بررسی امکان همکاری روسیه و چین با ایران در مقابله با ایالات متحده:
شورای امنیت، میدان محک یک رابطه سهجانبه
جمهوری اسلامی ایران برای چندمین بار در طول 40 سال گذشته هم در مقام انتخاب میان شرق و غرب قرار گرفته و هم در جایگاه انتخاب شدن از سوی قدرتهای این دو بلوک. در 4 دهه پس از انقلاب اسلامی همواره بهانهای برای جدال شرق و غرب در افکار عمومی و حتی میان نخبگان سیاسی ایران وجود داشته است.
اعتمادآنلاین| جمهوری اسلامی ایران برای چندمین بار در طول 40 سال گذشته هم در مقام انتخاب میان شرق و غرب قرار گرفته و هم در جایگاه انتخاب شدن از سوی قدرتهای این دو بلوک. در 4 دهه پس از انقلاب اسلامی همواره بهانهای برای جدال شرق و غرب در افکار عمومی و حتی میان نخبگان سیاسی ایران وجود داشته است.
عملکرد کشورهای غربی (اتحادیه اروپا به اضافه ایالات متحده امریکا) در بسیاری از موارد در چهل و اندی سال گذشته، مجموعه تصمیمگیرنده درباره جهت سکان سیاست خارجی کشور را به این نتیجه رسانده که باید توسعه رابطه با شرق را در برابر رویای بهبود رابطه با غرب قرار داد. در راس این بلوک شرقی هم چین و روسیه ایستادهاند.
با این همه کارنامه چین و روسیه در برخورد با ایران چندان سفید نیست: رای مثبت این دو کشور به قطعنامههای ضدایرانی در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی و همچنین شورای امنیت سازمان ملل متحد (به عنوان نمونه قطعنامههای 1803 و 1929) و همراهی هر دو کشور با تحریمهای چندجانبه علیه ایران در دوره پیش از مذاکرات هستهای منتهی به حصول برجام در جولای 2015 (تیرماه 1394) به عنوان لکههای سیاهی در رابطه تهران با مسکو و پکن باقی مانده است.
روابط دیپلماتیک میان کشورها سیالتر از آن است که در بند گذشته باقی بماند و در صحنه شطرنج تحولات بینالمللی هر لحظه امکان تغییر یارگیریها و تبدیل شدن دوستان به دشمنان یا برعکس وجود دارد. در جریان مذاکرات هستهای ایران با 1+5 وقت، نام ایالات متحده و کشورهای اروپایی بیش از چین و روسیه در رسانهها به چشم میخورد.
چینیها با وجود حضور در این مذاکرات تقریبا جایگاه حاشیهای خود را حفظ کردند و نام روسها نیز بعدها در جریان درز اخبار از جزییات مذاکرات پشتپرده توسط مذاکرهکنندگان یا در سایه انتشار کتاب خاطرات وزرای خارجه وقت از جمله جان کری بیشتر به چشم آمد. همزمان با پیشرفت همکاریهای ایران و کشورهای عضو برجام در زمینه همکاریهای صلحآمیز هستهای بیشترین سهم این همکاری به روسیه رسید و شاهد هستیم که مسکو بهرغم تلاشهای واشنگتن برای مسدود کردن مسیر این همکاری، کم و بیش به تعهدات خود هرچند با سرعت اندک عمل میکند.
پس از حصول برجام در تابستان 1394 و باز شدن درهای اقتصاد ایران به روی مشتریان خارجی، رقابت میان کشورهای حاضر در برجام برای حضور در بازار بکر ایران جدیتر از پیش شد و در برخی موارد شرکتهای چینی قافله را به همتاهای خود از کشورهای اروپایی باختند.
تا پیش از حضور دونالد ترامپ، رییسجمهور ایالات متحده در کاخ سفید و آغاز روند تخریب برجام عمده سوالها پیرامون این محور بود که آیا توازن به رابطه تجاری و سیاسی ایران در مواجهه با غرب و شرق بازمیگردد؟ چین و روسیه با توجه به تنشزدایی از رابطه تهران با پایتختهای اروپایی و جرقه نخستین رابطههای دیپلماتیک میان تهران و واشنگتن تا چه اندازه نگران جایگاه خود شدهاند؟ آیا تهران از پس مدیریت متوازنسازی این رابطه برخواهد آمد؟ اروپاییها قابل اعتمادتر هستند یا چین و روسیه که در بسیاری از تحلیلهای سیاسی و اقتصادی دوستان ایران نامیده میشوند؟
پیروزی دونالد ترامپ جمهوریخواه در انتخابات ریاستجمهوری 2016 عملا به مجموعه این سوالات پایان داد. ترامپ با خروج از برجام، بازگرداندن تحریمهای هستهای و اعمال سیاست فشار حداکثری علیه ایران دوباره همان گزینههای قدیمی را پیش روی ایران قرار داد.
هرچند چین و روسیه نیز به عنوان اعضای باقیمانده در برجام نتوانستند از سد تحریمهای یکجانبه امریکا عبور کرده و عادیسازی رابطه اقتصادی با ایران را آنطور که در برجام وعده داده شده بود، پیش ببرند اما بدعهدی سه کشور اروپایی بیشتر به چشم ایران آمد.
اروپاییها در چند نوبت یا به منظور خوشایند دونالد ترامپ یا از بیم تهدیدهایش با اظهارات ضدایرانی او همراه شدند (از جمله درباره آزمایشهای موشکی و فعالیتهای منطقهای ایران) و همین موضعگیریها تهران را به این نتیجه رساند که سه کشور اروپایی باقیمانده در توافق هستهای ارادهای سیاسی برای حفظ برجام یا منتفع شدن تهران از منافع اقتصادی این توافق ندارند. در چنین شرایطی دوباره سکان سیاست خارجی ایران به سمت شرق چرخید.
تهران برای دور زدن تحریمهای اقتصادی بهترین راه را تعمیق رابطه با همسایگان و همچنین چین به عنوان بازیگر مهم اقتصادی و سیاسی بلوک شرق دید.
تعمیق رابطه تجاری با شرق از طریق پیوستن به اتحادیه اقتصادی اوراسیا و همچنین حرکت به سمت تهاتر یا تجارت با ارز محلی از جمله راهکارهای ایران، روسیه و چین برای تداوم رابطه تجاری و اقتصادی بود. البته در مقام مقایسه نباید فراموش کرد که حجم رابطه اقتصادی و تجاری تهران و پکن با رابطه روسیه و ایران قابل مقایسه نیست و چینیها حتی با وجود تحریمهای نفتی ایران به خرید از تهران با توسل به راهکارهای موجود دو طرفه ادامه میدهند، هرچند که حجم این مبادله بسیار ناچیز باشد.
از سوی دیگر رابطه روسیه و ایران در چند سال اخیر ابعاد جدیدتر و هم جدیتری پیدا کرده است. روسیه و ایران در پرونده سوریه در یک سوی میدان قرار گرفتند و قریب به 9 سال است که شراکت در این پرونده را حفظ کردهاند. مسکو به دنبال توسعه حضور و بسط نفوذ خود در منطقه غرب آسیاست و برای این منظور چارهای جز تعمیق رابطه با تهران نداشته است.
همزمان در یکسال اخیر شاهد همکاری نظامی و امنیتی چین، روسیه و ایران با تشکیل ائتلاف دریایی سهجانبه تحت عنوان مبارزه با تروریسم بودیم. در سال 2019 میلادی، برگزاری رزمایش سهجانبه دریایی در شمال اقیانوس هند و دریای عمان از سوی روسیه، چین و ایران توجههای بسیاری را به خود جلب کرد.
در این میان ایالات متحده امریکا که در پروندههای بسیاری به مزاحم رابطه با ایران و در رابطه دوجانبه ایران با چین و روسیه به عامل اتحاد به جای افتراق تبدیل شده است. به عنوان مثال رویهای که دونالد ترامپ در قبال چین در پیش گرفته است، میتواند ضرورت تقویت رابطه با تهران را در چشم پکن بیش از پیش بکند.
همزمان سیاست نامشخص کاخ سفید در منطقه غرب آسیا زمین بازی را برای توسعه نقشآفرینی روسیه در این منطقه مساعدتر از پیش ساخته که باز در این حوزه هم کرملین بر تهران حساب ویژهای باز کرده است. تداوم تحریمهای روسیه، تشدید تحریمهای ایران و تدوین تحریمهای جدید علیه چین از سوی ایالات متحده، مقاومت در برابر یکجانبهگرایی سیاسی، اقتصادی و امنیتی ایالات متحده را به مسوولیت مشترک این سه کشور تبدیل و زمینه را برای توسعه همکاری هموارتر کرده است.
در پنجمین سال اجرای برجام، خروج ایالات متحده از آن و تعلل اروپا در وفای به عهد شکافهای میان بازماندگان در برجام را بیشتر کرده است. در حالی که 1+4 از تداوم توافق هستهای حمایت میکند، اما رویهای که بریتانیا، فرانسه و آلمان در طلبکاری صرف و مقاومت در برابر پرداخت سهم خود از این توافق در پیش گرفتهاند با مسیری که چین و روسیه برای حفظ ایران در برجام در ذهن دارند، متفاوت است.
در حالی که سه کشور اروپایی تحت فشار امریکای ترامپ به فعالسازی مکانیسم حل و فصل اختلاف در توافق روی آوردهاند، چین و روسیه مخالفت خود را با این روند اعلام کردهاند. در این میان تلاشهای سه کشور اروپایی برای همراهسازی چین و روسیه با خود در این مسیر راه به جایی نبرده و امروز میتوان گفت که بازماندگان در برجام که پیش از آن با عبارت ایران و 1+4 از آن یاد میشد، امروز به ترکیب 3+3 تبدیل شدهاند (فرانسه، بریتانیا و آلمان + چین، روسیه و ایران) .
با فرارسیدن 2020 و قرار گرفتن ایران و 1+4 در یکی از بزنگاههای مهم برجامی که عبور سالم از آن به رفع تحریمهای تسلیحاتی ایران منتهی خواهد شد، سطح همراهی و همکاری چین و روسیه با ایران معنای جدیتری به خود گرفته و همزمان انتظارهای تهران از پکن و مسکو هم بیش از پیش شده است.
تهران در برداشتن گامهای معکوس برجامی در پاسخ به تداوم بدعهدی بازماندگان در برجام، توصیههای چین و روسیه درباره عدم ایجاد تغییر در بخش نظارتهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی بر فعالیتهای هستهای ایران را اجرا کرده است.
به گفته منابع آگاه، پکن و مسکو به صراحت به تهران یادآوری کرده بودند که تداوم روند نظارت آژانس بر فعالیتهای هستهای ایران به معنای اطمینان جامعه جهانی از صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران است و تا زمانی که این بازرسیها بدون وقفه و تغییر در کمیت و کیفیت صورت گیرد، دست چین و روسیه برای حمایت از تداوم توافق هستهای با ایران باز خواهد بود.
در حال حاضر هرچند ایران اجرای تعهدات فنی داده شده در برجام را با هدف بازگرداندن توازن به توافق معلق کرده است، اما تبدیل شدن ایران به نخستین کشوری که بیشترین میزان نظارتها بر برنامه هستهای خود در سال 2019 را داشته، به معنای اجابت مطالبه روسیه و چین از ایران است.
تهران ما به ازای این همکاری را در صحن شورای امنیت از روسیه و چین مطالبه میکند. جایی که هر دو این کشورها در آن از حق وتو برخوردار هستند و پس از برجام حداقل در یک نوبت روسیه از حق وتوی خود به نفع ایران استفاده کرد. (اسفندماه 1396 بود که روسیه برای اولین بار پیشنویس یک قطعنامه شورای امنیت درباره ایران را وتو کرد. قطعنامه پیشنهادی بریتانیا که با حمایت امریکا و فرانسه تهیه شده بود، قصد داشت ضمن تمدید تحریم تسلیحاتی یمن برای یکسال دیگر، ایران را به خاطر آنچه ارسال موشک به شیعیان حوثی خوانده میشود، محکوم کند که با رای منفی روسیه مواجه شد.)
در حالی که به نظر میرسد سه کشور اروپایی حاضر در برجام متوجه تبعات قرار نگرفتن روسیه و چین در کنار خود در پرونده فعالسازی مکانیسم حل و فصل اختلاف شدهاند، تشدید تنش در رابطه چین و ایالات متحده به خصوص در نتیجه شیوع ویروس کووید 19 و حملات بیسابقه دولت ایالات متحده به چین به عنوان مقصر اصلی شیوع این اپیدمی، به برگ امتیازی برای ایران تبدیل شده است. طراحان سکان سیاست خارجی ایران در چندماه آتی از مجموع رفتارهای چین در عرصه سیاست خارجی به خصوص از ابتدای سال 2019 میلادی تاکنون به این نتیجه رسیدهاند که باید با چین به عنوان شیر خفته کار کرد.
تحلیل جاری در ایران از استراتژی چین این است که پکن از سال 2013 به بعد سیاست حرکت خاموش در شورای امنیت را کنار گذاشته و در مواقع لزوم از حق وتوی خود به شکل سرنوشتسازی استفاده کرده است.
چهارماه پیشرو تا پایان مهرماه سال جاری برای ایران از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. در حالی که سه کشور اروپایی حاضر در برجام با لحنی ملایم تعهد خود به توافق هستهای و مفاد آن به شمول برداشته شدن تحریم تسلیحاتی ایران و مخالفت با تعبیر جدید و ابداعی تیم ترامپ در حضور ایالات متحده به عنوان عضوی از قطعنامه 2231 را اعلام کردهاند، روسیه و چین در محکوم کردن بازی جدید ایالات متحده در شورای امنیت صراحت کلام بیشتری به خرج دادهاند.
میخاییل اولیانوف، نماینده روسیه نزد سازمانهای بینالمللی در وین در چندماه گذشته رسما به تریبون مخالفت با حرکتهای ضدایرانی و ضدبرجامی تیم ترامپ تبدیل شده است. در بسیاری از موارد او به عنوان سخنگوی مواضع روسیه در حوزه برجام حتی پیش از مقامهای ایرانی موضعگیریها یا تصمیمهای جدید ایالات متحده علیه ایران را با ارایه سند حقوقی محکوم میکند.
همزمان با ظهور نشانههای بیشتر از تعمیق رابطه سهجانبه چین، روسیه و ایران این سوال بیش از پیش در تحلیلها مطرح میشود که آیا ما شاهد شکلگیری اتحاد سهگانه جدید هستیم؟ سایت دیپلمات در تحلیلی در این باره مینویسد: یکی از روابط سهگانه در حال توسعه در شرق رابطه میان ایران، چین و روسیه است.
این اتحاد نیز مانند ترکیبهای مشابه بینالمللی دیگر نتیجه اشتراک منافع است که در این مورد یکی از نقطههای مشترک مبارزه یا مخالفت با ایالات متحده است. مخالفتی که در دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ تشدید هم شد. در حال حاضر گفته میشود که این اتحاد در برابر امریکای ترامپ میتواند از مجموعه سه کشور ایران، روسیه و چین هم فراتر برود و کشورهای دیگری را هم در بربگیرد. رزمایش مشترک دریایی که سه کشور انجام دادند را باید پیام قابل توجهی دانست.
موقعیت جغرافیایی سه کشوری که در یک گروه برای این رزمایش قرار گرفتند، گویای نکات بسیاری است و بدیهیترین آنها این است که این سه کشور در سایه تهدیدهای امریکا قصد دارند تواناییهای امنیتی خود را به تصویر بکشند. اهمیت استراتژیک این اقدام باید در قاب وسیعتری دیده شود، چراکه در منطقه غرب آسیا شاهد افزایش فعالیتهای نظامی به خصوص از جانب امریکا و متحدانش در منطقه هستیم. در حالی که ایالات متحده ائتلاف خود را برای گشتزنی در منطقه خلیجفارس تشکیل داده کشورهای اروپایی هم اقدام به تشکیل ائتلافی برای تامین امنیت کشتیرانی در منطقه تنگه هرمز کردهاند. در مقابل روسیه، چین و ایران هم طرحهای خود را برای تامین امنیت در منطقه غرب آسیا و خلیجفارس دارند. طرح روسیه با عنوان امنیت جمعی در خلیجفارس که مورد حمایت چین است همچنان روی میز قرار دارد و ایران نیز ابتکار صلح هرمز را که میگوید شامل کشورهای منطقه است در دستور کار قرار داده است. رزمایش دریایی که سال گذشته با مشارکت سه کشور انجام شد در حقیقت رونمایی از همراهی رو به فزونی چین، روسیه و ایران بود. برای ایران این رزمایش به معنای ارتقای سطح رابطه با چین و روسیه تا حد و حدود رابطه استراتژیک است.
چین در این میانه همچنان محافظهکاری سنتی خود را تا حدودی حفظ کرده، چراکه استراتژی پکن همواره پرهیز از افتادن در دام چالشهای موجود در منطقه غرب آسیا میان کشورهای این منطقه بوده است. در همین زمینه تایمز ژاپن مینویسد: سکوت چین در برابر ترور ژنرال سلیمانی توسط ایالات متحده نشان داد که چین آماده نیست مانند روسیه به نقشآفرینی بیشتری در خاورمیانه روی آورد.
هرچند که وزیر خارجه چین در موضعگیری اعلام کرد که پکن شدیدا نگران تبعات این اتفاق است و آن را غیرقابل قبول هم خواند، اما از عبارتی نظیر محکوم کردن استفاده نکرد. این در حالی بود که سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه در تماس با همتای ایرانی این حمله و ترور را محکوم کرده بود. این موضعگیری چین در راستای همان تلاشهای قبلی جهت پرهیز از تعهدسازی برای خود در منطقهای است که هر گونه موضعگیری در قبال تحولات آن میتواند به تنش در رابطه با ایالات متحده یا متحدانش در غرب آسیا منتهی شود.
تا پیش از شیوع ویروس کرونا چین برای مقابله با سیاست فشار حداکثری امریکای ترامپ علیه ایران کار چندانی جز دفاع از برجام و انتقاد از تحریمهای ایالات متحده انجام نداد. در حالی که چین رابطه نظامی با روسیه و همچنین رابطه دوجانبه با تهران را گسترش داده است، اما همزمان با عربستان سعودی به عنوان مهمترین تامینکننده نفت خود رابطه بسیار حسنهای دارد. چین و روسیه در سالهای اخیر بر تقویت رابطه نظامی افزودهاند و در قالب سازمان همکاریهای شانگهای به تحکیم ریشه این رابطه هم روی آوردند. پوتین و رییسجمهور چین در چند سال اخیر بیش از 30 بار با هم دیدار داشتهاند و رییسجمهور چین از همتای روس به عنوان صمیمیترین دوست خود یاد کرده است.
با این همه بسیار بعید است که روسیه و چین در معادلات خاورمیانه تیم مشترکی را تشکیل بدهند؛ در حالی که چینیها مرتبا رفتارهای ضدچینی امریکا و تحریمها علیه پکن را متهم میکنند، اما علاقهای به بسط دامنه این اختلافها ندارند و ترجیح میدهند راههای کم هزینهای برای حل اختلاف با امریکا بیابند. حتی در مسالهای مانند تلاشهای ترامپ برای برکناری رییسجمهور ونزوئلا هم شاهد بودیم که چین با طرح این مساله که اختلافهای داخلی در ونزوئلا مساله مردم این کشور است از تنش بیشتر با واشنگتن در این فقره پرهیز کرد. در مواجهه با ایران هم عقبنشینی چین از خرید نفت ایران گویای همه چیز است. هرچند که چین همچنان هم به روشهایی خرید ناچیز نفت از ایران را ادامه میدهد اما در 11 ماه نخست سال گذشته 5 برابر دوره مشابه سال قبل از عربستان سعودی نفت خریداری کرده است. چین تاکنون از موقعیت خود در شورای امنیت سازمان ملل متحد برای انتقاد از رفتارهای امریکا علیه ایران استفاده کرده است، اما برخی کارشناسان اعتقاد دارند که چین تا آنجا که بتواند استفاده از حق وتو به نفع ایران در صحن شورای امنیت را به تعویق میاندازد و تنها زمانی دست به کارت قرمز میشود که هیچ راه دیگری باقی نمانده باشد.
به گزارش «اعتماد» تاریخ عمده تحلیلها درباره رابطه چین، ایران و روسیه به پیش از شیوع اپیدمی جهانی کووید 19 باز میگردد و بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که تبدیل شدن کرونا به جدالی سیاسی و امنیتی میان ایالات متحده و چین میتواند بر سیاست خارجی آرام و محافظهکارانه چین تاثیرگذار باشد. چند ماه آتی برای محک دوستی روسیه و چین با ایران، دوره زمانی مهم و سرنوشتسازی است.
اصرار تیم ترامپ بر طرح مساله تمدید تحریم تسلیحاتی ایران در شورای امنیت در کنار رفتار مبهم سه کشور اروپایی همه توپها را به زمین روسیه و چین انداخته است. اگر ایران تا آن زمان به توصیه چین و روسیه همچنان درهای تاسیسات هستهای را به روی ناظران آژانس بینالمللی انرژی اتمی باز نگه دارد، انتظار حداقلی از چین و روسیه نه به عنوان دوستان ایران بلکه به عنوان عضو حاضر در برجام ایستادگی در برابر یکجانبهگرایی واشنگتن در شورای امنیت سازمان ملل متحد خواهد بود.
منبع: روزنامه اعتماد
دیدگاه تان را بنویسید