کد خبر: 430089
|
۱۳۹۹/۰۶/۱۲ ۱۱:۴۲:۲۹
| |

مقصود فراستخواه، جامعه شناس:

الزام تقویت سرمایه اجتماعی برای مقابله با کرونا

بعد از آمدن کرونا، زندگی همه ما تحت تأثیر شرایط جدیدی قرار گرفت که شاید تا پیش از این برای اغلب ما قابل تصور نبود. فضای اجتماعی ما در عرض چند روز به حدی تغییر کرد که شاید حالا کمترین‌مان به یاد نیاورد که 6 ماه پیش چگونه و در چه شرایطی زندگی می‌کردیم.

الزام تقویت سرمایه اجتماعی برای مقابله با کرونا
کد خبر: 430089
|
۱۳۹۹/۰۶/۱۲ ۱۱:۴۲:۲۹

اعتمادآنلاین| بعد از آمدن کرونا، زندگی همه ما تحت تأثیر شرایط جدیدی قرار گرفت که شاید تا پیش از این برای اغلب ما قابل تصور نبود. فضای اجتماعی ما در عرض چند روز به حدی تغییر کرد که شاید حالا کمترین‌مان به یاد نیاورد که 6 ماه پیش چگونه و در چه شرایطی زندگی می‌کردیم. کرونا اما بیش از آنکه سلامت جسمانی‌مان را یادآوری کند، ارتباطات و برخوردهای اجتماعی‌مان را تغییر داد. ما را در کمتر از یک هفته در جزیره‌ای از اجتماعات انسانی گذاشت که تا پیش از این معنای بسیاری از واژه‌های اجتماعی را به پیش پا افتاده‌ترین حالت ممکن، تفسیر می‌کردیم. اما حالا قطعاً واژه‌ای همچون «مسئولیت اجتماعی» نمی‌تواند به این سادگی‌ها تعریف شود. اینکه ما در قبال یکدیگر، جامعه، محیط اطراف و خودمان چقدر مسئولیت می‌پذیریم، اینکه آیا در این مدت این مسئولیت اجتماعی بود که به کمک‌مان آمد یا برعکس، نبود آن موجب شد تا با آمار صعودی تلفات روبه‌رو شویم؟ اصلاً آیا مسئولیت اجتماعی در جامعه امروز ما نهادینه شده و اگر نه چرا؟ همه سؤالاتی است که مقصود فراستخواه، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه به آن پاسخ می‌دهد. گفت‌و‌گوی ما با او را در شرایطی می‌خوانید که همچنان خبری از زمان دقیق توزیع واکسن کرونا نیست، اما می‌توانیم با کمک ظرفیت‌های اجتماعی ویروس پیچیده و مهار‌ناپذیر کرونا را کنترل کنیم.

*در این چند ماه درباره کرونا بحث‌های زیادی شده است، اما شاید برخی فراموش کنند که کرونا بیش از آنکه یک ویروس بهداشتی باشد، تحت تأثیر مسائل اجتماعی قرار دارد، از این منظرمسئولیت اجتماعی شهروندان در قبال یکدیگر در کنترل این ویروس تا چه اندازه نقش دارد؟


شیوع بیماری کووید 19 همان‌طور که یک امر زیست‌محیطی و پزشکی است، یک امر فرهنگی و اجتماعی نیز هست و نوع مواجهه با آن و تاب‌آوری دربرابر آن، جامعه با جامعه بر حسب وضع نهادها و ساختارها و الگوهای آموخته فرهنگ در آنها تفاوت می‌کند.

کرونا یک وضعیت پاندمی ایجاد کرده است، اما نحوه مقابله با آن کاملاً به ظرفیت‌های یک جامعه بستگی دارد. سازمان جهانی بهداشت صراحتاً اعلام کرده است که ما یک دهه درگیر این بیماری خواهیم بود و اثرات آن بسرعت از بین نمی‌رود. مسأله مهم پذیرش و اقدام بموقع است، در زمان شروع این ویروس برخی تلاش می‌کردند تا دست به انکار و تکذیب بزنند و آن را یک مسأله کوچک قلمداد کنند، اما واقعیت‌ها به‌تدریج و رفته رفته خود را نشان داد، اینکه کرونا یک ویروس جدی است و اگر جامعه‌ای به جهاتِ آمادگی ساختاری، نهادی فرهنگی و اجتماعی و مدنی رویارویی با آن را نداشته باشد، متحمل خسارت‌های سنگینی خواهد شد. ما در شرایطی قرار داریم که به استناد اظهارات کارشناسان جهانی، حتی اگر واکسن کرونا هم تولید شود و با فرض دشوار، به نحو برابر نیز در دسترس همه ملت‌ها وهمه گروه‌های اجتماعی به‌ویژه کم درآمدها و گروه‌های فراموش شده باشد، باز درگیر پس آیندهای منفی آن در طولانی مدت خواهیم بود، حتی تزریق واکسن هم شاید نتواند ما را بی‌نیاز از زدن ماسک و شست و شوی دست‌ها و دیگر مراقبت‌ها بکند و شاید لازم باشد این واکسن سالانه تکرار شود.

پس مسأله به هیچ عنوان کوچک و پیش پا افتاده نیست و پیش نیاز برخورد درست با آن، این است که ببینیم چقدر می‌توانیم این امر را به‌صورت یک مسئولیت مشترک اجتماعی و با مشارکت بالای جامعه دنبال بکنیم وبه نتیجه برسانیم. متأسفانه عواملی سبب احساس خستگی در برخی قشرهای اجتماعی شده است و باید تدابیری برای این اتخاذ شود که امید و انرژی جامعه برای مواجهه با این مشکل افت نکند. اینکه شهروندان در قبال یکدیگر چه وظیفه‌ای دارند و در سطح گسترده در مقابل جامعه و سلامت عمومی تا چه میزان احساس مسئولیت می‌کنند. این احساس مسئولیت البته به پیش نیازی همچون همبستگی اجتماعی نیاز دارد، اینکه اصل پیوستگی بشری‌مان را عمیقاً درک کنیم و باور داشته باشیم که«یا همه خوشبخت‌اند یا هیچ کس خوشبخت نیست» و این همان اصل پایداری است.


*با این توصیف باید بپذیریم تقلیل امکانات و خدمات اجتماعی و اقتصادی در دست عده‌ای خاص در نهایت نمی‌تواند حتی برای آن تعداد هم خوشبختی به ارمغان بیاورد و احساس خوشبختی و الزاماتش باید به همه افراد جامعه تعمیم یابد، این‌طور نیست؟


شهروندان حق بهره‌مندی از سلامت جسمی، روانی و ذهنی و اجتماعی دارند، این اگر هست باید قابلیت تعمیم به همگان را داشته باشد، یعنی همه افراد بتوانند از بخش‌های زیستن بهره‌مند شوند، حتی اگر یک نفر هم نتواند، کل جامعه لطمه می‌بیند، اینجاست که مسئولیت اجتماعی خودش را نشان می‌دهد، به عبارتی سرنوشت همه ما بهم گره خورده است و باید منطق اجتماعی زندگی‌مان را قبول کنیم.


*این منطق اجتماعی در واقع پذیرفتن نقش همه ما در قبال یکدیگر است؟


در منطق اجتماعی، بازی برد -برد لازم است، یا همه برنده می‌شویم و از نتایج قواعد بازی بهره‌مند می‌شویم یا همه بازنده می‌شویم، این مسأله مهمی است، اما نکته مهمتر اینکه نباید مسئولیت اجتماعی در قبال هم و نسبت به آب و خاک و سرزمین‌مان را به یک امر صرفاً روانشناختی تقلیل دهیم، مثلاً اینکه بخواهند به شما با انواع تبلیغات و پیام‌ها و اندرزها انگیزه و روحیه بدهند تا مسئولیت اجتماعی را رعایت کنید، این برداشت سطحی و مکانیکی است، چون مسئولیت اجتماعی فقط یک پدیده انگیزشی یا ذهنی نیست بلکه به‌صورت اجتماعی ساخته می‌شود و آن را باید در ذیل سرمایه‌های اجتماعی ببینیم. مفهوم سرمایه اجتماعی این است که حتی پول به‌عنوان یک سرمایه اقتصادی، یا سرمایه‌های انسانی و فرهنگی و فیزیکی مثل تحصیلات، مهارت و توانایی جسمانی و دیگر سرمایه‌ها به کمک سرمایه‌های اجتماعی مثل اعتماد و مشارکت ترتیب اثر می‌دهند. اگر شما پول دارید ولی اعتمادی به سرمایه‌گذاری آن در کشور خود ندارید یا اگر تحصیل کرده‌اید ولی نمی‌خواهید در وطن خود بمانید و ناگزیر فکر مهاجرت به سرتان می‌زند نمونه‌هایی هستند که چطور سرمایه‌های دیگر تنها به کمک سرمایه اجتماعی به ثمر می‌رسند.


*چطور این سرمایه‌ها می‌تواند در فضای واقعی جامعه قابلیت استفاده داشته باشد و صرفاً به یک امر شعاری تبدیل نشود؟


در جامعه‌ای که مردم به نهادها و سیاست‌ها و ساختارها اعتماد دارند و آن را معنادار و مشروع می‌دانند در این صورت با یکدیگر همبستگی و انسجام اجتماعی پیدا می‌کنند، حس مشارکت‌شان بالاست و شهروندان به یکدیگر احترام می‌گذارند و مسئولیت مشترک جمعی برای‌شان واقعاً مهم است.

پس سرمایه اجتماعی یک ضریب تعیین‌کننده در مواجهه با کووید 19 نیز هست واگر دچار فرسودگی و فرسایش نشود، موجب امید و نشاط و خلاقیت نهادینه می‌شود و شما به‌عنوان یک شهروند به نهادها، دولت، پول ملی، قانون کشور، صندوق انتخابات و از جمله به سیاست‌های اتخاذ شده در مواجهه با کرونا اعتماد دارید و این موجب حس مسئولیت اجتماعی، همدلی، اعتماد و مشارکت در میان مردم برای تاب‌آوری در برابر یک اپیدمی می‌شود.


*چه عواملی باعث می‌شود تا مسئولیت اجتماعی در جامعه‌ای توسعه یابد و نهادینه شود؟


احترام، حس مشارکت، اعتماد، همبستگی و مسئولیت جمعی فقط در جامعه‌ای شکوفا می‌شود که همه برای یک نفر و یک نفر برای همه زندگی می‌کند و شهروندان احساس می‌کنند کل سیستم برای آنها کار می‌کند و در نتیجه حس تعلق جمعی و سرزمینی در آنها تقویت می‌شود. در واقع حس تعلق اجتماعی از همین اعتماد بیرون می‌آید، زمانی که شما به ساخت سیاستگذاری عمومی اعتماد می‌کنید، تلاش می‌کنید تا در کارها سهیم شوید، مشارکت‌تان افزایش می‌یابد، مثالش ماسک زدن و فاصله فیزیکی در شرایط فعلی است، وقتی این حس تعلق ایجاد می‌شود، شما به‌عنوان یک شهروند برای اینکه محیط اطرافتان را آلوده نکنید نه تنها «خود مراقبتی» می‌کنید بلکه «دگرمراقبتی» هم برایتان مهم است. سعی می‌کنید تا برای دیگران درد و رنج تولید نکنید و اتفاقاً مشارکت می‌کنید تا این درد و رنج کاهش یابد. ببینید یکی از عوامل مهم احساس مسئولیت اجتماعی، ساختار قدرت است. ساختار قدرت می‌تواند منشأ فرسایش یا توسعه سرمایه اجتماعی باشد. به عبارتی عملکرد حکومت یکی از عوامل تعیین‌کننده در توسعه یا فرسایش احساس مسئولیت اجتماعی است. به طور مشخص هرچقدر ساختارهای مشارکتی در جامعه‌ای قوی‌تر باشد، هر چقدر شما احساس کنید در زمین بازی، شانس بیشتری برای بازی کردن دارید، بیشتر هم مشارکت می‌کنید.


*با این توصیف برای مشارکت اجتماعی هم باید قواعد مشخصی وجود داشته باشد؟


بله مثلاً اگر شما بخواهید یک «سازمان مردم نهاد» یا مدنی، مستقل وآزاد برای پیشبرد کمک به جامعه تأسیس و فعالیت کنید، آیا این امکان وجود دارد؟ متأسفانه به انواع مشکلات قبلی مردم مثل مشکلات اقتصادی و تحریم، دست و پنجه نرم کردن با کرونا هم افزوده شده است و باید مراقب بود حس استیصال و درماندگی دست ندهد، در چنین وضع حساسی به هر میزان فضای مشارکتی برای همه گروه‌ها ودیدگاه‌ها وسلیقه‌ها وجود داشته باشد، احساس امیدواری و مسئولیت اجتماعی باقی می‌ماند. اگر اطمینان دارید که می‌توانید با حفظ دیدگاه‌ها و تنوعات خودتان، آزادانه مشارکت کنید و از سیستم‌های حمایتی کافی برای این کار نیز بهره‌مندید، در آن صورت، روح خلاقیت و ابتکار و نوآوری در شما شکوفا می‌شود. طبیعی است که احساس مسئولیت اجتماعی نیز ارتقا می‌یابد، البته جامعه ایران به خاطر قدمت فرهنگی، پیشینه تمدنی، میراث اجتماعی و سنت‌ها و آیین‌های نیرومندش ظرفیت‌های اجتماعی بالایی دارد و از این نظر میل مشارکت اجتماعی و حمایت از یکدیگر بالاست، اما وقتی ساختارها و قوانین و فضاهای مشارکتی و سیستم‌های حمایت اجتماعی وجود نداشته باشد و تأسیس حتی یک سازمان مردم نهاد هم با پیچ و خم‌های زیادی همراه باشد، شما می‌بینید باید هزینه زیادی بپردازید، چون احساس می‌کنید برای حمایت، کمک و دلسوزی با دیگران هم ممکن است با انواع و اقسام مخاطرات مواجه شوید، در این شرایط ساختار مشارکتی محدود می‌شود و وقتی ساختار مشارکتی محدود شد، احساس مسئولیت همواره اجتماعی کاهش می‌یابد. مسئولیت در ازای اختیار است که معنا پیدا می‌کند، این موضوع در مسائل حقوقی هم مطرح است، وقتی شما مسئول هستید، آزادی و اختیار عمل دارید. پس باید اختیار نهادسازی، راه‌اندازی رسانه و مکان‌های حمایتی برای همه گروه‌های جامعه به یکسان وجود داشته باشد تا ابتکار و دیدگاه‌ها برای حل مسائل اجتماعی توسعه یابد.چراکه وقتی مردم نتوانند در ساختارهای مشارکتی، احساس مسئولیت اجتماعی را تمرین کنند، حس خود اثر بخشی بتدریج فروکش می‌کند و احساس درماندگی و استیصال ایجاد می‌شود، اما اگر احساس کنند اثربخش هستند و علت و منشأ تغییرات و حل مشکلات هستند، از پس مسائل بر می‌آیند. با کاهش حس اثربخشی، مردم گوشه‌گیر می‌شوند و تنها به سرپا ماندن خودشان فکر می‌کنند، بنابراین فردگرایی خودمدار در افراد شدت می‌گیرد، افراد تلاش می‌کنند تا موقعیت خودشان را حفظ کنند، در اینجا باید به تئوری پنجره‌های شکسته اشاره کنم. این تئوری می‌گوید وقتی شیشه‌های ساختمانی شکسته است و به همان صورت می‌ماند هر رهگذری ممکن است سنگی بزند، افراد در چنین جامعه‌ای ناخودآگاه به سمت دور زدن قوانین می‌روند، نظام عاطفی و هیجانی جامعه هم لطمه می‌بیند، بسیاری از تحقیقات نشان می‌دهد به‌دنبال این احساس ناکامی، مردم حس خستگی، هیجان‌های منفی و آلام و اندوه‌های فروخورده زیادی می‌کنند، چراکه فکر می‌کنند باید تسلیم سرنوشت بشوند متأسفانه پیشینه تقدیرگرایی هم در تاریخ و فرهنگ ما ریشه‌دار است.


‌*مسئولیت اجتماعی چگونه باید بین نهادها و افراد تقسیم شود؟


مردم باید احساس مسئولیت و شفافیت وگزارش‌دهی و پاسخگویی و انتقاد‌پذیری را شب و روز در سیستم‌های اجتماعی مشاهده و تجربه بکنند، در بزرگان ببینند و در نتیجه آنها هم به سهم خود حس مسئولیت بکنند. احساس مسئولیت یک «چرخه هم افزاینده» است وقتی در بالا باشد در پایین نیز توسعه می‌یابد.

آنها که اختیارات سیاستی دارند ومنابع عمومی در دست‌شان است در فعال شدن این چرخه خیلی نقش دارند. سیستم‌ها باید در قبال شهروندان احساس مسئولیت بکنند، بخش بزرگی از این مسئولیت اجتماعی باید در قالب قوانین، سیستم‌های هوشمند و سازمان‌های کارآمد و ساختارهای حمایتی و فضاهای مشارکتی وجود داشته باشد تا پشتوانه توسعه اخلاق اجتماعی بشود.

منبع: روزنامه ایران

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها