کد خبر: 426474
|
۱۳۹۹/۰۵/۲۵ ۲۲:۵۹:۰۰
| |

پرسش‌وپاسخ با حسام‌الدین آشنا:

رئیس‌جمهور سرکوب شد / آیا حسن روحانی مامور مخفی شخصی دارد؟

اتفاق‌های دی ماه به نظرم تاثیر زیادی در محافظه‌کار شدن آقای روحانی، و نگران شدنش برای کلیت نظام داشت. بعد از دی ماه 96 آقای روحانی دیگر آدم قبل از دی ماه 96 نبود.

رئیس‌جمهور سرکوب شد / آیا حسن روحانی مامور مخفی شخصی دارد؟
کد خبر: 426474
|
۱۳۹۹/۰۵/۲۵ ۲۲:۵۹:۰۰

اعتمادآنلاین| حسام‌الدین آشنا، مشاور رئیس‌جهور مصاحبه‌ای انجام داده که بخش‌هایی از آن را می‌خوانید:

به نظر می‌رسد جامعه به یک معنی، بیشتر به سمت توده‌ای شدن پیش رفته؛ به تعبیر دکتر گودرزی ما امروز با پدیده‌ای به نام شهروند عاصی روبرو هستیم که به لحاظ جامعه‌شناختی موقعیت مطلوبی نیست. شما در گفت‌وگوی قبلی‌مان گفته‌ بودید که جهت گیری آقای روحانی درست است و بحث‌ها بیشتر در مورد سرعت آقای روحانی است. این سخن شما در آن زمان درست بود. آن زمان این نقد به آقای روحانی می‌شد که چرا سرعت ایشان متناسب با شعارهایی نیست که در دور دوم انتخابات وعده داده بودند، و چرا سرعت پایین است. اما امروز بحث کم یا زیاد بودن شتاب آقای روحانی نیست. بحث در مورد جهت گیری ایشان است. در مصاحبه قبلی گفته بودیدد که آقای روحانی باید در یک لحظه تاریخی، دنده معکوس بکشد و با سرعت از مشکلات عبور کند اما به نظر می‌رسد که ایشان به جای دنده معکوس، دنده عقب گرفته‌اند.

به نظرم آقای روحانی نه دنده عقب گرفته و نه دنده معکوس کشیده است؛ اتفاقاً مساله این است که شاید آقای روحانی در همان دنده مانده است. ما در سراشیبی قرار گرفته‌ایم و آقای روحانی با دنده یک حرکت می‌کند، چون می‌خواهد سرعت و شتاب را با دنده سنگین کنترل کند، نه با ترمز چرا که نگران است به اصطلاح ترمز ببرد یا ترمز خالی کند.

آقای روحانی به عنوان رئیس جمهور، به عنوان نفر دوم رسمی کشور، و به عنوان رئیس شورای عالی امنیت ملی با مشکلاتی مواجه شد که باید یک تصمیم جدی می‌گرفت؛ ایشان یا باید سراغ اصلاحات ساختاری می‌رفت و هزینه آن را می‌پذیرفت، یا باید با مماشات عمل می‌کرد و با استراتژی کج‌دار و مریز جلو می‌رفت، یا این که به قول شما دنده عقب می‌رفت و می‌گفت که اصلا و از ابتدا هم نظرم چنین نبود که شما توقع دارید.

می‌دانید که مدل "از ابتدا هم نظرم این نبود" در جمهوری اسلامی یک مدل معمول و جا افتاده است، تا مقامی از وعده‌اش عدول می‌کند می‌گوید که «از ابتدا هم نظرم این نبود"، یعنی بقیه حرفم را اشتباه فهمیدند، نه این که من سخنی اشتباه گفته‌باشم. خب آقای روحانی کدامیک از این سه تصمیم را گرفت؟ بگذارید در اتفاقاتی که در دوره دوم ریاست‌جمهوری ایشان افتاد کمی دقیق‌تر شویم. آقای روحانی تازه دور دوم مسئولیت خود را در شهریور سال 96 آغاز کرده بود که با اتفاق‌های دی ماه مواجه شد.

تا رئیس جمهور از گل و لای انتخابات بیرون آید، با پدیده‌ای مواجه شد که به نظرم در تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی ایران، کم‌نظیر و از نظر تاثیر بی‌نظیر بود. حوادث دی ماه سال 96، ویژگی‌های بسیار متمایزی از حوادث سالهای 60 و 78 و حتی 88 داشت.

در دی‌ماه 96 آقای روحانی متوجه شد که مخالفان دولت او تا چه مقدار ظرفیت مواجهه با او را دارند؛ متوجه شد مخالفان دولت برای ضربه زدن به دولت تا کجا حاضرند پیش روند.

متوجه شد هزینه مواجهه با امپراطوری مالی و اعتباری را باید کف خیابان و در مواجهه با شورشهای امنیتی پرداخت کند؛ متوجه شد از تحریف تا تخریب راهی نیست؛ متوجه شد فاصله شورش علیه دولت تا شورش علیه حاکمیت چقدر کوتاه است. آقای روحانی متوجه شد فاصله زمانی میان شعار دادن علیه روحانی و شعار دادن علیه کلیت نظام، به اندازه رفتن برای نماز ظهر و عصر است، و فهمید که میزان آمادگی دشمنان دولت و ملت در بهره برداری از اعتراض‌ها تا چه مقدار است. آنجا بود که متوجه شد انتخابات برای برخی رقیبان و رقیب سازان تمام نشده است و آثار و تبعات مبارزات انتخاباتی ادامه دارد.

اتفاق‌های دی ماه به نظرم تاثیر زیادی در محافظه‌کار شدن آقای روحانی، و نگران شدنش برای کلیت نظام داشت. بعد از دی ماه 96 آقای روحانی دیگر آدم قبل از دی ماه 96 نبود.

علاوه بر این، ایشان از اردیبهشت‌ماه 97 با تحریم‌ و خروج ترامپ از برجام مواجه شد. این هم دومین ضربه بسیار سنگینی بود که به ایشان وارد شد. برای ایشان باورکردنی نبود که در داخل کشور، به‌جای آن که ترامپ را ملامت کنند، او را ملامت کردند که چرا قراردادی را بستید که ترامپ می‌تواند زیر آن بزند. به‌هرحال، این دو ضربه بود که به تعبیر شما باعث تغییر جهت و به تعبیر من باعث حرکت روحانی با دنده سنگین شد.

تغییر جهت آقای روحانی وجود مختلفی دارد. یک بخش آن تغییر در مواجهه با مخالفان در قدرت است، که شما می‌گویید آقای روحانی از این حیث محافظه‌کارتر شده است. یکی بخش آن در عمل به شعارهای انتخاباتی است، و اتفاقاتی که در اقتصاد و سیاست داخلی و سیاست خارجی افتاد. یک وجه دیگرش در رابطه‌ای است که ایشان به عنوان یک منتخب مردم،‌با مردم دارند. بیایید از همین مورد آخر شروع کنیم. محدودیت‌های آقای روحانی را می‌شود درک کرد، اما بیگانه‌شدن ایشان با مردم شاید قابل درک نباشد. بگذارید مثال بزنم. ایشان از ماجرای بنزین به این سو چند بار با ریشخند با مردم صحبت کرده‌اند. اول درباره گران‌شدن بنزین، که نارضایتی مردم را با ریشخند تمسخر کردند. بار دیگر، وقتی بود که در کنفرانس مطبوعاتی درباره تعداد کشته‌شدگان آبان از ایشان پرسیدند، و ایشان به‌جای آنکه با خانواده کشته‌شدگان ابراز همدردی کنند، با تمسخر آمارهایی که رسانه‌های خارجی می‌دهند، دوباره خندیدند. به تازگی هم صحبتی درباره وضع بد معیشتی مردم داشتند و خندیدند و گفتند ایرانی‌ها عادت دارند بگویند وضع ما خراب است. این ریشخندها و خصوصا ریشخند تاریخی ایشان در ماجرای گران‌کردن بنزین را چگونه می‌توان توجیه کرد. چرا ایشان به آن‌هایی که به ایشان رای دادند تا در آن جایگاه بنشیند، ریشخند می‌زنند؟

بگذارید اول از همه این را روشن کنم که مسئولان عالی کشور اعم از رهبری، رئیس جمهور، روسای قوای دیگر و فرماندهان نیروهای مسلح، از وضع کشور بی‌خبر یا کم‌خبر نیستند.

من هفت سال است که در این دولت هستم و پیش از آن هم در نهادهای حاکمیتی کار کرده‌ام، و بنا بر تجربه‌ و شناختم ادعا می‌کنم هیچ کس در کشور ما به اندازه مسئولان سه قوه و رهبری، از وضعیت دقیق زندگی و معیشت و مشکلات مردم آگاه نیست و هیچ یک از مسئولان کشور نمی‌تواند بگوید در مورد مسائل مردم، اطلاع کامل ندارم. تقریبا هر روز، از ناحیه نیروی انتظامی، از سازمان زندان‌ها، از ثبت احوال، از نهادهای اطلاعاتی و امنیتی و از طریق نظرسنجی‌ها، گزارش‌های مستمر برای این مقام‌ها ارسال می‌شود.

حجم اطلاعاتی که در سامانه‌های شناختی این افراد وارد می‌شود، بسیار بالا و با کیفیت‌ بسیار خوب است. رئیس جمهور می‌داند در هفت روز همین هفته، قیمت کالاهای اساسی و قیمت خرده فروشی در میادین میوه و تره بار و در فروشگا‌های زنجیره‌ای چقدر است.

اینطور نیست که بگوییم این مقامات این جزئیات را نمی‌دانند یا ناآگاهند. حرفم این است که کسی نمی‌تواند عذر ندانستن بیاورد. به اضافه این که رئیس جمهور، امکانات ویژه دیگری هم دارد، از جمله دسترسی به سیستم‌های غیررسمی اطلاع گیری از طریق افرادی که برای ایشان کار می‌کنند یا به ایشان اطلاعات میدهند.

یعنی آقای روحانی یک‌سری مامور مخفیِ شخصی هم دارد؟

کسانی هستند که خرید کرده‌اند و صورت‌حساب صندوق را برای آقای رئیس جمهور می‌فرستند. اجمال حرفم این است که آگاهی از شرایط مردم، کامل است. اگر اجاره خانه گران شود، اولین کسی که متوجه می‌شود، شخص رئیس‌جمهور است. این نکته اول بود.

دومین نکته این است که رئیس جمهور در کنش‌های ارتباطی خود، باید ملاحظات زیادی را در نظر بگیرد. هر جا که آقای روحانی در کنش‌های حوزه ارتباطات سیاسی خود به مثابه یک آدم معمولی برخورد کند، بازنده است. رئیس جمهور وقتی خبری را می‌شوند، نمی‌تواند مانند یک آدم معمولی، تعحب کند یا وقتی می‌خواهد خبری را بگوید نمی‌تواند مثل یک آدم معمولی خوشحالی کند.

رئیس جمهور نماد انتخاب مردم است، و موظف است که مطابق نیاز و خواسته مردم، کنش ارتباطی داشته باشد. او باید کنشی داشته باشد که مردم را امیدوار کند، نه ناامید؛ حتی در ناامید کننده‌ترین شرایط. او به تعبیری مانند پدر خانواده یا بزرگ خانواده است. من معتقدم که رئیس‌جمهور در برخی کنش‌های ارتباطی خود، رفتار آدم معمولی را به جای رفتار رئیس جمهور داشته است.

منبع: مجله اندیشه پویا، شماره 68، برای خواندن متن کامل به مجله مراجعه کنید

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها