علیرضا علویتبار، جامعهشناس و فعال سیاسی اصلاحطلب، در گفتوگوی ویدئویی با «اعتمادآنلاین» مطرح کرد:
هاشمی به روحانی گفته بود همه ما را از مرکز تحقیقات استراتژیک بیرون بریزد
علیرضا علویتبار، فعال سیاسی اصلاحطلب درباره آغاز فعالیتش در مرکز تحقیقات استراتژیک ریاستجمهوری در زمان هاشمیرفسنجانی گفت: آقای هاشمی آقای خوئینیها را انتخاب کرده بود. آقای خوئینیها هم یکسری نیرو برای معاونتها بر حسب شناختها دعوت کرده بود؛ مثلاً برای اقتصاد، آقای دکتر نمازی را دعوت کرده بودند. برای سیاسی، آقای حجاریان را دعوت کرده بودند. اجتماعی، آقای عبدی را دعوت کرده بودند. آقای عبدی و آقای آقای حجاریان مرا برای فرهنگی دعوت کرده بودند.
اعتمادآنلاین| علیرضا علویتبار، فعال سیاسی اصلاحطلب، درباره آغاز فعالیتش در مرکز تحقیقات استراتژیک ریاستجمهوری در زمان هاشمیرفسنجانی به اعتمادآنلاین گفت: آقای هاشمی آقای خوئینیها را انتخاب کرده بود. آقای خوئینیها هم یکسری نیرو برای معاونتها بر حسب شناختها دعوت کرده بود؛ مثلاً برای اقتصاد، آقای دکتر نمازی را دعوت کرده بودند. برای سیاسی، آقای حجاریان را دعوت کرده بودند. اجتماعی، آقای عبدی را دعوت کرده بودند. آقای عبدی و آقای آقای حجاریان مرا برای فرهنگی دعوت کرده بودند.
بخشهایی از این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
*خب، به مرکز تحقیقات استراتژیک رفتید...
به مرکز تحقیقات استراتژیک رفتم. آنجا بودم تا اینکه آقای روحانی آمد. آقای خوئینیها رفت آقای روحانی آمد.
*پروژه اصلی در آن مقطعی که آقای موسویخوئینیها، جنابعالی، آقای عبدی...
ما کلاً مرکز تحقیقات استراتژیک را، «استرتژیک» را آمدیم تعریف کردیم.
ارتباطم با آقای موسویخوئینیها دورادور بود
*چرا آقای هاشمی شما را به آنجا برد؟
آقای هاشمی نبرد. آقای هاشمی آقای خوئینیها را انتخاب کرده بود. آقای خوئینیها هم یکسری نیرو برای معاونتها بر حسب شناختها دعوت کرده بود؛ مثلاً برای اقتصاد، آقای دکتر نمازی را دعوت کرده بودند. برای سیاسی، آقای حجاریان را دعوت کرده بودند. اجتماعی، آقای عبدی را دعوت کرده بودند. آقای عبدی و آقای آقای حجاریان مرا برای فرهنگی دعوت کرده بودند.
*یعنی شما از قبل با آقای خوئینیها ارتباطی نداشتید؟
نه، من ارتباطم با آقای خوئینیها خیلی کم و دورادور بود.
*در حد سلامعلیک...
در حدی که با دانشجویان نزد ایشان بروم. البته من نوارهای تفسیر ایشان قبل از انقلاب را در مسجد جوستان پیگیری میکردم، ولی با خود ایشان خیلی ارتباط زیادی نداشتم. دعوت کردند! چندین جلسه گذاشتیم سر اینکه استراتژیک یعنی چه؟ چون بعضی از استراتژیکها در دنیا امنیتی معنی دارد. ما «بلندمدت و توسعهای» تعریف کردیم. گفتیم کار اصلی ما توسعه همهجانبه است.
*یعنی وجه اشتراک این جمعی که در مرکز تحقیقات جمع شد توسعهگرایی بود.
توسعه در همه زمینهها. یکی توسعه اجتماعی را دنبال کند، یکی توسعه فرهنگی، یکی توسعه اقتصادی، یکی توسعه سیاسی. بعد پروژهها را تعریف کردیم. خرد کردیم ذیلش. فرض کنید در بخش فرهنگی، یک پروژه توسعه فرهنگی داشتیم. عوامل موثر روی توسعه فرهنگی بود؛ مثلاً پروژه فقر را در توسعه فرهنگی داشتیم.
*تاثیری در سیاستگذاری کلان دولت آقای هاشمی داشت؟
به یاد دارم برنامه اول که نوشته شد یک نقد نوشتم «فقر و برنامه تعدیل ساختاری».
*عدالت همچنان برای شما در آن مقطع مساله بود؟
بله. کماکان در طول همه این سالها بر مساله عدالت و برابری به خصوص برابری تاکید میکردم. چون به نظرم عدالت بیمحتوا شده بود. همهچیز را میگفتیم عادلانه است. من بر برابری تاکید میکردم. همانموقع هم یک نقد مفصلی نوشتم برای سازمان برنامه و بودجه و بانک مرکزی فرستادیم که هر دو جواب دادند و در نشریه داخلی مرکز چاپ شد. دوباره ما جواب دادیم. جدل میشد. حرف ما این بود [که] برنامههای تعدیل ساختاری فقر را افزایش میدهد و این برنامهها باید با کارهای دیگر تعدیل شود.
آقای روحانی مدعی بود که آقای هاشمی گفته همه شما را «بریزم بیرون»
*اینجا کمکمک زاویهتان با آقای هاشمی شروع شد؟
بله. البته بعدها با آقای هاشمی مستقیم ارتباط نداشتیم. از موضعهایی که آقای روحانی میگرفت و به اسم آقای هاشمی میگفت که ایشان گفتند؛ مثلاً به یاد دارم ایشان همیشه میگفت آقای هاشمی نامهای به من دادند که همه شما را اخراج کنم. «بریزم بیرون»! اصطلاحی که به کار میبرد این بود. میگفت همه شما را بریزم بیرون، ولی من نمیخواهم این کار را بکنم. بعد هم به محتوای پروژهها رسید؛ مثلاً پروژه فقر و نابرابری در بخش ما را حذف کرد.
*آقای روحانی؟
آقای روحانی.
آقای روحانی وقتی به مرکز تحقیقات استرانژیک آمد همه پروژهها را حذف کرد
*وقتی رئیس مرکز شدند؟
بله. وقتی به مرکز آمدند شروع کرد پروژهها را حذف کرد؛ مثلاً پروژه سیاسی را از معاونت سیاسی حذف کرد. کشمکش شد. اینقدر کار بالا گرفت که دیگر ما تکتک مجبور شدیم از آنجا بیرون برویم.
*مشکل اصلی چه بود؟
در واقع ایشان سه مرحله داشتند. مرحله اول که آمدند شروع کرد پروژهها را محدود کرد؛ مثلاً به ما میگفت-پروژه فقر و نابرابری، پروژه میزان مدل باروری در ایران بود، پروژه آموزش و مشکلات ساختاری بود. اینها پروژههای بخش ما بود- میگفت اینها به درد ما نمیخورد؛ مثلاً ما کاری کرده بودیم درباره مقابله با فقر در 13 کشور. تجربیاتی در این زمینه مفصل جمعبندی کرده بودیم. ارزیابی اجتماعی سیاستهای اقتصادی تهیه کرده بودیم. یکسری از این کارها بود. اول پروژهها را محدود کرد؛ مثلاً پروژه توسعه سیاسی و فقر و نابرابری را حذف کرد. بعد به بعضی از افرادی که به آنجا میآمدند، حساس بود؛ مثلاً به برخی از اساتید دانشگاه میگفت دیگر نیایید. بعد از مدتی هم با هم اصطکاک پیدا کرده بودیم. ما روی مواضع خودمان پافشاری کرده بودیم...
ما در مقابل روحانی کوتاه نمیآمدیم
*یعنی ایشان از یک موضع عنصر موثر جناح راستی بودند و شما را جریان مقابل خودش میدید؟
بله و ما کمی هم تهاجمی هم بودیم؛ یعنی کوتاه نمیآمدیم. ایشان فکر میکرد وقتی به عنوان رئیس چیزی به من میگوید من باید بگویم باشد، ولی اینطور نبود.
سر نحوه برخورد با آقای عبدی از کوره در رفتم
*رفتاری را که باید میکردید میکردید...
نه، دعوا میکردیم. نه وقتی تصمیم میگرفتیم، هر چه تصمیم جمع بود، ولی در تصمیمگیری دعوا میکردیم. بعد کمکم نیروهای دیگری مثل آقای درینجفآبادی را در بخش اقتصاد آوردند. او هم تعدادی از بچههای امام صادق را آورده بود. در جلسات دائماً اختلافنظرها خودش را نشان میداد. درگیریهای سیاسی بیرون هم داشت حاد میشد. به یاد دارم مثلاً آقای عبدی را گرفتند. یک سال ایشان را گرفتند و سر نحوه برخورد مرکز با دستگیری ایشان، از کوره در رفتم و خیلی عصبانی شدم و درگیری بود.
آقای مهاجرانی به ما میگفت شما تهاجمی هستید
*سر آن قصهای که آمدند ماشینش را گرفته بودند...
بله. یکمقداری هم ما را کنترل میکردند. احساس میکردیم گزارش میدهند، شنود میکنند.
*این رفتار آقای حسن روحانی در تغییر نگاه شما نسبت به آقای هاشمی چقدر تاثیر داشت؟ با آقای هاشمی جلسهای گذاشتید یا مثلاً از طریق آقای موسویخوئینیها؟
بله، از طریق دوستان مختلف. آقای مهاجرانی نزدیکتر بود. ایشان آمدند جایگزین من و آقای عبدی به عنوان معاونت اجتماعی- فرهنگی شدند. من هم به عنوان قائممقام ایشان انتخاب شدم. آقای عبدی هم محقق ساده شدند. از طریق آقای مهاجرانی به ایشان انتقال میدادم که ایشان چه روشی را در پیش گرفته. ایشان میگفتند نه مواضع آقای هاشمی اینطور نیست. بخشی از اینها مواضع آقای روحانی است. شما هم تهاجمی هستید. شما هر جا میروید هر چه میخواهید میگویید. نباید بگویید. تند حرف میزنید انتقاد میکنید...
*هنوز هم این روحیه را دارید؟
اینکه انتقاد میکنم؟
*نه، اینکه به هر چه میرسید فهمتان است و فکر میکنید درست است؟
بله. ظاهراً همینطور است.
*اهل مماشات و محافظهکاری و...
نمیدانم چه اسمی بگذارم اینها تعبیر خوبش است. شاید هم بگویند آدم خشکسری هستم. چنین تعبیرهایی هم هست. ما آنموقع هر چه به ذهنمان میآمد که درست است، فکر میکردیم خب، ما روی اینها کار کردیم و از نقد علمی نگران نبودیم [میگفتیم]؛ مثلاً ما از آقای افروغ دعوت کردیم که به معاونت ما بیاید.
*عماد افروغ؟
بله. چون ایشان کاملاً جناح راست بود.
*انگلیس هم درس خوانده بودند...
بله. ما از ایشان دعوت کردیم که بیاید. خیلی تعجب میکرد میگفت: من با شما؟ گفتم: شما حرفت را میزنی ما هم حرفمان را میزنیم. شاید اعتمادبهنفسمان زیادی زیاد بود. فکر میکردیم که ما یکسری حرفهایی میزنیم که مبتنی بر یک دانشی است، برایشان دلایلی داریم. اگر کسی رد کرد، خب، عقب مینشینیم. اگر هم رد نکرد روی موضعمان پافشاری میکنیم.
**مشروح گفتوگوی ویدئویی با علیرضا علویتبار را اینجا ببینیم و بخوانیم.
دیدگاه تان را بنویسید