کد خبر: 421662
|
۱۳۹۹/۰۵/۰۴ ۰۸:۳۳:۰۰
| |

تقی آزادارمکی، جامعه‌شناس:

جریان اصلاحات در حال عبور از خود است/ اصولگرایان شعارهای اصلاح‌طلبان را تصاحب کرده‌اند

یک استاد جامعه‌شناسی تاکید کرد: جریان اصلاحات در حال عبور از خود است و همین عامل نیز به جریان اصلاحات آسیب می‌زند.

جریان اصلاحات در حال عبور از خود است/ اصولگرایان شعارهای اصلاح‌طلبان را تصاحب کرده‌اند
کد خبر: 421662
|
۱۳۹۹/۰۵/۰۴ ۰۸:۳۳:۰۰

اعتمادآنلاین| در سال‌های اخیر جریان‌های سیاسی به دلیل غفلت از سامان‌دهی حیات اجتماعی از بدنه جامعه فاصله گرفته‌اند و پایگاه اجتماعی آنها به خطر افتاده است. موتور محرک جامعه نیز طبقه متوسط است که در شرایط کنونی با نادیده گرفتن دغدغه‌های خود مواجه شده است. این در حالی است که فضای سیاسی و اجتماعی کشور نیز با چالش‌های جدی سیاسی و اقتصادی مواجه شده است. همه این عوامل دست به دست هم داده تا جریان‌های سیاسی در مسیر رادیکالیزه شدن گام بردارند. به نظر می‌رسد اصلاح‌طلبان زیست در قدرت را فدای زیست در جامعه کرده‌اند؛ در حالی که باید ارتباط متقابلی بین جامعه‌محوری و قدرت‌محوری وجود داشته باشد. از سوی دیگر نیز اصولگرایان با تصاحب شعارهای اصلاح‌طلبی به دنبال تصاحب قوه مجریه و تکمیل پازل قدرت در آینده هستند.

به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی این موضوع با تقی آزاد‌ارمکی، جامعه‌شناس برجسته کشور گفت‌وگو کرده است. آزاد‌ارمکی معتقد است: «‌اصولگرایان زودتر از موعد مقرر نزاع را آغاز کرده‌اند. در چنین شرایطی ضعف‌های امروز اصلاح‌طلبی به ضعف‌های یک سال آینده انتقال پیدا نمی‌کند؛ اتفاقی که در نهایت به سود اصلاح‌طلبان خواهد بود. اگر اصلاح‌طلبان باهوش و ذکاوت عمل کنند باید اصولگرایان را به شدت تحریک کنند که اصولگرایان با همه قدرت وارد صحنه شوند و شروع به قیل و قال کنند. این قیل و قال کردن یک سال از عمر اصولگرایان را هدر می‌دهد و از سوی دیگر اصلاح‌طلبی فرصت پیدا می‌کند ورژن جدیدی از خود بروز بدهد». در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.


چرا در مقطع کنونی که جریان‌های سیاسی باید در رویکرد خود تجدید‌نظر کنند گرفتار رادیکالیسم شده‌اند؟ آیا رادیکال شدن جریان‌های سیاسی به دلیل شرایط سیاسی و اقتصادی کشور است یا به دلیل ضعف گفتمانی؟

در رادیکال شدن جریان‌های سیاسی شرایط امروز جامعه ایران نقش داشته است. در شرایط کنونی دولت آقای روحانی در سال پایانی خود قرار دارد و این مساله تحرک جریان‌های سیاسی را بیشتر از گذشته کرده است. در چنین شرایطی اصلاح‌طلبان به عنوان مدافع دولت علاوه‌بر اینکه از دولت فاصله گرفته‌اند به منتقد دولت نیز تبدیل شده‌اند. در طرف دیگر اصولگرایان قرار دارند که تلاش می‌کنند با انتقاد از دولت آقای روحانی شرایط را برای یک دولت اصولگرا در آینده فراهم کنند. این در حالی است که اصولگرایان در سال‌های گذشته همواره به دولت حسن روحانی انتقاد داشته‌اند. با این وجود در سال پایانی دولت میزان این انتقادات بیشتر از گذشته شده است. نکته دیگر یکدستی مجلس و قوه قضائیه است. هنگامی که این اتفاق رخ داده اصولگرایان به دنبال به دست آوردن قوه مجریه و دولت آینده هستند تا به واسطه آن پازل قدرت را تکمیل کنند. اصولگرایان برای رسیدن به این هدف خود راه‌های دموکراتیک را دنبال نمی‌کنند؛‌ بلکه به دنبال این هستند که با«فشار» به هدف خود دست پیدا کنند. اگر قوه عاقله‌ای در بین اصولگرایان وجود داشت، در حالی که این جریان سیاسی دو قوه قضائیه و مقننه را در اختیار دارند، باید به صورت دموکراتیک به دنبال تصاحب قوه مجریه باشند. تنها در چنین شرایطی است که می‌توانند حضور خود را در قوه مجریه مشروع جلوه بدهند. اما به دلیل اینکه این قوه عاقله در اصولگرایان وجود ندارد تلاش می‌کنند با سرمایه کمتر و با شتاب بیشتری به هدف خود دست پیدا کنند. نکته دیگری که در این زمینه وجود دارد رادیکال‌شدن فضای سیاسی و اجتماعی جهان به دلیل کرونا است.

چرا کرونا فضای سیاسی جهان را رادیکال کرده است؟

در بحـران کرونا بسیاری از ســـرمایه‌ها و ثروت‌های کشورهای جهان از بین رفته است. از سوی دیگر مردم به دلیل وضعیت زندگی خــود در دوران کرونا عصبانی هستند. این عصبانیت در دولت‌ها نیز مشاهده می‌شود. در نتیجه به جای اینکه شاهد ظهور دولت‌های خدمتگزار در بحران کرونا باشیم با ظهور دولت‌های عصبـــی و تمامیت‌خواه مواجه شده‌ایم. به همین دلیل نیز امروز صدای ترامپ بلندتر از رقیب انتخاباتی وی یعنی بایدن به نظر می‌رسد. نکته دیگر که به ماهیت جریان‌های سیاسی در ایران باز‌می‌گردد کنشگری ایدئولوژیک است. کنشگری ایدئولوژیک نیز در شکل بی‌اعتنایی، حذف و سرکوب رقیب سیاسی بروز و ظهور پیدا کرده است. در شرایط کنونی اصلاح‌طلبان معتقدند اصولگرایان از کارآیی لازم برای مدیریت جامعه برخوردار نیستند. این دیدگاهی است که اصوالگرایان نیز درباره اصلاح‌طلبان دارند و گمان می‌کنند اگر اصلاح‌طلبان در قدرت باشند، عملکرد مطلوبی از خود برجای نخواهند گذاشت. به همین دلیل نیز دو جریان در آستانه رسیدن به قدرت شکل رادیکل به خود می‌گیرند.

کاهش پایگاه اجتماعی هر دو جریان سیاسی در بین اقشار مختلف مردم چه تاثیری در رادیکال شدن جریان‌های سیاسی دارد؟ آیا جریان‌های سیاسی برای سرپوش گذاشتن روی ضرورت تجدید‌نظر در رویکردهای گذشته و ناتوانی در این زمینه شکل رادیکال به خود گرفته‌اند؟

مهم‌ترین مساله‌ای که به جریان سیاسی مشروعیت می‌بخشد یا مشروعیت از دست رفته را به آنها باز‌می‌گرداند «طبقه متوسط» است. طبقه متوسط و عناصر، رگه‌ها و قــشرهایی که در این طبقه وجود دارند از جریان‌های ســیاسی، مــشروعیت‌زایی و مشروعیت‌زدایی می‌کنند. نکته مهم اینکه طبقه متوسط در ایران معمولا در مقابل طبقه حاکم مـــشروعیت‌زدایی می‌کند. این وضعیت درباره هر دو جریان سیاسی اعم از اصولگرایان و اصلاح‌طلبان رخ داده است. دلیل این مساله نیز آن است که جریان‌های سیاسی ارتباط خود را با طبقه متوسط حفظ نمی‌کنند و در جهت حفظ و ارتقای آن تلاش نمی‌کنند. به همین دلیل با فاصله گرفتن طبقه متوسـط از جـــریان‌های سیاسی این جریان‌ها برای ابراز وجود مجبور می‌شوند رویکرد رادیکال در پیش گیرند. اگر جــــریان‌های سیاسی قصد دارند اعتماد از دست رفته طبقه متوسط را دوباره به دست بیاورند باید رویکرد خود را با دغدغه‌های طبقه متوسط هماهنگ کنند. امروز طبقه متوسط ایران دارای دغدغه‌هایی مانند سازگاری، اخلاق، وفاق و همکاری و همراهی است. از دل این دغدغه‌ها و ارتباط جریان‌های سیاسی با طبقه متوسط نیز توسعه و دموکراسی خارج خواهد شد. بنده معتقدم اگر در تاریخ معاصر ایران یک جریان سیاسی به دنبال ســـامان دادن حیـات اجتماعی باشد، می‌تواند‌ از دموکراسی و توسعه نیز سخن بگوید، در غیر این‌صــورت دموکراسی و توسعه به یک خیال باطل تبدیل خواهد شد. کما ‌اینکه این اتـفاق نیز در حال رخ دادن است. امروز برخی از اقشار جامعه معتقدند پروژه توسعه در ایران راه به جایی نبرده و پروژه دموکراسی نیز بی‌نتیجه است. آن چیزی که این دو مفهوم را در جامعه ایران احیا می‌کند سامان حیات اجتماعی است. به همین دلیل باید طبقه متوسط را با اخلاق، سازگاری و سامان حیات اجتماعی با پروژه دموکراسی و توسعه همراه کرد.

بخش مهمی از جریان اصلاحات معتقد است در سال‌های اخیر زیست در ساحت قدرت دستاوردهای مهمی برای اصلاحات نداشته و جریان اصلاحات باید با رویکرد جامعه‌محوری تاثیرگذاری خود را نشان بدهد. این در حالی است که این گروه روزبه‌روز گستره خود را بر ساحت جریان اصلاحات بیشتر می‌کند. آیا جریان اصلاحاتی که نیاز به بازنگری در رویکردهای خود دارد، می‌تواند در ساحت جامعه تأثیرگذار باشد؟ برای این مهم به چه ابزاری نیاز دارد؟

بنده برخلاف برخی که عنوان می‌کنند جریان اصلاحات توانایی خود را از دست داده، چنین اعتقادی ندارم و معتقدم جریان اصلاحات همچنان در صحنه سیاسی و اجتماعی ایران تاثیرگذار است. چالش کنونی جریان اصلاحات ناشی از حضور اصلاح‌طلبان پیر است. اصلاح‌طلبان پیر کارایی خود را از دست داده و به همین دلیل جریان اصلاحات با چالش مواجه شده است. این وضعیت در جریان اصولگرایی نیز وجود داشت، اما در شرایط کنونی اصولگرایان از ‌این چالش عبور کرده‌اند. به عنوان مثال چه تناسبی بین آقای قالیباف و آقایان عسکراولادی یا مهدوی‌کنی وجود دارد؟ هیچ تناسبی وجود ندارد. امروز اصولگرایان در حال ارائه ورژن جدیدی از خود هستند که به دنبال نشاط‌آفرینی و ارائه ورژن جدیدی از انقلاب اسلامی است. این در حالی است که اصلاح‌طلبان پیر همچنان خود را برگفتمان اصلاح‌طلبی مسلط می‌دانند و اجازه تغییر نمی‌دهند. آقایان کرباسچی، نوری یا نبوی، که مردان بزرگ این کشور هم هستند، نمی‌توانند به عنوان لیدر جریان اصلاحات معرفی شوند. این افراد باید خود را کنار بکشند و به شیوخ اصلاح‌طلب تبدیل شوند تا آموزه‌های خود را به دیگران منتقل کنند و دیگران در صحنه سیاسی و اجتماعی کنشگری کنند. واقعیت این است که بدنه نظام اجتماعی ایران مبتنی بر اصلاحات است. سوال اینجاست که در شرایط کنونی چه کسی بلندگوی اصلاحات را به دست گرفته است؟ معتقدم اصولگرایان بلندگوی اصلاح‌طلــــبی به دست گرفته‌اند. امروز اصولگرایان به دنــبال ایجـــاد رفاه، دموکراسی و سامان حیات اجتماعی هستند. به‌همین دلیل نیز اصولگرایان در حال مصادره و تصاحب شعارهای اصلاح‌طلبی‌اند. اصلاح‌طلبان نمی‌توانند خود را در ساحت جامعه محصور کنند و باید به صورت رفت و برگشت در ساحت سیاسی و اجتماعی به صورت همزمان فعالیت کنند. این وضعیت درباره اصولگرایان نیز وجود دارد. با این وجود اصولگرایان هیچ‌گاه بین کنشگری در ساحت سیاسی و کنشگری در ساحت جامعه تفکیک قائل نمی‌شوند. سوال اینجاست چرا اصلاح‌طلبان بین این دو تفکیک قائل می‌شوند؟ اصولگرایان به واسطه سازمان‌های رسمی و برخی نهادها در حال مدیریت در ساحت اجتماع و سیاست هستند. این در حالی است که اصلاح‌طلبان برای ایجاد چنین نهادهایی که عمدتا نیز در جامعه‌مدنی وجود دارند، تلاش نکرده‌اند. این نهادها شامل مطبوعات، دانشگاه‌ها و احزاب هستند. این در حالی است که اصولگرایان یا به صورت سنتی دارای چنین نهادهایی باشند یا آنها را تصاحب کنند.

چرا اصولگرایان شعارهای اصلاح‌طلبی را تصاحب کرده‌اند؟

مهم‌ترین دلیلش این است که اصلاح‌طلبی از این شعارها دست کشیده و به شعارهای خود وفادار نبوده‌اند. جریان اصلاحات در جهان مدرن نیاز به فیلسوف، متفکر، نظریه‌پرداز و نیرو برای تاثیرگذاری دارد. نباید همه چیز را به عنوان مثال به رئیس دولت اصلاحات داد و روز دیگر از او پس گرفت. در چنین وضعیتی رئیس دولت اصلاحات یک روز خوب است و روز دیگر بد. اصولگرایی هیچ‌گاه از شیوخ خود عدول نکرده؛ هر چند ممکن است شیوخ خود را نقد کرده باشد. این وضعیت در همه کشورهای جهان وجود دارد. امروز همچنان چامسکی و برژنسکی محل ارجاع هستند؛ نه به این دلیل که قصد دارند پست و مقام بگیرند، بلکه به دلیل اینکه خود را به عنوان فیلسوف و نظریه‌پرداز نشان داده‌اند. سوال اینجاست که فیلسوف و نظریه‌پرداز امروز جریان اصلاحات چه‌ کسی است؟ آیا سعید‌حجاریان است؟آیا رئیس دولت اصلاحات است؟ چه‌کسی امروز به دنبال ساماندهی حیات اجتماعی است؟ چه کسی در جریان اصلاحات با بیت رهبری ارتباط مثبت و سازنده دارد؟ پاسخ همه این سوالات منفی است. به همین دلیل نیز جریان اصلاحات در حال عبور از خود است و همین عامل نیز به جریان اصلاحات آسیب می‌زند.

اصولگرایان در نهایت با تصاحب شعارهای اصلاح‌طلبی با آینده و سرنوشت کشور چه خواهند کرد؟ آیا استفاده از شعارهای اصلاح‌طلبی تنها برای به دست گرفتن قوه مجریه مورد استفاده اصولگرایان قرار خواهد گرفت؟

اصولگرایان زودتر از موعد مقرر نزاع را آغاز کرده‌اند. در چنین شرایطی ضعف‌های امروز اصلاح‌طلبی به ضعف‌های یک سال آینده انتقال پیدا نمی‌کند. اتفاقی که در نهایت به سود اصلاح‌طلبان خواهد بود. اگر اصلاح‌طلبان باهوش و ذکاوت عمل کنند، باید اصولگرایان را به شدت تحریک کنند که اصولگرایان با همه قدرت وارد صحنه شوند و شروع به قیل و قال کنند. این قیل و قال کردن یک سال از عمر اصولگرایان را هدر می‌دهد و از سوی دیگر اصلاح‌طلبی فرصت پیدا می‌کند ورژن جدیدی از خود بروز بدهد. به همین دلیل مسائل امروز جریان اصلاحات مسائل یک سال آینده که کــشور در آستانه انتخابات ریاســت‌جمهوری اســت، نخواهد بود. اگر اصلاح‌طلبان در سال آینده بازی خوبی انجام دهد اصولگرایان بازنده بازی خواهند بود. بازی خوب نیز به معنای این است که ایده‌های جدیدی را وارد گفتمان خود کنند و شعارهای اصلاح‌طلبی را که اصولگرایان تصاحب کرده‌اند، کهنه جلوه بدهند. ایده مهمی که اصلاح‌طلبان می‌توانند ارائه کنند جامعه آرام و بدون‌تنش است که جامعه خـــسته ایران از آن استقبال خواهد کرد.

منبع: آرمان ملی


دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها