهی در ذیل امام و صدر سایر ارگآن‌های کشور برای آیت‌الله منتظری ایجاد شد. شعارهایی نظیر «قائم‌مقام رهبری، آیت حق منتظری» نیز اندک‌اندک فراگیر شد و به تثبیت این جایگاه کمک کرد.


آیت‌الله خامنه‌ای درباره‌ جا افتادن عنوان «قائم‌مقام رهبری» به‌جای «رهبری آینده» برای آیت‌الله منتظری می‌گویند: «آقای منتظری همان وقتی که اسم قائم‌مقام رهبری را هم نداشت، در همان کارهایی که از شئون امام و شئون رهبری است، خودسرانه دخالت می‌کرد؛ در دادگاه‌ها دخالت می‌کرد، در دانشگاه‌ها دخالت می‌کرد، نماینده می‌گذاشت، امام‌جمعه می‌گذاشت، بر می‌داشت و خیلی کارهای دیگر می‌کرد. طبعا بعد از قضیه‌ جانشینی رهبری در آینده، این کارها از طرف ایشان یا شاید تعبیر درست‌تر این است که بگوییم از طرف آن تشکیلاتی که پشت سر ایشان بود و بیت ایشان، بیشتر و قوی‌تر شد. لذا عملا ایشان شد قائم‌مقام رهبری؛ یعنی منصب گرفت. در آن اوقاتی که یک مقدار اختلافاتی بر سر مسائل دولت بین مسئولان کشور و ایشان پیش آمده بود، گاهی هم بین ماها همین مطرح می‌شد که آخر ایشان به‌عنوان قائم‌مقام دارد عمل می‌کند با چه موضع قانونی؟! لکن روی این مساله حساس نبودیم، چون فکر می‌کردیم که بالاخره این‌ها کارهایی است که در آینده در اختیار ایشان خواهد بود.»

اعتصاب قائم‌مقام رهبری

امام(قدس‌سره) ضمن قاطعیتی که در پیگیری پرونده مهدی هاشمی داشتند، از هر راهی که ممکن بود تلاش کردند که وقتی سید‌مهدی هاشمی ‌دستگیر می‌شود، عضو دفتر آیت‌الله منتظری نباشد. در همین راستا، چهار روز پس از ارائه گزارش وزیر اطلاعات خدمت امام(قدس‌سره)، ایشان نامه‌ای به آیت‌الله منتظری نوشته و نسبت به خطری که از ناحیه‌ ‌مهدی هاشمی ‌حیثیت و آبروی ایشان را تهدید می‌کند، هشدار دادند.


آیت‌الله منتظری نیز در پاسخ به این نامه خود را از متأثر شدن از اطرافیان مبرا دانست و گفت اگر بناست کسی محاکمه شود، چون سیدمهدی از خود او حکم دارد، محاکمه باید متوجه او شود. در انتهای نامه نیز اعلام کرد که با این اوضاع از کارهای سیاسی کشور کنار خواهد ماند: «بالاخره با وضع فعلی ناچارم از کارهای سیاسی کشور کنار بمانم و به درس و بحث طلبگی و کارهای حوزوی بپردازم؛ به همان نحو که حضرتعالی در اواخر با مرحوم آیت‌الله بروجردی عمل کردید؛ زیرا مخالفت با حضرتعالی و نظام را صحیح نمی‌دانم بلکه حرام می‌دانم و در چارچوب فعلی تایید و همکاری را نیز با مشاهده‌ کارهای خلاف مشروع نمی‌دانم؛ بنابراین تقاضا می‌کنم به من کاری ارجاع نشود.» نهایتا جلسه‌ای در منزل حاج‌احمد خمینی در محضر امام(قدس‌سره) و با حضور سران قوا، نخست‌وزیر وقت و آیت‌الله منتظری در رابطه با این موضوع برگزار شد.

آیت‌الله خامنه‌ای درباره‌ این جلسه نقل می‌کنند: «در آن جلسه امام به ایشان اصرار می‌کردند که شما این کار را نکنید. لحن امام در آن جلسه خیلی لحن ملایم و مهربانانه‌ای بود. لحن آقای منتظری تند و ستیزه‌گرانه بود... امام می‌گفتند نه، مصلحت نیست، کارهایتان را شروع کنید، ادامه بدهید، ایشان هم قرص و محکم می‌گفت نه. هی امام استدلال می‌کردند، وجهی ذکر می‌کردند و ایشان با یک لحن تندی جواب می‌داد. این حالت طول کشید. شاید مثلا 10، 20 دقیقه یا بیشتر همین‌طور هی امام یک چیزی می‌گفتند، خیلی با حلم. ماها هم تعجب می‌کردیم و واقعا از امام مستَبعَد بود که در مقابل ناسازگاری یک نفر این مقدار حلم به خرج بدهد و ملایمت کند و او با جواب‌های تندی چیزهایی بگوید. من حوصله‌ام سر رفت. یک مقداری گذشت، به امام گفتم: «آقا! اجازه می‌دهید من یک کلمه بگویم؟» ایشان مثل اینکه همچنین یک نفس راحتی کشیدند. رو کردم به آقای منتظری، گفتم: «آقای منتظری! شما با چه کسی داری حرف می‌زنی؟ ایشان مگر ولی‌امر من و شما نیستند؟ ایشان دارند دستور می‌دهند، شما تخلف می‌کنید. شما ولایت فقیه را قبول داری یا نداری؟» آقای منتظری ماند. خیلی تند شدم به ایشان. گفتم: «شما مثل اینکه نمی‌دانید با چه کسی دارید حرف می‌زنید. امام دارد به شما اصرار می‌کند، با ملایمت می‌گوید، دستور می‌دهد به شما، چندین بار تا حالا در خلال صحبت دستور دادند؛ شما همین‌طور هی می‌گویید نه، نه. خب پس دستور ولی‌فقیه کجاست؟ شما چرا برخلاف مبانی خودت حرف می‌زنی؟» ایشان ساکت شد.»

امام گفتند آقای منتظری از عدالت ساقط است

اعدام مهدی هاشمی نتوانست ریشه سازمان نفوذ در بیت آیت‌الله منتظری را بخشکاند. به‌واسطه‌ فعالیت این سازمان نفوذ، حمایت‌های آیت‌‌الله منتظری از معاندین نظام ازجمله منافقین و بدگویی‌های علنی و عمومی او علیه نظام و انقلاب ادامه یافت.


کار آیت‌الله منتظری به جایی رسید که حضرت امام(قدس‌سره) در جلسه‌ای در حضور سران قوا وی را از عدالت ساقط دانستند. آیت‌الله خامنه‌ای می‌گویند: «امام گفتند که آقای منتظری عدالت ندارد یا ایشان از عدالت ساقط است. یک تعبیر این‌جوری کردند.» طبیعتا ساقط شدن آیت‌الله منتظری از عدالت، به معنی از دست دادن صلاحیت رهبری انقلاب نیز بود.

نامه تند سران مجمع روحانیون مبارز به منتظری

عملکرد و مواضع آیت‌الله منتظری سرانجام صبر برخی دوستداران و علاقه‌مندان به ایشان را نیز لبریز کرد. 29 بهمن ماه 1367، آقایان مهدی کروبی، سیدحمید روحانی و مهدی جمارانی طی نامه‌ای به آیت‌الله منتظری، به بازخوانی مواضع انحرافی او پرداخته و خطاب به وی نوشتند: «شما در سخنرانی‌های خود روی این نکته بارها تاکید دارید که برخی از شعارهایی که دادیم غلط بود، تندروی بود، موجب رمیدن افکار جهانی شد! حتی در دیدار با هیات فلسطینی سفارش کردید که اشتباهی را که ما مرتکب شدیم شما تکرار نکنید، شعار نابودی اسرائیل را سر ندهید... ما رسما اعلام می‌داریم که تا منابع خبری و تشکیلات درونی شما اصلاح نگردد، این ره به ترکستان است و هرگز نخواهید توانست وظایف و مسئولیت‌هایی را که در قبال اسلام و انقلاب اسلامی بر دوش دارید به درستی به پایان ببرید؛ بلکه ممکن است خدای ناخواسته به خود و اسلام و انقلاب زیان‌های جبران‌ناپذیری وارد کنید.»

منبع: تاریخ ایرانی

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها