کد خبر: 432462
|
۱۳۹۹/۰۶/۲۳ ۱۰:۱۲:۵۸
| |

سعید شریعتی:

گفتمان اصلاح‌طلبی را نباید تغییر داد

اصلاح اصلاحات واژه‌‌ای است که بارها از سوی چهره‌های مختلف اصلاح‌طلب به تناوب بیان شده است. برخی معتقد به تغییر و بازنگری گفتمانی هستند، عده‌ای بر بازنگری و تجدیدنظر در ساختارها و سازوکارها تاکید دارند و بخشی نیز راه چاره را در تغییر و بازنگری در رویکردها و راهبردها می‌بینند.

گفتمان اصلاح‌طلبی را نباید تغییر داد
کد خبر: 432462
|
۱۳۹۹/۰۶/۲۳ ۱۰:۱۲:۵۸

اعتمادآنلاین| اصلاح اصلاحات واژه‌‌ای است که بارها از سوی چهره‌های مختلف اصلاح‌طلب به تناوب بیان شده است.

برخی معتقد به تغییر و بازنگری گفتمانی هستند، عده‌ای بر بازنگری و تجدیدنظر در ساختارها و سازوکارها تاکید دارند و بخشی نیز راه چاره را در تغییر و بازنگری در رویکردها و راهبردها می‌بینند. با این حال آنچه مشخص است جریان اصلاحات با گذشت 23 سال از ظهور و بروزش در سپهر سیاست کشور نیاز به نوعی بازنگری در همه ساحت‌ها دارد.

البته آنها که سخن از تغییر در گفتمان به میان می‌آورند در مفهوم دچار نوعی سردرگمی هستند، چراکه تغییر گفتمان یعنی از مفاهیم تصریح شده در اصلاح‌طلبی همچون حاکمیت قانون، آزادی اندیشه، جامعه مدنی و... عبور کرده و به سمت و سوی مفاهیمی دیگر با گفتمانی دیگر حرکت کنیم. اما بازنگری در اصلاحات به معنای به روز کردن این مفاهیم با نیازها و خواسته‌های روز جامعه است. به هر صورت اصلاح‌طلبان برای بازگشت سرمایه اجتماعی خود و حضوری قدرتمند در انتخابات پیش‌رو باید هرچه سریع‌تر نسبت به آینده رویکردی و عملکردی خود تصمیم‌گیری کنند. برای بررسی مولفه‌های بازنگری در اصلاحات، تغییر در گفتمان و تفاوت آن با تجدیدنظر و بازنگری و نحوه بازگشت سرمایه اجتماعی با سعید شریعتی فعال سیاسی اصلاح‌طلب و عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت به گفت‌و‌گو پرداخته ایم که ماحصل آن را در زیر می‌خوانید.


*تاکنون بسیار مطرح شده که پس از گذشت بیش از 2 دهه از ظهور جریان اصلاحات و با توجه به نیازهای روز جامعه باید به سمت نوعی بازنگری و اصلاح در ساختار و گفتمان اصلاحات برویم؛ از دیدگاه شما این بازنگری و اصلاح باید دارای چه مولفه‌هایی باشد؟

بسیار راحت است که هر کسی روی کاغذ نظر خود را بنویسد و بگوید که باید این اتفاقات بیفتد. مهم این است که در این خصوص نخست اجماع نخبگان و سپس نشان دادن رویکرد جامعه نسبت به هر ایده سیاسی صورت گیرد. اگر این دو در هر ایده سیاسی مطرح شود می‌تواند برنامه و اکشن پلن مجموعه‌های سیاسی را در فرایندهای اجتماعی و سیاسی کشور موثر کند.

لذا به هر حال تئوری‌پردازان و نظریه‌سازان باید در تکاپو باشند و ایده‌های خود را ارائه کنند. اینکه صرفا همه بگویند باید تغییری در گفتمان یا در راهبردها ایجاد شود اما راه‌حلی ارائه ندهند فایده ندارد و مشکلی را حل نمی‌کند. اتفاقا همه در اینکه برنامه عمل سیاسی یا گفتمان سیاسی باید روزآمد شود متفق‌القولند اما گام بعدی این است که بگویند انگیزه‌ها و عناصر این اصلاح چیست. من فکر می‌کنم اگر بخواهیم از کلیت عبور کنیم رئیس دولت اصلاحات که محور اصلی گفتمان اصلاحات مبتنی بر اندیشه‌های سیاسی و رهیافت‌های سیاسی وی در حوزه‌های مختلف جامعه، صلاح و فلاح کشور است‌؛ خوشبختانه در آستانه شروع به کار مدارس و دانشگاه‌ها پیامی داد که حداقل برای اصلاح‌طلبانی که به این خط مشی تاکنون وفادار بوده‌اند می‌تواند افق‌های تازه‌ای را باز کند. به‌نظر من اصلاح‌طلبانی که دنبال راهبردهای جدید یا روزآمد برای پیشبرد اصلاحات و جذب و جلب اقشار مختلف اجتماع به برنامه عمل اصلاح‌طلبان هستند باید با توجه بیشتر و دقت نظر در این پیام خطوط اصلی این پیام را گرفته و شرح و بسط دهند و از درون آن به برنامه عمل برسند.

این را هم بگویم که گفتمان‌های سیاسی کت و شلوار نیستند که ما هر سال یا دو سال یک بار بخواهیم این کت و شلوار را عوض کنیم و کت و شلوار دیگری بخریم. گفتمانی که اصلاحات بر آن مبتنی است ابر گفتمانی است که بیش از صد و پنجاه سال است که مطالبات ملی بر روی این گفتمان سوار است و به اقتضای ادوار مختلف تاریخی شکل و صورت یافته و راهبردها، کامیابی‌ها و ناکامی‌های خود را تجربه کرده است. لذا در عالم سیاست این تغییرات اینگونه نیست که مطرح شود فلان گفتمان کهنه شده و کنار گذاشته شود. ما از صد و پنجاه سال پیش تاکنون اندیشه مشروطه‌خواهی را به معنای محدود کردن حکومت و قدرت در چارچوب قانون داشته‌ایم. این گفتمان اصلی و ابرگفتمان مشروطه‌خواهان بوده که در آن نهضت ملی شدن نفت، تشکیل نهضت ملی و سپس جنبش اجتماعی سیاسی پسا 42 و منتهی به انقلاب اسلامی ایران و بعد هم جریان اصلاح‌طلبی در دل نظام جمهوری اسلامی به‌وجود آمده است. اینها در زیرمجموعه‌های خود در کلان گفتمان مشروطه‌خواهی که امروز تبار اصلاح‌طلبی به آن بازمی‌گردد یک نخ تسبیح گفتمانی دارند.

*در این گفتمان مدنظر نقش مردم چگونه تعریف می‌شود؟

ما کماکان در برابر گونه‌های دیگری از رابطه قدرت سیاسی و جامعه به‌دنبال تشکیل دولت- ملت هستیم. در حالی که سلطان و رعیت، خلیفه و مردم و امام و امت گونه‌های دیگری از رابطه حاکم و جامعه است. با این حال ما 150 سال است که دنبال تشکیل و تقویت مفاهیم دولت - ملت به‌عنوان یک الگوی واحد سیاسی در جامعه مدرن جهانی هستیم. اینها عناصر اصلی و تبارشناسانه این گفتمان است که کماکان به‌دنبال آن هستیم. محدود کردن قدرت در چارچوب قانونی که به مثابه قرارداد اجتماعی و بازتاب‌دهنده خواست و رضایت اکثریت جامعه است. گفتمان اصلاحات چیزی فراتر از این نیست و اگر به فحوای کلام رئیس دولت اصلاحات در همین پیام آخر نیز توجه کنید آنجا از شهروند قدرتمند صحبت می‌کند. شهروندی که مبتنی بر توسعه، عدالت اجتماعی، آموزشی، سیاسی، آزادی انتخابات، نظام نمایندگی مبتنی بر انتخابات رقابتی و اجزایی که وی در آن پیام به دقت بیان داشته شهروند قدرتمندی می‌سازد که این شهروند قدرتمند در یک ساختار نمایندگی قدرت خود را مجتمع می‌کند و در اختیار مسئولانی قرار می‌دهد که به نمایندگی از ملت جامعه را اداره کند. این گفتمان اصلاح‌طلبی است؛ ما به‌دنبال این گفتمان بودیم و این گفتمان از دل انقلاب اسلامی بر خواسته بلکه تبار مشترک همه اینها همان خواستی است که مبارزان و مجاهدان صدر مشروطه دنبالش بودند. این گفتمان بسط و عمق یافته، موفق شده و کامیابی و ناکامی داشته است. لذا این گفتمان زنده است.

*اساسا گزاره‌‌ای با مفهوم تغییر گفتمان قابل توجیه است؟ مطرح‌کنندگان این مساله در پی چه چیزی هستند؟

من معتقدم باید گفتمان را روزآمد کنیم ؛ نه اینکه گفتمان را تغییر دهیم و دنبال تغییرات گفتمانی باشیم. تغییرات گفتمانی معنای خاصی نمی‌دهد و نمی‌توانیم بگوییم که دیگر از پیگیری شکل دادن به دولت ملت در چارچوب همین نظام حاکمیت قانون و حکمرانی خوب فاصله می‌گیریم و دنبال ادبیات و مفاهیم دیگری می‌رویم. در عالم گفتمان‌‌های سیاسی و اجتماعی تنوع و تکثر بدان معنا وجود ندارد که قدرت چرخش یا دگردیسی یا تغییرات خیلی عجیب و غریب داشته باشیم. آن چیزی که اکنون مدنظر است اینکه بیاییم و همین مفاهیم را روزآمد کنیم و ادبیات یا برنامه عمل خود را مبتنی بر این گفتمان به‌گونه‌ای ارائه کنیم که جامعه فهم درست و همراهی دقیقی با آن داشته باشد و بتواند همدلی مردم را جذب کند تا از تداوم این گفتمان حمایت کنند. من فکر می‌کنم کماکان اکثریت ملت ایران دنبال چنین خواستی هستند تغییرات به‌گونه‌ای مسالمت‌آمیز، تدریجی و خشونت پرهیزی. این خواست جامعه است و اتفاق هم خواهد افتاد منتها ممکن است عوامل آن تغییر کنند. ممکن است که بنده نوعی از نظر مردم در پیشبرد این گفتمان ناتوان باشم. یا برنامه‌ای که می‌دهم در جهت این گفتمان برای مردم جذاب نباشد و بگویند آلترناتیوی برای برنامه عمل خود بیاورید. فعالان سیاسی اصلاح‌طلب باید در این قالب گفتمانی با هم گفت‌و‌گو کنند و در واقع از دل آن برنامه عملی که اتفاق نظر نخبگان و اقبال و توجه عامه و پایگاه اجتماعی را به‌دنبال داشته باشد بدست آورند.

*بهتر نیست اصلاح‌طلبان به جای تغییرات گفتمانی به تغییر در سازوکارها و راهبردهای خود بپردازند؟

من معتقدم برنامه عمل اصلاح‌طلبان باید واقعی و مبتنی بر موقعیت سیاسی و خواست‌های عینی باشد. به عبارت دیگر مردم ببینند که در قالب همان گفتمان مسائل جاریشان نیز حل می‌شود. اشکالی که ممکن است باعث بروز این فاصله شود این است که چون جامعه با مشکلات، بحران‌ها، معضلات و تامین مسائل روزمره خود مواجه است ممکن است این ادبیات و پیام‌های سیاسی که از طریق نخبگان سیاسی به جامعه منتقل می‌شود برای عموم جامعه قابل ادراک نباشد که نسبتی هم میان حل مسائل روزمره و جاری مردم و این پیام‌ها هست. این نقیصه را باید با گفت‌و‌گو با مردم حل کرد.

خوشبختانه اکنون دسترسی‌ها به‌دلیل همین فضای مجازی بسیار فراوان است و مخاطبان زود در معرض پیام‌ها قرار می‌گیرند. اصلاح‌طلبان باید نشان دهند که اگر می‌گویند با برخی نظارت‌ها مخالفیم در این مساله دغدغه معیشت مردم و مبارزه با فساد هم نهفته است. یا اگر تغییراتی در جهت گیری‌های سیاسی خارجی در جهت تعامل با دنیا پیشنهاد می‌کنند؛ نشان دهند در قالب دولت- ملت ایران نتیجه آن چگونه بر معاش و معیشت مردم تاثیر می‌گذارد. اگر ما نتوانیم این ربط و نسبت‌ها را درست تعبیر کنیم و برای مردم قابل فهم نباشد و احساس کنند که ما در هپروت به سر می‌بریم، طبعا رویکردی نخواهند داشت. ما باید بتوانیم این دیالوگ و گفتمان منظم، منقح و همه فهم را برقرار کنیم. البته اینجا کار اهالی رسانه نیز مشخص است. زحمات بر دوش رسانه‌هایی است که در جهت آزادی اندیشه، بیان، اطلاع رسانی و گردش آزاد اطلاعات تلاش می‌کنند. رویکرد و رسالت این نهاد مطبوعات نیز بر همین استوار است. اینجا وظیفه بر دوش رسانه است که به هر حال در گفت‌و‌گو با اهل نظر و اهل تحلیل این ظرایف کار را به مردم منتقل کنند و مردم با پوست و گوشت و استخوان خود احساس کنند که جریان‌های سیاسی از سر شکم سیری و اینکه بخواهند اظهار دانش و فضل کنند این حرف‌ها را نمی‌زنند. واقعا مشکلات جامعه ایران پیچیده است که از هر کس بپرسی می‌گوید، معیشت، قدرت خرید، مبارزه با فساد، اختلاف طبقاتی و... اینها صورت مساله است اما راه‌حل‌ها باید توسط اهل خبره پیشنهاد داده شود و این پیام به جامعه به درستی منتقل شود که راه‌حل همه این مسائل در سیاست خوابیده و مناسبات سیاسی و حقوقی و ساختار حقیقی و حقوقی قدرت باید به سود ملت، آزادی و تعامل تغییر کند تا این مسائل حل شود.

*برخی کاهش جدی مشارکت مردم در انتخابات 98 نمایانگر شکاف و گسست بین مردم و اصلاح‌طلبان تلقی می‌کنند؛ با توجه به اینکه اصلاح‌طلبان همواره به بازیابی سرمایه اجتماعی و گفت‌و‌گو با مردم تاکید داشته‌اند چه میزان به این مساله قائلید؟

حقیقت این است که در انتخابات 98 اصلاح‌طلبان در کنار مردم ایستادند. یعنی اگر فاصله‌ای هست مردم و اصلاح‌طلبان در یک سمت ایستادند. موید آن نیز عدم فهرست اصلاح‌طلبان در انتخابات بود. خود اصلاح‌طلبان شورای عالی سیاستگذاری بودند که در مجموع گفتند ما فهرستی نداریم. گرچه احزابی بودند که خلاف جهت اصلی عمل کردند و نتیجه‌‌اش را نیز دیدند.

البته این عملکرد برخی احزاب را نباید به پای اصلاح‌طلبان گذاشت چراکه موضع اصلاح‌طلبان مشخص بود. اولا اینکه کاندیدایی نداشتند و نامزدهای اصلی آنها همه ردصلاحیت شده بودند. لذا آنها در کنار مردم بودند و در شهرهای بزرگ و کلانشهرها نزدیک به 80‌درصد جامعه شرکت نکردند و اصلاح‌طلبان نیز همان جایی ایستادند که مردم ایستادند.

این گپ و شکاف نه میان اصلاح‌طلبان و مردم که میان مردم و صندوق رای افتاده و به همان نسبت اصلاح‌طلبان سمت مردم ایستادند. اما چون تغییرات سیاسی را از انتخابات تاکنون دنبال کردند و در نظام سیاسی ایران چاره دیگری هم نداریم و تغییرات در ساحت حکومت باید از مسیر انتخابات بگذرد لذا الان یکی از چالش‌های اصلاح‌طلبان این است که می‌شود مردم را پای صندوق‌های رای آورد یا نه بازهم اصلاح‌طلبان باید در کنار مردم بایستند؟ ما اکنون در کنش‌ها و فعالیت‌های درونی خودمان با دوستان در مورد همین موضوعات بحث می‌کنیم که آیا مردم در همان مسیری که به انتخابات 98 منتهی شد قدم می‌گذارند یا روش دیگری پیش می‌گیرند. البته بحث در این مورد زیاد است و من می‌خواهم بگویم که رفتار مردم با صندوق رای کاملا اقتضائی است. در دوره‌ای پرشور شرکت می‌کنند و در دوره‌ای اگر نتیجه‌ای نبینند و نسبت به روندهای موجود انتقاد داشته باشند کمرنگ‌تر حاضر می‌شوند. با این حال اگر گرایش‌های نزدیک به خود را پیدا کنند شرکت می‌کنند.

*پس معتقدید که سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان ریزش نداشته است؟

این بحث مفصلی است، چراکه سرمایه اجتماعی برای اصلاح‌طلبان نیست. سرمایه اصلاح‌طلبی ریزش نداشته است. مفهوم سرمایه اجتماعی این است که بخشی که من مدعیم اکثریت جامعه ایران را تشکیل می‌دهند به‌دنبال تغییرات مسالمت‌آمیز تدریجی وضع موجود به سمت وضع مطلوبند.

وضع مطلوب هم برای جامعه ایران گفتمان مشروطه خواهی است که صورت امروزی آن اصلاح‌طلبی است. اما آیا این سرمایه اجتماعی پشت سر هر اصلاح‌طلبی می‌رود یا نمی‌رود؟ مثلا آقای Xیا خانمY توانایی بهره‌برداری از این سرمایه را ندارند که به آنها اعتبار ببخشیم. لذا اگر کاندیدا شده و تایید هم بشوند مردم به آنها اقبال نمی‌کنند. هر کسی که بگوید می‌خواهم برنامه‌ها و مطالبات اصلاح‌طلبانه را پیش ببرم نمی‌تواند سرمایه اجتماعی را پشت سر خود جمع کند. کسی که این حرف را می‌زند باید به قد و قواره‌اش، سابقه، اطرافیان و برنامه‌هایش بخورد که سرمایه اجتماعی را در پشت خود ببیند. سرمایه اجتماعی که در واقع صورتش تغییرخواهی مسالمت‌آمیز است یک نیروی اجتماعی دارد که من می‌گویم کماکان اکثریت است.

اکثریتی که از وضع موجود ناراضی‌اند. ناراضیان وضع موجود دنبال این هستند که عدم رضایت را از طرق مسالمت‌آمیز به روش اصلاح‌طلبانه و تدریجی حل کنند. ما باید بتوانیم نمایندگان خوب و صادق و پیگیری برای مطالبات مردم در این زمینه پیدا کنیم و آن وقت این سرمایه اجتماعی جمع می‌شود و می‌تواند در تصمیم‌گیری‌ها و تصمیم‌‌سازی‌های ملی موثر باشد.

منبع: آرمان ملی

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها