عباس عبدی، تحلیلگر مسائل سیاسی و اجتماعی در یادداشتی نوشت:
دینداری در جهان و ایران دچار تحول شده است؟
یک تحلیلگر مسائل سیاسی و اجتماعی نوشت: آن دینی که موجب جذب مردم شد، متکی بر ارزشهای اخلاقی و معنوی و عدالت بود که متاسفانه در سه دهه گذشته تجربه نشان داد که این ارزشها از سوی متولیان دینداری به حاشیه رانده شده است. از این رو از رغبت به دینداری نیز کاسته شده است
اعتمادآنلاین| عباس عبدی، تحلیلگر مسائل سیاسی و اجتماعی در یادداشتی نوشت: پس از شیوع کرونا و ابتلای عمومی به کووید-19 یکی از پرسشهایی که مطرح شد این بود که تاثیر این بیماری بر دینداری مردم در ایران و جهان چیست؟ البته اعتقاد به دینداری در جهان و ایران دچار تحول شده است. اخیرا رونالد اینگلهارت مطالعهای را در ادامه مطالعه قبلی خود انجام داده و تغییر این روند را نشان داده است. وی یک بار در فاصله سالهای 1981 تا 2007 روند شاخص دیندار شدن را سنجیده و نشان داده بود که اکثر کشورهای مورد مطالعه در آن مقطع زمانی بیش از ربع قرن طول کشید به سوی دینداری بیشتر حرکت کنند.
ولی از سال 2007 تا 2019، یعنی کمتر از نیمی از دوران اول مردم این کشورها مسیر معکوس را طی کردهاند و حتی بعضا به کمتر از شاخصهای مقطع سال 1981 رسیدهاند. برای نمونه کاهش شدید گرایش مذهبی در ایالات متحده امریکا از همه کشورهای دیگر برجستهتر است. آنان دلایل جالبی از این روند را توضیح میدهند از جمله به رفتارهای ناصواب کشیشان اشاره کردهاند. در ایران نیز شاخصهای این گرایش کمابیش سنجیده میشود ولی با وقوع کرونا بحث دین و تاثیرپذیری رفتار دینی مردم از این اپیدمی، جدیتر شده است. با تعطیلی حج، مراسم رمضان و اکنون ماه محرم و پیشتر از آن تعطیلی مساجد و زیارتگاهها، همگی این پرسش را مطرح کردهاند که ماجرا چیست و به کجا خواهد انجامید؟ اخیرا دیدم که آقای محسن حساممظاهری که پژوهشگر و کارشناس این موضوع هستند با انتشار ویدیویی از یک مداح جوان سعی کردند ضمن توضیح و فهم نگاه آن مداح، نقدی را نیز بر دیدگاه او وارد کنند. وی نوشته است که: «مداح جوان پربیراه نمیگوید. حرفش اینست که قدیمها مریضیای که میآمد روضه میگرفتند، حالا به خاطر مریضی روضه تعطیل میکنند. همان شبههای که با تعطیلی حرمها هم پیش آمد که چطور ممکن است دارالشفا تبدیل شود به محل ابتلا؟ «روضه پروتکلی» مانند «ضریح ضدعفونیشده» است. در هر دو پارادوکسی خفته است که در دنیای افسونزدایی شدهای که بسیاریمان در آن زیست میکنیم، به چشم نمیآید.
اینکه کسی تناقض را احساس کند، عجیب نیست؛ عجیب ندیدن تناقض و کنار آمدن با آن است. منتها مداح جوان آدرس غلط میدهد. مساله قدیم و جدید نیست. ربطی هم به کرونا ندارد. مساله تفاوت جهانهاست. روضهای که شفا میداد و ذاکری که نفسش حق بود متعلق به یک جهان بودند و هیاتی که لایفاستایل است و با چند دوربین فیلمبرداری میشود و کلیپهایش در اسمارتفونها و شبکههای اجتماعی دست به دست میچرخد و مداحی که خواننده مذهبی است و هنرش را به عنوان کالا خریدوفروش میکند، متعلق به جهانی دیگر. در جهان اولی مومنان میرفتند/میروند روضه که بیمه ابوالفضل شوند، در جهان دیگر اما مداحان توسط شرکتها بیمه میشوند. بحث خوب و بد نیست؛ بحث تفاوت جهانهایی است که به موازات هم وجود دارند.» این نقد درست است، ولی به نظر میرسد که کامل نیست و ماجرا ابعاد مهم دیگری دارد که نباید از آن مغفول شد. هنگامی که اماکن زیارتی و روضه و دینداری آیینی و توسل کردن؛ کارکرد شفای بیمار پیدا میکند، مساله دیگر این نیست که آیا روضههای قدیمی با خلوص نیت بود و روضههای کنونی نوعی از سبک زندگی با چند دوربین فیلمبرداری و قابل خرید و فروش شدن هنر مداح میشود. شاید پس از انقلاب برای اولینبار و بهطور جدی این نگاه دینی را محسن مخملباف در داستان دو چشم بیسو ترویج کرد که بعدا فیلم آن نیز ساخته شد.
مساله این است که اصلا دینی که برای شفای بیمار و بینا کردن چشم نابینا به کار آید در مقابله با اپیدمی جهان امروز ناکارآمد خواهد بود و شکست میخورد. چرا؟ توسل به امامزادهها و هیاتهای مذهبی و... برای بهبودی و شفای بیماران ویژه و بهطور معمول پس از ناامیدی از طی کردن مسیر طبیعی درمان و مراجعه به پزشک جدی میشود. ابتدا بیمار را برای درمان به هر بیمارستان و نزد هر پزشکی میبرند و خلاصه هنگامی که ناامید میشوند خالصانه و با توسل رو به سوی زیارتگاهها و عزاداریها یا نذر و نیاز میآورند این در همه ادیان هم هست.گر چه آماری نداریم، ولی به نظر میرسد که اکثر قریب به اتفاق اینها نیز نتیجهای به دست نمیآورند و بیماری همچنان ادامه پیدا میکند. بخش کوچکی که درمان میشود به این علت است که یا در شرایط عادی هم درمان میشد، همچنان که افرادی داریم که پس از ناامیدی از پزشکان به هر دلیلی خوب میشوند که شاید ناشی از خطای تشخیص پزشکان باشد. بنابراین بهبودی در این مرحله میتواند ناشی از خطای اولیه پزشکی یا تغییرات شناختهنشده، یا بروز تحولات روحی و روانی در فرد بیمار باشد که به علت این توسل یا تضرع خالصانه رخ میدهد. ولی نکته اینجاست که حتی اگر این موارد شفا یافتن یک درصد هم باشد برای مردم برجسته و دیده میشود، ولی آن 99 درصد درماننشده هیچگاه برجسته نمیشود. به همین علت این مسیر شفایابی همچنان باز است و پرطرفدار ولی در ماجرای کووید-19 قضیه فرق میکند. چون تعداد بیماران در اندازههای بسیار زیاد است و حتی با حضور در مناسک دینی به احتمال بیشتر فرد مبتلا میشود و چه بسیار افرادی که از این زاویه خطر حضور در چنین مناسکی را جدی نمیگرفتند و دچار تبعات آن شدند و جالب اینکه اغلب رهبران مذهبی بر خلاف پیروانشان بیش از دیگران خود را موظف به رعایت دستورات ایمنی و بهداشتی جهت پرهیز از ابتلای به کرونا میدانند و همه اینها نشانگر آن است که مساله شفادهی و دارالشفا بودن این مناسک در چارچوب دیگری قابل تبلیغ بوده و در اپیدمی جهانی قابلیت کاربرد ندارد.به علاوه مقایسه میان کشورها به خوبی نشان میدهد که راه مقابله با این بیماری وابسته به دانش و امکانات پزشکی هر کشوری و نیز رعایت دستورات بهداشتی از سوی مردم آن کشور و سیاستهای دولتهای آنها است و متغیر دیگر چون دینداری نمیتواند آن را چندان توضیح دهد، مگر اینکه ابتلای بیشتر را تبیین کند. حال ممکن است سوال شود پس چرا در سالهای 1981 تا 2007 در جهان و بیش از آن دوران در ایران شاهد رشد گرایش به ارزشهای دینی بودیم؟ پاسخ این است که آن دینی که مردم را مجذوب خود میکرد، شفادهنده بیمار نبود که برای این هدف؛ بیماران به پزشک و بیمارستان مراجعه میکردند، به همین دلیل میانگین سن و سلامت کشورهای بیدین یا کماعتقاد بسیار بالاتر از کشورهای دیندار اعم از مسلمان یا مسیحی بود و هست.
آن دینی که موجب جذب مردم شد، متکی بر ارزشهای اخلاقی و معنوی و عدالت بود که متاسفانه در سه دهه گذشته تجربه نشان داد که این ارزشها از سوی متولیان دینداری به حاشیه رانده شده است. از این رو از رغبت به دینداری نیز کاسته شده است. شاید این زاویه تحلیلی بهتر بتواند وضعیت موجود را در علل کاهش گرایش به دینداری توضیح دهد. با این برداشت، انتظار میرود که کرونا ناکارآمدی این گرایش را بیش از پیش نشان دهد.
منبع: روزنامه اعتماد
دیدگاه تان را بنویسید