احمدینژاد پاسخگوی عملکرد دوران ریاستجمهوری خود خواهد بود؟
در حالی که احمدینژاد به تازگی گفته است خیالی برای حضور در انتخابات 1400 ندارد، اما همچنان باز حواشی او داغ است. این بار او در مقابل بهمن بابازاده خبرنگار موسیقی نشسته و به اظهار نظرهای مختلفی پرداخته است.
اعتمادآنلاین| محمود احمدینژاد که چند روز پیش ادعا کرد خیالی برای حضور در انتخابات ندارد، اما همچنان سعی میکند در دایره توجه رسانهها و افکار عمومی قرار بگیرد و این بار موسیقی بهانهای است که نام او بر سر زبانها بیفتد. در گفتگویی که بابازاده با احمدینژاد صورت داده صحبت از معین و حبیب، شجریان و افتخاری و هیچکس به میان میآید و احمدینژاد نشان میدهد چندان هم درباره صدای زنان سختگیر نیست. او در تمام گفتگو زیر بار مسئولیت مشکلاتی که در دوره ریاست جمهوری او پیش آمده نمیرود و باز انگشت اشارهاش به سوی جریانی است که نامی از آن نمیبرد.
احمدینژاد که از همان آغاز ریاست جمهوری با اظهار نظرات عجیبش همیشه در صدر اخبار نشسته است این روزها نیز سعی میکند نامش در حاشیه نباشد.
احمدینژاد جوابگوی هشت سال ریاستجمهوریاش باشد آمنه فدای سرش!
عبدالله مؤمنی فعال سیاسی اصلاحطلب در این باره گفت: احمدینژاد تلخترین نقطه ناکامی طبقه متوسط فعال ایران را در دوران نیم قرن اخیر رقم زد و در سقوط امید ایرانیان به بهبود و پیشرفت، عاملیت درجه اول را داشت. چرا احمدینژاد نمیتواند محل اعتماد باشد بدین خاطر که کارنامه او در دوران بسط یدش، سیاه و توام با سلطه بود. فرار از پاسخگویی در خصوص وضعیت فعلی کشور از سوی یک جریان سیاسی دیده میشود که بخش عمدهای از بن بست و موانع پیش روی روند بهبودگرایی مردم ریشه در ساز مخالف و کارشکنیها و مسولیت گریزی این جریان اصولگرا و جریانات ضد اصلاحات دارد و بنظر میآید آقای احمدینژاد و جریان اصولگرا با نوعی فرافکنی و فرار به جلو میخواهند از پاسخگویی در خصوص نقش خود و جریان سیاسی حامی خود طفره رفته و تمامی مسولیتها را به گردن جریان اصلاحات و اعتدال بیاندازند.
وی افزود: اگرچه بواسطه نقش و عملکرد هر دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا رویگردانی مردم از هر گونه حضور و فعالیت در ذیل دو جریان عمده سیاسی کشور امری روشن است، اما آیا اینکه محافظهکاران با بیمسئولیتی، بیتوجهی یا فرافکنی و تعصبات سیاسی و فرقهای آن را انکار یا به جریان مقابل نسبت میدهند اهمیت چندانی ندارد؟ مهم این هست که اگر جریانی میخواهد صادقانه به سمت بازسازی و احیای رابطه ترک خرده مردم با خود حرکت کند بدون شک بایستی با صداقت و پذیرش نقش خود در ایجاد وضعیت کنونی بدنبال اصلاح در مناسبات به بن بست رسیده باشد نه اینکه اصولگرایان و یا اصلاحطلبان با شروع نمودن بازی سیاسی بدنبال فریب جامعه باشند و بخواهند مردم را از توجه به مشکلات دورههای قبل یا وضعیت فعلی دور نمایند. اگرچه این نقدها به مفهوم تبرئه دولت از مسولیتاش در برابر مردم نیست و نخواهد بود و این موضوع که دولت باید پاسخگوی خواستهها و مطالبات جامعه باشد، امری بدیهی است. شرایط امروز ایران محصول عملکرد دولتهای پیشین و بخصوص عملکرد معارض با منافع ملی در دولت احمدینژاد و نیز ناکارآمدی دولت فعلی است.
مؤمنی اظهار کرد: اما این که آقای احمدینژاد با ژست اپوزیسیون بخواهد خود را نماد حق و مخالفین خود را باطل تلقی کند از طنزهای تلخ تاریخ است؛ چرا که هنوز آثار زیانبار حضور او در راس دولت بر این کشور و بن بستهای پیش روی نظام و مردم قابل لمس است و با موضع گیری رندانه نمیتوان حافظه تاریخی مردم را پاک کرد. آقای احمدی نژاد اگر چه بیان کنند که اینگونه موضع گیریها با هدف ورود به انتخابات نیست و یا گفته باشند قصدی برای ورود به کارزار انتخاباتی پیش رو ندارند، اما تجربه و سابقه ایشان در تعارض با چنین ادعایی است؛ چنانچه در انتخابات پیشین برغم صدور اطلاعیه و نفی مطلق کاندیداتوری، اما؛ در دقیقه نود همه تحلیلها را با حضور خود بهم زد.
این فعال سیاسی اضافه کرد: احمدینژاد با نوعی بازی سیاسی عوامفریبانه به دنبال ایجاد ارتباط و پیوند با طبقه متوسط شهری است که خواهان آزادیهای اساسی اجتماعی است. اما احمدی نژاد بداند این طبقه در مجموع بیشتر در پی بسط و ایجاد و مطالبه آزادیهای سیاسی است و تکیه بر آزادیهای اجتماعی بدون توجه به آزادیهای سیاسی کار عوامفریبانه و پوپولیستی است و طبیعتا نمیتوان در دفاع از آزادی و حقوق شهروندی بصورت گزینشی عمل کرد؟!
عبدالله مومنی بیان کرد: احمدینژاد چرا دوره و عملکرد خود را بابت سرکوب انجمنها و جنبش دانشجویی و محدودیتها و ممانعت از تحصیل و فعالیت آزادانه تشکلهای دانشجویی نقد نمیکند. اگر یکبار او به اتفاقات تلخی که در دوره ایشان صورت گرفته، به رفتار خطا و برخوردهای ناپسند اعتراف کند و نقش خود را در روند محدودیتهای اعمال شده مورد شماتت قرار دهد؛ یا مشخصا در خصوص محدودیتهایی که در طی هشت ساله دولت او پیش روی همه گرایشات دانشجویی منتقد وضع موجود و بخصوص انجمنها قرار گرفت صحبت کرد و پذیرفت که انسداد پیش روی آزادی در دانشگاه اشتباه است میشود باور کنیم او تغییر کرده است.
او خاطرنشان کرد: او به جای این که پاسخگوی دوران ریاست جمهوری خود باشد، از آمنه آمنه سخن میگوید؟ احمدی نژاد در پیشگاه تاریخ و ملت باید پاسخگو باشد و بگوید آن همه پول نفت کجا رفت؟ آمنه فدای سرش. در دوره ایشان اساتید دانشگاهی مجرب اخراج شدند و طیفی از دانشجویان از تحصیل بازماندند آیا ایشان میتواند جوابگوی ظلمهای صورت گرفته باشد؟!
مؤمنی ادامه داد: بنظر میآید آنچه تحت عنوان تغییرات صورت گرفته در احمدی نژاد از آن یاد میشود ریشه در دو مساله دارد؛ مسله نخست اینکه او خود نیز مغضوب شده و برخی از یاران و موتلفین و همراهانش طعم تلخ زندان و حذف را تجربه کردهاند و محرومیت از حق انتخاب شدن و کاندیداتوری و رد صلاحیتش میتواند دلیلی بر برخی تغییرات سطحی و موضع گیریهای بعضا تند و احساسی او باشد.
او افزود: مساله دوم اینکه به نمایش گذشتن این نگرشهای بظاهر رادیکال در رفتار سیاستمدارانی که در ساخت رسمی قدرت بودهاند؛ اگرچه خرق عادت محسوب میشود، اما با توجه به اینکه باور به آزادیهای سیاسی و آزادی مدنی و قائل شدن حق اعتراض را نمیتوان بصورت گزینشی صرفا برای حلقه اطرافیان خود تبلیغ و توجیه نمود و از آنجایی که در طی سالیان گذشته احمدینژاد کوچکترین دفاعی از حقوق و آزادیهای اساسی که در خصوص بسیاری از فعالان نقض شده نداشته، بنظر میآید این رفتارها بیشتر به نوعی ماجراجویی میماند که با مخاطب قرار دادن طبقه متوسط بدنبال جلب نظر و توجه این طیف از قشرهای عمومی جامعه است. مگر میشود از بقایی و مشایی دفاع نمود و روند دادرسی را در خصوص پروندههایشان غیرقانونی و در نتیجه تسویه حساب ارزیابی کرد، اما از دیگر موارد مشابه سخن نگفت. احمدی نژاد باید بداند که اتخاذ مواضع رادیکال و ماجراجویانه نمیتواند رافع مسولیت او و پاسخگوییاش در برابر مردم بخاطر تحمیل شرایط تحقیرآمیز بر مردم در طی دوران ریاست جمهوریاش گردد.
دوران احمدینژاد تمام شده است
امانالله قرایی مقدم جامعه شناس و استاد دانشگاه در این باره گفت: دیگر دوران احمدینژادیها در جامعه تمام شده است و چنین اقداماتی از سوی آنان تلاشی است که به عمل میآید تا جلب افکارعمومی را بکنند. او میداند هنر موسیقی به ویژه موسیقی سنتی ایران برای همه گوهر گرانبها و کمیابی است بنابراین برای جلب توجه به آن متوسل میشود.
وی افزود: از نظر دیوید رایسمن جامعه سه نوع است یک جامعه سنتگرا، یکی دنباله رو و یکی هم جامعه خودمختار است. در شرایط کنونی دیگر دوران جامعه سنتی و دنبالهرو به پایان رسیده است. امروز جامعه ایرانی به خودمختاری فکری و عقلی رسیده است و در پی دنباله روی از سنتها و گذشتگان و محافظه کاران نیست. جامعه از سنت خواهی، سنت گرایی و دنباله روی دوری میکند و یک جامعه خودمختار است. به خصوص نسل جوان عقل گرایانهتر فکر میکند. این به معنای خودمختاری است. یعنی بر مبنای عقل و ذهن خود عمل میکند. دیگر جوانان به فکر این نیستند گذشتگان چه میگویند.
قرایی مقدم اظهار کرد: ما تقریبا 20 میلیون فارغ التحصیل دانشگاه داریم و 64 درصد دانشجویان ما دختر هستند. درچنین شرایطی دوران این حرف و حدیثها و با این و آن گپ زدن و خود را مطرح کردن گذشته است. احمدینژاد هم این را فهمیده بنابراین سعی میکند برای جلب توجه از هنجارها رد شود غافل از اینکه زمان این کارها گذشته است.
او اضافه کرد: او برای ادامه حیات خود تلاش بیخودی میکند و به جلب توجه نسل جدید میپردازد. در حالی که همه میدانند در زمان خودش وضعیت چگونه بوده است. نسل جوان خودمختار با عقل گرایی حاکم بر جامعه این حرفها را نمیپذیرد. امروز هر چه شنیده میشود آنالیز میشود جوانان دیگر مثل گذشتگان نمیاندیشند. اینکه خوانندگان زن بخوانند این قبول، اما هر کسی این را میشنود از او میپرسد زمان خودت بود؟ ایا چنان قدرتی دارد زنی را در تلویزیون بیاورد و بخواند. به حرف اوست مگر؟ چه کاره است؟
وی افزود: بنابراین در میان سه نوع جامعه رایسمن یعنی سنتی، دنباله رو و خودمختار، جامعه ایران در حال حرکت به سوی خودمختاری است و از دنباله روی گذشته است. افراد حالا آگاهانه تصمیم میگیرند. البته حرفهای کسانی، چون احمدینژاد میتواند روشنگر هم باشد و افکار عمومی پیروان خودش را تغییر بدهد، اما سوالات متعددی را برای نسل جوان بر میانگیزاند که تو چه کاره هستی، تصمیم گیرنده هستی؟ بنابراین اثر آنچنانی ندارد، ولی بی تاثیر هم نیست. چون اینها واعظانی هستند که به چیزی که خود میگویند عمل نمیکنند. مردم سابقه او را میدانند. انقلاب فکری از سوی کسانی که چنین سابقهای دارند پذیرفته نمیشود. هر چند جامعه به آزادی بیان نیاز دارد و ایرادی ندارد حرفش را بزند. ولی او میخواهد از این طریق خودش را مطرح کند و از حاشیه به متن بیاید.
او گفت: صحبتهای او در همان زمان انتخابات و ریاست جمهوری درباره بگم بگم یا برادران لاریجانی خودآگاهی در جامعه ایجاد کرد و در پیش برد جامعه به سوی خودمختاری نقش داشت، اما حالا جامعه او را شناخته و اعتماد چندانی به او و حرفهایش ندارد، اما او همچنان در پی جلب توجه است برای آنکه به حیاتش ادامه بدهد.
حاشیه شرط بقای احمدینژاد
حسن رسولی فعال سیاسی اصلاحطلب در این باره گفت: آقای احمدینژاد به هر حال هشت سال رئیس جمهور این کشور بوده و چه به عنوان یک شخص حقیقی و چه به عنوان یک شخص حقوقی که یک جریان فکری و سیاسی را نمایندگی میکند جزو حقوق اولیه اش است که درباره موضوعات متعدد کشور از جمله موضوعات فرهنگی اظهار نظر کند و این چیز غیر مترقبهای نباید باشد. اما درباره حضور احمدینژاد در انتخابات اطلاعی ندارم.
چندی پیش بود که در خبرها آمد احمدینژاد مشغول رایزنی با شورای نگهبان برای حضور در انتخابات 1400 است خبری که البته از سوی شورای نگهبان رد شد. با این حال برخی از چراغ سبز حاکمیت برای حضور او در انتخابات سخن میگویند و حتی از تلاش مجلس برای بازگشت احمدینژاد حرف میزنند. آنچه کیهان به آن جواب داده و نوشته است: افراطیون مدعی اصلاحات بهتر از هر کس میدانند که امکان بازگشت احمدینژاد به عرصه سیاست وجود ندارد، به همان دلایلی که امکان بازگشت امثال خاتمی نیست. اما عمدا اصرار دارند کشور را مجبور به انتخاب میان روحانی و احمدینژاد کنند. البته دولت ائتلافی روحانی آن قدر بد عمل کرده که عملکرد دوره احمدینژاد با وجود همه تخلفها و انحرافات سه سال قبل وی و برخی اطرافیانش باز هم در حوزه اقتصادی بهتر از دوره روحانی در ذهن مردم ارزیابی میشود. اما در آینده قرار نیست کشور متوقف نوع سیاستورزی روحانی یا احمدینژاد متوقف بماند.
منبع: فرارو
دیدگاه تان را بنویسید