محمدعلی الستی، جامعهشناس، در گفتوگو با «اعتمادآنلاین»:
جامعه ایران در حالت گذار از سنت به مدرنیته قرار دارد / عارضه یا آسیب اجتماعی به توسعهنیافتگی نظام اجتماعی ربط پیدا نمیکند
محمدعلی الستی گفت: ایران امروز در حالت گذار به سر میبرد که در این موقعیت بعضی از عناصر سیستم قبلی با عناصر سیستم نوین همزمان فعال هستند و به طور طبیعی بین این 2 چالشها و تنازعهایی در میگیرد.
اعتمادآنلاین| وضعیت نامناسب اقتصادی و شکل انتقال آن به فضای اجتماعی یکی از مهمترین دغدغههای جامعه ایرانی در پایان سال 1399 و ورود به سال 1400 است. پدیدهای که شاید در دیدگاه بسیاری از کارشناسان جامعه ایرانی را به سوی مسیرهای پرخطرتری رهنمون کند.
محمدعلی الستی، جامعهشناس، در گفتوگو با اعتمادآنلاین در این باره اظهار داشت: برای تعریف عوارض اجتماعی همیشه با یکسری عارضه در سطح اجتماع روبهرو هستیم که این عوارض تحت تاثیر پدیدههای شکلگرفته عمل میکنند. در واقع اگر این عارضهها برطرف نشوند، به آسیب تبدیل میشوند و اگر آسیب را نتوانیم حل کنیم، باید به استقبال بحران برویم. با این توضیح که عدم مدیریت و کنترل بحران، منجر به تغییر اجتماعی یا همان فروپاشی خواهد شد.
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: برای بررسی این مساله که فروپاشی یک امر ذهنی است یا میتواند به طور عینی هم مطرح شود و معنی بدهد، باید این سوال را از خودمان داشته باشیم که بسیاری از پدیدههایی که از نظر ما عارضه یا آسیب هستند، مختص چه نوع نظامهایی هستند؟ اگر نخواهیم پاسخی علمی داشته باشیم، ممکن است به اشتباه به این نتیجه برسیم که این حالت به توسعهنیافتگی نظام اجتماعی ربط پیدا میکند.
او تصریح کرد: به عنوان مثال امروز انفجار جمعیت را عارضهای بحرانساز میدانیم، اما باید توجه کرد که انفجار جمعیت در چه نوع جامعهای قابل مشاهده است. پاسخ غیرعلمی به این سوال این است که چنین اتفاقی در نظام اجتماعی توسعهنیافته روی میدهد. در حالی که در نظامهای اجتماعی به دلیل حاکمیت گفتمانی قالب نظمی مستقر است که جلوی انفجار جمعیت را میگیرد؛ مثلاً در یک روستا میزان زاد و ولد به شدت بالاست، اما در همان روستا رعایت نکردن مسائل بهداشتی و میزان مرگومیر نوزاد هم بسیار بالاست، بنابراین زاد و ولد و مرگومیر یکدیگر را پوشش میدهند. در نظامهای توسعهیافته هم کاملاً بالعکس اتفاق میافتد؛ یعنی هم میزان زاد و ولد و هم مقدار مرگومیر نوزادان کم است. انفجار جمعیت زمانی رخ میدهد که نظامی وارد دوران گذر میشود.
الستی ادامه داد: برای توضیح بیشتر به مساله کشته شدن دلخراش رومینا به دست پدرش اشاره میکنم. اگر این سوال برای ما طرح شود که چنین اتفاقی مختص چه نوع نظامهای اجتماعی است، آنهایی که پاسخ غیرعلمی میدهند قطعاً به توسعهنیافتگی جامعهای اشاره میکنند که پدری به راحتی دخترش را میکشد. در حالی که چنین نیست، برای اینکه در جوامع توسعهنیافته پدر این فرصت را دارد که برای دختر تعیین تکلیف کند و اتفاقا دخترها هم همه این را پذیرفتهاند که سرنوشتشان دست پدرانشان است. به همین دلیل در چنین جامعهای کسی با این روند غلط مشکلی ندارد؛ اما در جامعه توسعهیافته این پدر است که حق انتخاب همسر را به دخترش میدهد و همچنین پدیده طلاق را ننگین نمیدانند، پس در این جامعه هم مشکلی پدیدار نمیشود.
او توضیح داد: در واقع مشکل زمانی نمود مییابد که جامعه وارد گذار میشود؛ یعنی رومینا خودش را با ویژگی جامعه مدرن تطبیق داده و این پدر است که همچنان بر سنتها اصرار دارد و از حرف مردم میترسد. حالا با جامعهای مواجه هستیم که مدرنیته و سنت به رویارویی میرسند و نتیجهاش میشود اینکه رومینا آن هم به بدترین شکل ممکن به دست پدرش کشته میشود. ایران هم امروز در همان حالت گذار به سر میبرد که در این موقعیت بعضی از عناصر سیستم قبلی با عناصر سیستم نوین همزمان فعال هستند و به طور طبیعی بین این 2 چالشها و تنازعهایی در میگیرد.
محمدعلی الستی گفت: امروزه تورم و رکود را نشانههایی از فروپاشی جامعه برمیشمرند و سلب اعتماد را دلیلی بر نظرشان عنوان میکنند. در حالی که این میتواند مقدمهای بر تغییر از یک نظم دیگر باشد تا جامعه به قول معروف بهروز شود. با نگاهی به شرایط ایران قبل از سال 57، درمییابیم که مردم در آن زمان نسبت به حاکمیت بیاعتماد هستند. اما وقتی دقت میکنیم میبینیم بین نیروهای انقلابی وحدتی برخاسته از پیوند بین دیدگاه چپ انقلابی با مذهبیون شکل گرفته و فعالیتهای انقلابی انجام میدهند. در حالی که هر کدام از آنها قبل از شروع انقلابیگری دیدگاهها و باورهای خودشان را داشتند، اما چون هر 2 گروه به تغییر گرایش داشتند، توانستند هدف را محقق کنند. آن هم در شرایطی که در خیلی از موارد ویژگیهای دیگری را نمیشناختند و به همین دلیل یکدیگر را نمیفهمیدند.
محمدعلی الستی در پایان صحبتهایش گفت: مساله این است که مردم عادی با نظریهها سازگاری ندارند و هنوز متوجه مواردی چون حزب، جامعه مدنی، سندیکا و... نیستند. چراکه وضع اقتصادی به قدری گرفتارشان کرده که اصلاً نمیتوانند به این مسائل توجه کنند.
دیدگاه تان را بنویسید